چگونه پای قوای اتحاد شوروی به افغانستان کشانیده شد؟
محمد قاسم آسمایی
بازپخش اسناد اشد محرم مقامات حزبی و دولتی اتحاد شوروی
در مورد مناسبات افغانستان و اتحاد شوروی بعد از شورش
مسلحانه هرات ۲۴ حوت سال ۱۳۵۷
آیا حفیظ الله امین چهرۀ اصلی پشت پردۀ اصلی ماجرا قرار نداشت؟
بخش دوم
در رابطه با کشاندن قوای شوروی به افغانستان و با در نظرداشت پیامدهای ویرانگر آن، در نظر باید گرفت که این پروسه طولانی و با تمهیدات گوناگون توام بود و فکتورهای متعددی داخلی و بین المللی همزمان درمورد عمل نموده است.
در بُعد داخلی، فعالیت های تحریک آمیز حفیظ الله امین و حلقۀ مربوط وی در استقامت های گوناگون در جهت بحرانی ساختن وضع داخلی کشور عامل اولی، اساسی و تعیین کننده در مورد بوده است؛ از جمله:
- نقض وحدت حزبی در اولین روزهای بعد از هفتم ثور 1357 و تبعید، دستگیری، کشتن و زندانی ساختن پرچمداران، قدم نخستین در مورد بود. با این اقدام اگر امین از یکطرف تمام مخالفین را که میتوانستند در مقابل اقدامات افراطی و تحریک آمیز وی مانع شوند از حزب و دولت دور ساخت از طرف دیگر ضربه بزرگی بر قوای مسلح وارد کرد.
- بعد از تصفیه حزب از وجود پرچمداران، حفیظ الله امین و حلقه مربوط به او با دست باز با صدور فرامین پرداختند که هیچگونه تناسب با وضع جامعه و روان مردم نداشت و عملاً زمینه را برای تبلیغ نیروهای ارتجاعی مساعد ساختند.
همزمان با تطبیق فرامین که در ظاهر امر گویا برای تغییر مناسبات اجتماعی تدوین شده بود، به تحقیر و توهین اشخاص و عناصر مسلط بر فکر و ذهن مردم نیز پرداختند و به این ترتیب مردمی را که گرسنگی و فقر تحمل میکردند اما هیچگاهی حقارت را نمی پذیرند، عملاً به صف مخالفین دولت کشاندند.
- حفیظ الله امین بعد از دور ساختن پرچمداران از حزب و دولت، بصورت سیستماتیک تمام عرصه های حزبی و دولتی را تصرف و حزب، سیستم حزبی و رهبری جمعی را در حاشیه گذاشت و ادارات دولتی نیز تنها بر اساس اراده و تصامیم فردی شخص وی عمل میکرد. صالح محمد زیری عضو بیروی سیاسی و دارالانشاء آن دوران در کتاب با عنوان “خاطرات نیم قرن” پیرامون نحو فعالیت حزب و دولت مینویسد:
«زمانی که کابینه تعیین شد، وزیران مصروف کارهای خویش شدند. تمام اعضای بیروی سیاسی و دارالانشا همه وزیر شدند. حزب در میدان ماند و تقریباً منحل مانند شد… رهبری حزب و دولت در دست چند رفیق افتاد که شخص عمده در مورد امین بود. … امین میخواست در مقامات حزبی و دولتی مرکز و وولایت طرفداران خودرا مقرر نماید… به ولایات رفقای اعزام شدند که نه با کدرهای محل آشنا بودند و نه با رسم و رواج آن منطقه بلدیت داشتند. آنها هر آنچه که میخواستند، همانطور عمل میکردند. میگفتند انقلاب است و هر کس باید مانند رفیق امین قاطعیت انقلابی داشته باشد. در ولایات منشی های جدید تعیین گردید و کمیته های نو توسط کسانی ایجاد شد که از طرف امین از کابل فرستاده شده بودند، همه انقلابیون قاطع و خودرا خلقی های سرخ مینامیدند. از این کارها بیروی سیاسی خبر نبود و یا برای من گفته نمیشد. یا شاید دارالانشا در مورد تصمیم میگرفت اما از قول شاولی [داکتر] بعد از انقلاب دارالانشا بعد از انقلاب جلسه نمی کرد؛ پس گفته میتوانیم که بعد از انقلاب حزب منحل مانند بود. صفحات 371 ـ 374 » ( متن کتاب به پشتو است و برگردان شده است. آسمایی)
- ایجاد فضای وحشت و بگیر و ببند در سرتاسر کشور، سبب آن شد که هیچس احساس مصئونیت نکند و در نتیجه تعداد بیشماری از هموطنان مجبور به ترک وطن شده و زمینه برای جلب و جذب تنظیم های ساخته شده در ایران و پاکستان فراهم گردید.
- در مرحلۀ بعدی حفیظ الله امین با تحت فشار قرار دادن خلقی های اصولی و در قدم نخست افسران، زمینه را برای تصفیه و تضعیف بعدی قوای مسلح مساعد ساخت. دستگیری ده ها و صد ها افسر بعد از حادثۀ ریشخور در همین راستا صورت گرفت.
- در بُعد خارجی زبیگنیو بریژینسکی مشاورامنیت ملی جیمی کارتر و طراح پروژه تمویل، تسلیح و تقویه جهاد و مجاهدین، در یک جمله، اسرار بی شماری را بیان نموده است که: « ما شوروی را تحریک به تعرض در خاک افغانستان نکردیم. اما آگاهانه ما در صدد آن شدیم تا احتمال چنین عمل را از جانب شوروی تقویت بخشیم.» … « این “عملیات مخفی”بهترین نظریه یی بود که توانست روسهای شوروی را در تلک افغانین بکشاند…» برگرفته شده از مصاحبه بریژنسکی با نول آبزروتور، پاریس 15 / 16 جنوری 1998
از نکات بالایی میتوان نتیجه گیری کرد که اقدامات حفیظ الله امین و باند تحت امر او، در جهت تحریک مردم و بحرانی ساختن وضع در داخل کشور، در حقیقت زمینه سازی برای تحقق طرح های امریکا در منطقه و بصورت مشخص در افغانستان بود تا زمینه را برای ورود قوای شوروی مساعد سازد.
***
بخش دوم اسناد محرم [جریان جلسۀ بیروی سیاسی در پیرامون کمک به افغانستان]
اعضای بیروی سیاسی ک. م. ح.ک.ا.ش. در جلسهء مؤرخ 18 مارچ امکان گسیل نیروها را رد کردند. تصمیم گرفته شد که به ج.د.ا. بطور عاجل تخنیک بیشتر نظامی تحویل داده شده و همچنان به اقدامات سیاسی و تشکیلاتی در این راستا متوسل شد. سند آتی دیده شود:
سند
اشد محرم
پروندهء ویژه
آ. پ. کریلنکو. فرقهء 17 هرات دارای تشکیل 9000 نفری است. آیا همهء آنها بدون هیچ عملی به مخالفان حکومت پیوسته اند؟
آ. ن. کاسیگین. (1) تا حال نظر به اطلاعات ما یک غند توپچی ویکی هم پیاده آنهم نه بطور مکمل (به مخالفان پیوسته اند)، و دیگر قطعات از حکومت دفاع میکنند.
د. ف. اوستینوف.(2) آنچه مربوط به تاجیکها میشود، باید گفت که ما دارای ساختارهای جداگانهء اینچنینی نیستیم. حتی حالا مشکل است بگوییم که چقدرشان در قطعاتِ تانکِ اردوی ما خدمت میکنند.
آ. ن. کاسیگین. تولی دافع هوا نیز در هرات به دشمن پیوسته است.
د. ف. اوستینوف. امین نیز هنگام گفتگو با من نیز تقاضای گسیل قطعات برای شکست مخالفان را نمود.
آ. ن. کاسیگین. رفیق تره کی میگوید که نیم فرقهء هرات بدشمن پیوسته است. بخش باقیمانده هم گویا از حکومت دفاع نمیکند.
د. ف. اوستینوف. انقلاب افغانستان، بقول امین در سر راهش با دشواریهای بزرگی مواجه شده و نجات آن فقط وابسته به اتحادشوروی است. چالش در کجا ست، چرا چنین شد. مسأله در اینست که رهبری افغانستان به نقش دین اسلام کم بها داد. درست تحت پرچم اسلام سربازانی که اکثریت مطلق شان باستثنای یک عدهء ناچیز، خداباور اند، گردهم آمده اند. اینست دلیل اینکه آنها از ما تقاضای کمک را برای سرکوب شورشیان در هرات میکنند. امین گفت، راستش او باور ندارد که به ارتش بتوان اتکأ کرد. و همانند تره کی از ما تقاضای کمک را کرد.
آ. پ. کریلنکو. ازینها برمیآید که آنان ضمانتی از جانب اردوی خویش ندارند. آنها فقط به یک راه حل میاندیشند: تانکها و ماشینهای محاربوی ما.
آ. ن. کاسیگین. ما، باید هنگام گرفتن تصمیم مبنی به چنین کمک بطور جدی به همه نتایج ناشی از آن بیاندیشیم. مسأله بسیار جدی ست.
یو. و. اندروپوف.(3) من رفقا، به همهء این مسایل اندیشیده و به این نتیجه رسیدم که ما باید بسیار و بسیار جدی به این مسأله بیاندیشم که برای چه ما قوا را به افغانستان داخل میکنیم. برای ما واضح است که افغانستان هنوز برای حل معضلات بشکل سوسیالیستی آن آماده نیست. در آنجا مذهب نقش قوی داشته، روستاییان بکلی بیسواد بوده و اقتصاد پسمانده است و امثالهم. ما از آموزشهای لنین پیرامون وضعیت انقلابی میدانیم. مگر حرفی هم از حالت انقلابی نمیتواند در افغانستان باشد. بنابراین من میپندارم که انقلاب در افغانستان را فقط بزور سرنیزه های ما میتوانیم نگهداریم و این برای ما ناممکن است. ما نمیتوانیم دست به چنین ریسکی بزنیم.
آ. ن. کاسیگین. شاید بهتر باشد به سفیر ما رفیق وینوگرادوف سپارش کنیم تا نزد نخست وزیر ایران بازرگان رفته و به او از غیر مجاز بودن مداخله در امور داخلی افغانستان بگوید.
آ.آ. گرومیکو.(4) من بکلی پیشنهاد رفیق اندروپوف مبنی بر عدم ورود قطعات ما به افغانستان را تأیید میکنم. اردوی آنجا نامطمئن است. بناً ارتش ما اگر به افغانستان داخل شود، اشغالگر بوده و بمقابل کی خواهد جنگید؟ در گام نخست برعلیه خلق افغانستان، که بالایش آتش باید بگشاید. رفیق اندروپوف به ما گفت که اوضاع افغانستان برای انقلاب آماده نبوده و همهء کارهایی را که ما در سالهای پسیسن با دشواری انجام داده ایم مانند تشنج زدایی و کاهش تسلیحات و بسیار چیزهای دیگر همه به عقب زده خواهند شد. البته، با این کار تحفهء خوبی برای چین داده خواهد شد. همه کشورعای عضو جنبش عدم انسلاک برضد ما قرار خواهند گرفت. با یک کلمه باید منتظر عواقب جدی چنین اقدامی بود. همچنان مسألهء ملاقات لیونید ایلیچ بریژنف با کارتر نیز ملغا شده و سفر ژیسکاردستن در پایان مارچ وغیره، همه زیر سؤال میروند. پرسش بمیان میآید، ما چه چیزی را بدست میآوریم. افغانستان با رهبری کنونی اش، با اقتصاد پسمانش و وزنهء ناچیزش در امور بین المللی را. از سوی دیگر باید درنظر داشت که از نگاه حقوقی ما نیز نمیتوانیم گسیل نیروهای ما را برائت دهیم. مطابق منشور سازمان ملل متحد یک کشور میتواند زمانی تقاضای کمک کند که از خارج مورد تجاوز قرار گیرد. این کار درونی آنها ست. افغانستان از خارج مورد هیچ تجاوزی قرار نگرفته و این برخورد انقلابی یک گروه با گروه دیگر است. برعلاوه باید گفت که افغانها هنوز درمورد ورود نیروهای ما ازما درخواست کمک نکرده اند. کوتاه اینکه ما در اینمورد با حالتی سروکار داریم که رهبران کشور بعلت اشتباهات جدی اعتبار شان را از دست داده و از پشتیبانی لازم مردم برخوردار نیستند…
یو. و. اندروپوف. … طوریکه از گفتگوی امروزی با امین میبینیم، مردم حکومتِ تره کی را حمایت نمیکنند. آیا در آنجا اردوی ما میتواند کاری را انجام دهد؟ در چنین حالتی تانکها و ماشینهای محاربوی ما نیز چیزی کرده نمیتوانند. من میپندارم که ما باید اینرا رک و راست به تره کی بگوییم که ما از همه اقدامات شان حمایت کرده، به ایشان کمکهایی را که امروز و دیروز تعهد نموده ایم انجام داده ولی بهیچوجه نمیتوانیم قطعات ما را به افغانستان گسیل کنیم.
آ. ن. کاسیگین. شاید بهتر باشد، او را به نزدما دعوت کرده و به او بگوییم که ما کمکهای ما را برایتان بیشتر میکنیم، مگر نمیتوانیم قطعات ما را داخل کنیم، چونکه آنها نه تنها برضد اردویی که عملاً جانب دشمن را گرفته و یا در گوشه ها پنهان شده بلکه برضد مردم خواهند جنگید. جوانب منفی برای ما بسیار بیشتر خواهد بود. گروه بزرگی از کشورها دفعتاً علیه ما برخواهند خاست. و جوانب مثبت برایما در اینکار هیچ نیست.
یو. و. اندروپوف. باید مستقیماً به تره کی گفت که ما شما را با همه چیز بغیر از گسیل قطعات پشتیبانی میکنیم…
ک. او. چرنینکو.(5) اگر ما قوا را داخل کرده و مردم افغانستان را سرکوب کنیم، پس حتماً متهم به تجاوز خواهیم شد. و نمیتوانیم برائت داشته باشیم.
یو. و. اندروپوف. باید رفیق تره کی را دعوت کرد.
آ. ن. کاسیگین. من فکر میکنم، که باید با رفیق لیونید ایلیچ (5) اکنون مشوره نموده و همین امروز هواپیمایی را بکابل فرستاد…
آ.آ. گرومیکو. من میپندارم که باید به تهیهء سند سیاسی پس از مذاکره با تره کی پرداخت…
آ. ن. کاسیگین. کوتاه اینکه ما در رابطه بکمک به افغانستان چیزی را تغییر نمیدهیم، بجز از گسیل قطعات. آنها خود مسوولیت اصلی را در حل مسایل رهبری امور دولتی دارند. اگر ما همه چیز را بجای آنها انجام داده و از انقلاب دفاع کنیم، پس برای آنها چه میماند؟ هیچ چیز. در هرات ما 24 مشاور داریم. آنها را باید بیرون کشید…
ل. م. زمیاتین. آنچه مربوط به پشتیبانی تبلیغاتی این اقدامات میشود، ما مقاله یی را در بارهء پاکستان و کمک چین به شورشیان افغان تهیه کرده ایم.
***
گذارش (اطلاعیه) از کابل
(محرم و عاجل….)
…. در صورت وخامت بیشتر اوضاع معقول خواهد بود که پیرامون نحوهء گسیل بعضی قطعات ما ببهانهء مناسب چون مواظبت از تأسیسات مهم که بکمک اتحادشوروی ساخته شده اند، اندیشید. ازجمله میتوان مسألهء گسیل جزوتامهای ارتش شوروی را در اینجاها بررسی کرد:
الف) در پایگاه نظامی بگرام بنام کارشناسان تخنیکی میشود از پوشش تجهیز و تجدید ترمیمگاه آنجا استفاده برد.
ب) در میدان هوایی کابل تحت پوشش بازسازی آن، چنانچه در اینمورد چندی پیش یک قرار داد میان حکومتی نیز امضأ شده و در مطبوعات نیز بازتاب یافته است.
در صورت پیچیده شدن بیشتر اوضاع داشتن چنین نقاط اتکایی زمینهء امکان تخلیهء امن اتباع شوروی را مهیا میسازد.
پوزانوف(6)، ایوانوف. 19.3. 1979.
ادامه دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- آلکسی کاسیگین صدراعظم )رییس شورای وزیران) اتحادشوروی در آنزمان بود(مترجم)
- مارشال اوستینوف وزیر دفاع اتحاد شوروی بود (مترجم)
- یوری ولادیمیرویچ اندروپوف عضو دفتر سیاسی و در آنزمان رییس کمیتهء امنیت دولتی موسوم به کا. گ. ب. بود. که پس از درگذشت بریژنف مقام منشی عمومی کمیته مرکزی را میان سالهای 1982- 1984 بعهده داشت. او به نسبت کهولت و بیماری شدید مانند خلفش بریژنف در سال 1984 درگذشته جایش را به چرننکو داد.(مترجم)
- اندری اندریویچ گرومیکو، عضو بیروی سیاسی، دیپلمات برجستهء شوروی و سالها وزیر امور خارجهء آنکشور بود.
- کنستانتین چرننکو، عضو دفتر سیاسی و منشی کمیته مرکزی ح.ک.ا. ش. پس از مرگ اندروپوف کوتاه مدتی مقام منشی عمومی کمیته مرکزی ح.ک.ا. ش. را داشته و به نسبت مریضی کهولت سن در سال 1985 وفات کرده و جایش را به میخاییل سرگویویچ گرباچوف داد. (مترجم)
- پوزانوف سفیر کبیر و نمایندهء فوق العادهء اتحادشوروی در افغانستان بود (مترجم)