استالين از نگاهى ديگر
لودو مارتنز
مترجم: پيام پرتوى
قسمت سوم از بخش نهم
روز حمله آلمان
دشمنان استالين٬ بدون شک بزرگترين رهبر نظامى جنگ ضد فاشيستى٬ بمنظور حمله به اعتبار فوق العاده اش٬ به ذکر«اشتباه باورنکردنى» تمايل دارند که او با عدم پيش بينى زمان دقيق تجاوز مرتکب شد· خروشچف در گزارش خود اشاره نمود:
«بر اساس مدارک نشان داده شده چرچيل در ٣ آوريل ١۹٤١…. شخصا به استالين در مورد آغاز گروهبندى دوباره واحدهاى نظامى آلمانى٬ با هدف حمله به اتحاد جماهير شوروى٬ هشدار داده بود· «با اين وجود٬ استالين اهميتى به اين آنها نداد.»٤٢
خروشچف با اين ادعا ادامه ميدهد که بر اساس شايعات گزارش شده از جانب وابستگان نظامى شوروى در برلن حمله به اتحاد جماهير شوروى در ١٤ مى يا ٥ ژوئن روى ميداد· «عليرغم اين هشدارهاى شديدا ويژه٬ اقدامات ضرورى جهت تدارک مناسب براى دفاع از کشور اتخاذ نشد…
«زمانيکه نيروهاى نظامى فاشيستى واقعا به قلمرو شوروى حمله و عمليات نظامى آغاز شد٬ بر اساس فرمانى صادر شده از جانب مسکو به آتش آلمان نبايد پاسخ داده ميشد… شهروندى آلمانى از مرزهاى ما عبور نمود و گفت که در شب ٢٢ ژوئن ساعت ٣ نيروهاى نظامى آلمان بمنظور آغاز حمله به اتحاد جماهير شوروى دستوراتى را دريافت نموده بودند. اين مورد بلافاصله به استالين گزارش٬ اما اين هشدار هم ناديده گرفته شد.»٤٣
اين نسخه ايست رايج در کليه ادبيات سرمايه دارى و تجديد نظرطلبان· براى مٽال النستاين نوشت که تحت «سيستم فردى و ديکتاتورى ايجاد شده توسط استالين…. هيچکس شهامت انتقاد به وى را نداشت.»٤٤ چه ميتوان گفت درباره اولين روز جنگ؟
استالين از بيرحمانه بودن جنگ پيش رو کاملا آگاه بود٬ که فاشيستها بدون هيچ ترحمى اتحاد جماهير شوروى را نابود نموده٬ و با استفاده از ترورهاى بيسابقه مقام مردم اتحاد جماهير شوروى را تا سطح يک برده کاهش ميدادند. توان اقتصادى آلمان هيتلرى توسط امکانات بالقوه اقتصادى اروپا تقويت شده بود. هر ماه٬ هر هفته از صلح در تقويت دفاع اتحاد جماهير شوروى اهميت بسزايى داشت. مارشال واسيلفسکى نوشت:
«رهبران سياسى و دولتى در کشور نزديک شدن جنگ را ميديدند و بمنظور به تاخير انداختن ورود اتحاد جماهير شوروى به آن تمام توان خود را بکار گرفتند. اين يک سياست منطقى و واقعى بود. انجام آن قبل از هر چيز هدايت ماهرانه روابط سياسى با کشورهاى سرمايه دارى را٬ بخصوص با متجاوزان٬ مطالبه مينمود.»
ارتش بمنظور پرهيز «از هر گونه اقدامى در جهت تشديد يا ايجاد تحريکات نظامى که به ترغيب رهبران نازى منجر گردد·»۴۵ فرمان اکيدى را دريافت نموده بود. شرايط در مرزها پس از مى ١۹٤١ بشدت پرتنش٬ حفظ آرامش و در نغلطيدن به دام تحريکات آلمانيها از اهميت بسزايى برخوردار بود. واسيلفسکى در اينباره نوشت: «هشيارى در يک منطقه مرزى در حقيقت يک پيشرفت مهم است….
«هشدار زودرس به نيروهاى نظامى ميتواند به اندازه ى به تاخير انداختن آن خطرناک باشد. ميان سياستهاى خصمانه يک کشور همسايه تا يک جنگ واقعى اغلب فاصله زيادى وجود دارد·»٤٦
هيتلر در حمله به برلن نه موفق شد٬ و نه حتى آنرا لززاند. اما امپراطورى انگليس هنوز قدرتيست که جهان را رهبرى ميکند. استالين از سياست هيتلر مبنى بر بکارگيرى هر گونه ترفندى براى پرهيز از جنگ در دو جبهه کاملا آگاه بود. جهت پذيرفتن اينکه هيتلر با توسل به هر حيله اى ميخواست انگليس را قبل از تعامل با اتحاد جماهير شوروى شکست بدهد٬ دلايل خوبى وجود داشتند.
استالين از ماهها قبل اطلاعاتى را از سازمان جاسوسى دريافت نموده بود که بر اساس آنها تجاوز آلمان طى يک يا دو هفته آينده آغاز ميشد. اغلب اين اطلاعات شايعاتى بودند منتشر شده توسط انگليس و آمريکا٬ که به تحريک گرگهاى فاشيست بر عليه کشور سوسياليستى تمايل داشتند. راستگرايان در آمريکا بمنظور اعلام يک حمله قريب الوقوع توسط اتحاد جماهير شوروى بر عليه آلمان٬ از هر گونه اقدام دفاعى از مرزهاى اتحاد جماهير شوروى بهره بردارى مينمودند·٤٧
ژوکوف نوشت: «بهار سال ١۹٤١ با موج جديدى از شايعات در کشورهاى غربى درباره تدارکات جنگ بسيار وسيع اتحاد جماهير شوروى بر عليه آلمان مشخص شد.»٤۸ راستگرايان انگليسى/آمريکايى فاشيستها را به جنگ با اتحاد جماهير شوروى ترغيب مينمودند. علاوه بر اين٬ استالين درباره عکس العمل انگليسيها يا آمريکاييها به تجاوز نازيها به اتحاد جماهير شوروى هيچ تضمينى دريافت ننموده بود. در مى ١۹٤١ ردولف هس٬ مرد شماره دو حزب نازى٬ در اسکاتلند پياده شد. سفتون دملر٬ که يک راديوى انگليسى-ه متخصص در پخش برنامه هاى تبليغاتى به نفع آلمان را اداره ميکرد٬ در کتاب خود نوشت:
«هس…. گفت که هدف از پرواز به اسکاتلند ايجاد صلح با انگليس٬ «بهر ترتيبى»٬ و فراهم آوردن شرايط براى انگليس جهت پيوستن به آلمان در حمله به شوروى بوده است. هس ادامه داد «[يک پيروزى براى انگليس بعنوان متحد شوروى يک پيروزى براى بلشويکها] و پيروزى بلشويکها دير يا زود به معناى اشغال آلمان و بقيه اروپا بود]».٤۹
در انگليس تمايل به بستن قراردادى با اتحاد جماهير شوروى ريشه دار بود. وقايع اخير نشآان دهنده دوباره آنها هستند. در اوايل ١۹۹٣ در انگليس با زندگينامه چرچيل از جان چارملى٬ The end of glory پايان شهرت٬ جنجالى بر پا شد. آلن کلر٬ وزير سابق دفاع تحت رياست تاچر٬ بصورتى تصادفى گفت: بهتر بود اگر چرچيل در بهار سال ١۹٤١ با آلمان صلح ميکرد. آلمان نازى و روسيه بلشويکى يکديگر را متقابلا نابود نموده و انگليس بدين ترتيب امپراطورى خود را حفظ مينمود!٥٠
به ما اجازه بدهيد که به اوايل سال ١۹٤١ بازگرديم. استالين در آنزمان از سراسر جهان در مورد حمله قريب الوقوع آلمان به انگليس اطلاعات متفاوتى را دريافت مينمود. او پس از ديدن اينکه گزارشات همزمان از انگليس ميامدند ناگزير از خود سوال کرد: گستره اکاذيب انگليس٬ با هدف ممانعت از حمله هيتلريها به انگليس٬ تا چه ميزانى هستند؟ پس از جنگ نشان داده شد که مارشال کایتل/آلمانى با استفاده از دستور العملهاى داده شده از جانب هيتلر٬ به تاريخ ٣ فوريه ١۹٤١ ٬ «فرمانى را بمنظور گمراه نمودن دشمن دنبال نموده بود.» ژوکوف نوشت:
«نقشه هاى انگليس با کيفيتى خوب طراحى و مترجمين انگليسى به واحدها ملحق شده بودند. تدارکات لازم براى «مسدود نمودن» برخى نقاط در امتداد ساحل کانال انگليس٬ تنگه دوور و نروژ٬ مشاهده شده بودند. اطلاعات درباره يک «واحد هوايى نظامى»- ه خيالى منتشر و «موشک اندازهاى» تخيلى در امتداد ساحل نصب شده بودند. … موجى از تبليغات بر عليه انگليس براه انداخته و زخم زبانهاى معمولى بر عليه اتحاد جماهير شوروى متوقف شده بودند»٥١
کليه اين موارد تشريح کننده احتياط شديد استالين هستند. او نه يک ديکتاتور کور که انگليس به تصوير ميکشد٬ بلکه يک رهبر کمونيست هشيار بود که کليه امکانات را کاملا در نظر ميگرفت. ژوکوف شهادت ميدهد:
«(استالين) يکروز به من گفت: «[فردى خبر خيلى مهمى را درباره مقاصد دولت هيتلر به من داده اما ما کمى در مورد آنها ترديد داريم].» «او شايد درباره ريچارد سورج صحبت ميکرد (جاسوس سرشناس شوروى)».٥٢
بر اساس اظهارات ژوکوف٬ سازمان جاسوسى شوروى مسئوليت پيش بينى اشتباه در مورد تاريخ حمله را ميپذيرد. در ٢٠ مارس ١۹٤١ رهبر آنها ژنرال گوليکوف گزارش بسيار مهمى را به استالين ارسال نمود: حمله ميان ١٥ مى تا ١٥ ژوئن رخ ميداد.
اما نتيجه گيرى٬ گوليکوف نوشت که اين احتمالا «خبر گمراه کننده اى بود از جانب انگليس و يا شايد سازمان جاسوسى آلمان·» بر اساس حدسيات گوليکوف حمله احتمالا «پس از پيروزى (آلمان) بر انگليس رخ ميداد».٥٣
مارشال تيموشنکو در ١٣ ژوئن بمنظور دادن هشدار به نيروهاى نظامى به استالين تلفن زد. «ما در مورد آن فکر ميکنيم٬» استالين پاسخ داد. روز بعد٬ تيموشنکو و ژوکوف بازگشتند. استالين به آنها گفت: «پيشنهاد شما اينه که بسيج کنيم٬ به نيروهاى نظامى هشدار بديم و اونارو به مرزهاى غربى منتقل کنيم؟ اين به معناى جنگه! آيا شما اينو فهميديد يا نه؟!»
ژوکوف پاسخ داد که بر اساس اطلاعات سازمان جاسوسى آنها بسيج لشگرهاى نظامى آلمان کامل شده بودند. استالين پاسخ داد: «شما نبايد هر چيزى را که در گزارش سازمان جاسوسى مياد قبول کنيد.» در همان لحظه خروشچف به استالين تلفن زد. ژوکوف اشاره ميکند: «ما از پاسخهاى او دريافتيم که آنها در مورد کشاورزى صحبت ميکردند.
استالين پس از لحظه اى گوش دادن گفت «[خوبه]». «ان. اس خروشچف بايد تصوير خوش بينانه اى از برداشت محصول ترسيم کرده باشه.»٥٤ اين اظهار نظر از جانب ژوکوف باور نکردنى است! ما ميدانيم که خروشچف به استالين بدليل «کمبود هشيارى» و «عدم مسئوليت» حمله ميکرد. اما همزمان با اينکه ژوکوف٬ تيموشنسکو واستالين در حال ارزيابى يک حمله بزرگ بودند٬ خروشچف/هشيار در مورد غله و سبزيجات صحبت ميکرد.
بعد از ظهر ٢١ ژوئن بر اساس گزارش يک فرارى آلمانى حمله شب بعد انجام ميشد. تيموشنکو٬ ژوکوف و واتونين به محل زندگى استالين فراخوانده شدند: «شايد ژنرالهاى آلمانى اين فرارى را بخاطر ايجاد يک جنگ فرستادن؟»٬ استالين سوال کرد. تيموشنکو: «ما تصور ميکنيم که فرارى حقيقتو ميگه». استالين: «حالا چکار کنيم؟»
تيموشنکو: «براى هشدار به نيروهاى نظامى مستقر در مناطق مرزى بايد بسرعت دستور العملى ابلاغ بشه». پس از گفتگويى کوتاه افراد نظامى متنى تهيه نمودند که توسط استالين کمى تغيير داده شد. در اينجا خلاصه اى از آن: «من دستور ميدهم:
«آ) در طول شب ٢١.٦ . ٤١ پستهاى آتش در مناطق مستحکم مرزهاى کشور بصورتى مخفيانه اشغال شده باشند٬
«ب) قبل از سحرگاه ٢٢. ٦ . ٤١ کليه هواپيماها٬ از جمله نيروى هوايى٬ از ميدان فرودگاهها ناپديد و بدقت پنهان شده باشند٬
«پ) به کليه واحدها هشدار و نيروها پراکنده و پنهان شده باشند٬»٥٥
امضاء تيموشنکو و ژوکوف.
ارسال به مناطق مختلف کمى پس از نيمه شب به پايان رسيده٬ در همان لحظه ٢٢ ژوئن ١۹٤١ آغاز شده بود. خروشچف درباره اولين ماههاى جنگ نوشت: «پس از اولين فجايع و شکستهاى شديد در جبهه٬ بنظر استالين اين پايان کار بود…. «استالين در حقيقت براى مدتى طولانى عمليات نظامى را رهبرى نکرد و انجام هر گونه اقدامى را متوقف نمود. او رهبرى فعالانه خود را پس از ملاقات برخى از اعضاء دفتر سياسى از سر گرفت·»٥٦
«در اکتبر ١۹٤١ پس از فراخواندن اعضاى کميته مرکزى از سراسر کشور به مسکو٬ بمنظور برگزارى پلنوم کميته مرکزى تلاشى صورت گرفت…. استالين به ملاقات اعضاى کميته مرکزى و صحبت با آنان نيز تمايلى نداشت. اين حقيقت نشان ميدهد که در اولين ماههاى جنگ روحيه استالين تا چه ميزان ضعيف بود».٥٧ النستاين اضافه کرد: «با نوشيدن ودکاى قوى٬ او براى ١١ روز مست باقى ماند.»٥۸
اجازه بدهيد به استالين بازگرديم٬ مست لايعقل براى ١١ روز و خود باخته براى چهار ماه ديگر. استالين٬ هنگاميکه ژوکوف در ٢٢ ژوئن ١۹٤١ ساعت ٣٬٤٠ صبح او را از بمباران شهرهاى مرزى توسط هواپيماهاى هيتلر مطلع نمود٬ به وى گفت که دفتر سياسى را براى تشکيل جلسه دعوت کند. اعضاى آن در ساعت ٤٬٣٠ گرد هم آمدند. واتونين آنان را از آغاز پيشروى نيروهاى زمينى آلمان با خبر نمود. بلافاصله پس از آن بيانيه جنگ آلمان صادر شد. ٥۹
استالين بهتر از هر کس ديگرى به بيرحمى و ددمنشى که کشور بايد تحمل مينمود واقف بود. او مدت درازى سکوت کرد. ژوکوف اين لحظه شگفت انگيز را بياد مياورد. «استالين فرد با اراده اى بود٬ او بزدل نبود. من تنها يکبار او را تا حدودى نااميد ديدم٬ و آن در سحرگاه ٢٢ ژوئن ١۹٤١ بود٬ هنگاميکه اعتقادش در مورد پرهيز از جنگ نقش بر آب شد.٦٠
پيشنهاد ژوکوف حمله فورى به نيروهاى دشمن بود. استالين به او گفت که دستورالعمل را٬ که در ساعت ٧٬١٥ دقيقه ارسال شد٬ تنظيم نمايد. اما «با در نظر گرفتن توازن نيروها و ارزيابى شرايط نشان داده شد که دستورالعمل بسادگى غير واقعى بود – و بهمين دليل هرگز به اجرا گذارده نشد.»٦١ تاکيد خروشچف در مورد «صدور فرمان از جانب استالين در مورد عدم پاسخ به آتش آلمان» کاملا کاذب بود.٦٢
اگر استالين از شنيدن خبر آغاز جنگ تحت تاٽير قرار گرفته بود «پس از ژوئن ١۹٤١ و در تمام دوران جنگ کشور را مصممانه اداره و همراه با کميته مرکزى و دولت شوروى مبارزه مسلحانه و مسائل بين المللى را رهبرى نمود.»٦٣ استالين در همانزمان٬ در ٢٢ ژوئن٬ تصميم بسيار مهمى را اتخاد نمود. ژوکوف شهادت ميدهد که استالين ساعت ١٣ همانروز به او تلفن زد و گفت:
«فرمانده هان جبهه هاى ما فاقد تجربه جنگى هستن و ظاهرا تا حدى گيج شدن. دفتر سياسى تصميم گرفته که شما را بعنوان نماينده عمومى ستاد فرماندهى عالى به جبهه جنوب غربى بفرسته. ما مارشال شاپوشنيکوف و مارشال کوليک را هم به جبهه غرب ميفرستيم.»٦٤ مقر فرماندهى٬ دانشکده نظامى و رهبران سياسى حول مقام رهبرى٬ استالين٬ بود·
ژوکوف در پايان روز در کيف بود. او به محض ورود بوجود دستورالعملی پی برد که استالين براى آغاز عمليات ضد حمله ارائه نموده بود. به عقيده ژوکوف دستورالعمل شتابزده بود چرا که رئيس ستاد ژنرالها در مورد آنچه که در جبهه ها رخ ميداد اطلاعات کافى در اختيار نداشت۔ با اين وجود٬ در ٢٤ ژوئن٬ ژوکوف واحدهاى نظامى هشتم و پانزدهم را براى آغاز حمله اعزام نمود. آنها «با موفقيت يکى از اولين ضد ضربات خود را بر دشمن وارد آوردند.»٦٥
ژوکوف با دلاٸل موجه توجه را بسوى «جنگهاى پر آب و تاب مرزها در دوران آغازين جنگ»٬ که به باور وى بدقت مورد مطالعه قرار نگرفته بودند٬ جلب مينمايد. و با دلاٸل موجه٬ خروشچف بمنظور پيشبرد توطئه هاى سياسى خود اين دوران را بعنوان مجموعه اى از اشتباهات تبهکارانه استالين که دفاع را کاملا مختل نمود٬ بدرستی ترسيم مينمايد·
اما در مقابل حمله رعد آساى نازى٬ اختلال٬ شکستها و خسارتهاى مهم تا حد زيادى اجتناب ناپذير بودند. حقيقت مهم اينست که ارتش و کادرهاى رهبرى آن٬ قرار داده شده در شرايطى دشوار٬ مقاومتى مصصم و شگفت انگيز را به نمايش گذاردند. مبارزه قهرمانانه آنان از همان اولين روز شرايط را براى ناکام گذاردن حمله رعدآسا آماده نمود و اين تا حد زيادى بخاطر مقاومت شديد استالين امکانپذير شد.
استالين از همان آغاز ژوئن براى ايجاد يک جبهه ذخيره٬ تقريبا ٣٠٠ کيلومتر در پشت جبهه٬ که بمنظور متوقف نمودن دشمن بايد موفق به در هم شکستن خطوط دفاعى ميشد٬ تصميم تعيين کننده اى را اتخاذ نموده بود. در همانروز٬ جبهه غرب باز و نازيها بسوى مينسک٬ پايتخت روسيه سفيد٬ هجوم بردند.
بعد از ظهر همانروز استالين٬ تيموشنکو٬ ژوکوف و واتونين را براى تشکيل جلسه و مشورت دعوت و به آنان گفت: «فکر کنيد و تصميم بگيريد که در شرايط موجود چه بايد کرد». ژوکوف گزارش داد: «کليه اين پيشنهادات مورد تاييد استالين قرار گرفتند….
«ساخت و ساز سيستم دفاعى در دل مناطق سوق الجيشى مسکو٬ حمله مداوم به دشمن و کنترل پيشروى اش در يکى از خطوط دفاعى٬ پس از آن سازماندهى يک ضد حمله توسط انتقال نيروهاى نظامى براى اين منظور از خاور دور همراه با اشکال جديد.»٦٦ در ٢۹ ژوئن مجموعه اى از اقدامات اتخاد شده بودند. استالين آنها را در نطق راديويى مشهور خود در ٣ جولاى ١۹٤١ به مردم اعلام نمود. مندرجات آن بخاطر سادگى و استحکام آن به مردم شوروى رسيد. استالين گفت:
«دشمن ظالم و سنگدل است. او بدنبال تصرف زمينهاى ما که با عرق جبينمان آبيارى شده اند٬ بدنبال دانه و نفت ما که توسط کارمان تضمين شده اند٬ است. او بدنبال احياى قدرت زمينداران بزرگ٬ تزاريسم٬ نابودى فرهنگ ملى و موجوديت ملى روسها٬ اوکرايينيها٬ بلاروسيها٬ لتونيها٬ ليتوانيها٬ استونيها٬ ازبکها٬ تاتارها٬ مولداويها٬ قفقازيها٬ ارمنيها٬ آذربايجانيها و ديگر مردمان آزاد اتحاد جماهير شوروى و آلمانى نمودن آنان٬ مبدل نمودن آنان به برده گان اشراف و نجيب زاده گان آلمانى است·
«از اينرو در اينجا مسئله مرگ يا زندگى دولت و مردم شوروى مطرح است٬ مسئله اين است که مردم بايد آزاد بمانند يا به بردگى کشيده شوند… «مردم ما نبايد از جنگ بهراسند و با از خود گذشتگى به جنگ آزاديبخش ميهنى ما٬ جنگ ما برعليه برده داران فاشيست٬ بپيوندند. «لنين٬ بنيانگذار بزرگ دولت ما ميگفت٬ مهمترين فضيلت ما بلشويکها بايد شهامت٬ شجاعت٬ نهراسيدن از مبارزه٬ آمادگى براى جنگ٬ همراهى با مردم بر عليه دشمنان کشور باشد…
«ارتش سرخ٬ نيروى دريايى سرخ٬ و همه شهروندان شوروى بايد از هر اينچ خاک شوروى دفاع و تا آخرين قطره خون براى شهرها و روستاهاى ما بجنگند… «ما بايد پشت جبهه ارتش سرخ را تقويت و کليه اقدامات خود را تابع اين عامل نماييم. تمام صنايعمان بايد براى توليد هر چه بيشتر سلاحها٬ مسلسها٬ گلوله ها٬ خمپاره ها٬ توپخانه ها٬ هواپيماها…. با شدت کار کنند.
«ما بايد مبارزه اى بيرحمانه را بر عليه اخلال گران در پشت جبهه٬ فراريان از جبهه٬ ايجاد کننده گان ترس و وحشت٬ ناشران شايعات کاذب به پيش ببريم٬ و در جهت نابودى جاسوسان٬ خرابکاران٬ و چتربازان دشمن تلاش نماييم……
«در صورت عقب نشينى واحدهاى ارتش سرخ٬ کليه تجهيزات متحرک بايد تخليه بشوند٬ نبايد براى دشمن حتى يک موتور٬ واگن قطار٬ نه حتى يک پوند گندم يا گالن بنزين٬ باقى بماند… «در مناطق اشغال شده بوسيله دشمن٬ واحدهاى پارتيزان٬ سواره يا پياده٬ بايد تشکيل بشوند٬ گروههاى خرابکار بايد بمنظور مبارزه با نيروهاى نظامى دشمن٬ بمنظور دامن زدن به جنگ چريکى در همه جا٬ سازماندهى بشوند….
«به پيش براى پيروزيمان!»٦٧
در ١٠ جولاى جنگ اسمولنسک آغاز شد. هيتلريها پس از تصرف آن شهر به پيشروى بسوى مسکو٬ ٣٠٠ کيلومتر دورتر٬ باور داشتند. نبرد اسمولنسک بمدت دو ماه بشدت ادامه داشت. «در دوران آغازين جنگ بزرگ وطن پرستانه٬ آن نبرد نقش تعيين کننده اى را ايفا نمود…. بر اساس اظهارات ژنرالهاى آلمانى در اين جنگ ٥٠٠٠٠ افسر و سرباز کشته شدند…… «بعنوان نتيجه ما به کسب فرصت٬ افزايش ذخيره هاى تعيين کننده و به اجرا گذاردن اقدامات دفاعى در بخش مسکو قادر گشتيم·»٦۸ واسيلفسکى بشرح زير گفت:
«نبرد اسمولنسک…. اساس آشفتگى در جنگ رعد آسا را بنيان نهاد….. «اين براى آزمايش توانايى جنگى سربازان شوروى و فرماندهان٬ از جمله فرماندهان عالى و مقام فرمانده اى تجربه با ارزشى بود.»٦۹ نازيها در ٣٠ سپتامبر حمله نهايى خود را براى تصرف مسکو آغاز نمودند.
بمنظور ساخت و ساز استحکامات و دفاع ضد تانک حدود ٤٥٠٠٠٠ نفر از جمعيت شهر٬ ٧٥ درصد زن٬ بسيج شده بودند. نيروهاى نظامى ژنرال پانافيلوف در دفاع از جاده وولوکولامسک نبردى به ياد ماندنى را٬ جاودانه شده در رمانی بهمان نام اٽر آلکساندر بک٬ رهبری نمود۔٧٠
مسکو توسط نيروى هوايى آلمان بمباران و بيم و هراس بر جمعيت شهر غالب آمده بود. نازيها تنها ۸٠ کيلومتر با شهر فاصله داشتند. بخشى از دستگاه ادارى تخليه شده بود. اما استالين بماندن در مسکو تصميم گرفت. نبرد سبعانه تر و شديدتر و٬ در اوايل نوامبر٬ حمله نازيها متوقف شد. استالين پس از مشورت با ژوکوف به انجام رژه سنتى ٧ نوامبر در ميدان سرخ مصمم شد. اين براى نيروهاى نازى که در کنار دروازه هاى مسکو چادر زده بودند چالشى دشوار بود. استالين نطقى ايراد نمود که در سراسر کشور پخش شد.
«(د)شمن پشت دروازه هاى لنينگراد و مسکو ايستاده است. «بنا بر محاسباتشان ارتش ما بر اٽر اولين ضربات ناپديد و کشور ناگزير به تسليم ميشد. اما محاسبه آنان بشدت اشتباه بود….. کشور ما – تمام کشور ما – بمنظور تار و مار نمودن دشمن متجاوز خود را بصورتى مشترک٬ با ارتش و نيروى زمينى و دريايى در يک جبهه مبارزاتى واحد٬ سازماندهى نموده است….
«در اين لحظه٬ آيا امکان دارد که ما٬ در اينکه ميتوانيم و بايد بر آلمان متجاوز پيروز بشويم ترديدی بدل راه دهيم؟ دشمن به آن نيرومندى نيست که برخى از روشنفکران وحشت زده در آينده او را به تصوير خواهند کشيد. يک ديو اما نه به آن وحشتناکى که ترسيم مينمايند…. «رفقا٬ ارتش سرخ و افراد نيروى دريايى سرخ٬ فرماندهان و استادان سياسى٬ مردان و زنان پارتيزان:
«تمام جهان بشما بعنوان نابود کننده گان گله هاى راهزن و متجاوز آلمانى نگاه ميکند. تحت يوغ متجاوزان آلمانى٬ مردم به زنجير کشيده شده اروپا به شما بعنوان ناجيان خود نگاه ميکنند. قرعه ماموريت بزرگ نجات به نام شما افتاده است. «سزاوار اين ماموريت باشيد!….»
«تحت پرچم لنين – به پيش براى پيروزى!»٧١
نازيها در ١٥ نوامبر دومين حمله خود را به مسکو آغاز و در ٢٥ نوامبر برخى از واحدها به داخل حومه جنوبى مسکو پيشروى نمودند. اما حمله در ٥ دسامبر تحت کنترل در آمده بود. در اين فاصله نيروهاى ارسالى جديد از سراسر کشور خود را به مسکو رسانده بودند. حتى در آن لحظات پرشور٬ استالين نيروهاى استراتژيک ذخيره خود را حفظ کرده بود. روسکوسوفسکى نوشت:
«سيستمهاى دفاعى ارتش چنان سست و بى مايه پراکنده شده بودند که احتمال از هم پاشيدگى آنان ميرفت. بمنظور ممانعت از وقوع آن شاهکارهاى هماهنگ نيروهاى نظامى ضرورى شد.»٧٢ استالين پس از مشورت با کليه فرماندهان در مورد يک ضد حمله بزرگ٬ که در ٥ دسامبر آغاز شد٬ حکمى را صادر نمود. حدود ٧٢٠٠٠٠ سرباز سرخ ۸٠٠٠٠٠ سرباز هيتلرى را ميان ١٠٠ تا ٣٠٠ کيلومتر بعقب راندند.
نيروهاى نظامى «شکست ناپذير» آلمان براى اولين بار شکست خورده بودند. فاشيستها در مقابل مسکو٬ بيش از ٥٠٠٠٠٠ سرباز٬ ١٣٠٠ تانک٬ ٢٥٠٠ توپ٬ بيش از ١٥٠٠٠ دستگاه وسايل نقليه موتورى را از دست دادند. ارتش هيتلر تا آنزمان متحمل چنين خسارتى نشده بود.٧٣
بسيارى نبرد مسکو را نقطه عطف جنگ ضد فاشيست قلمداد مینمايند. اين نبرد کمتر از شش ماه پس از آغاز جنگ رعد آسا رخ داد. اراده پايدار٬ ظرفيت سازماندهى عظيم و مهار مشکلات تعيين کننده بزرگ توسط استالين نقش قابل توجهى را ايفا نمودند.