کوبا، الگوی کشاورزی پایدار بهسوی امنیت غذایی جهان
دبورا ایوتزی (همکار پژوهشی شورای امور نیمکره)
منبع: پایگاه اطلاعرسانی و تحلیلی شورای امور نیمکره مورخ ۱۶ دسامبر ۲۰۱۶
مترجم: محمد قربانی
با فروریختن اتحاد شوروی و تحکیم محاصرۀ اقتصادی ایالات متحده، کوبا در اوایل دهۀ ۹۰ میلادی با بحران شدید غذایی مواجه شد و شاهد ریزش بیش از ۳۰ درصد تولید ناخالص ملیاش بود. برای برونرفت از این مقطع حساس، که دولت هاوانا قادر نبود به اندازۀ کافی برای مردم مواد غذایی تهیه کند، کوباییها مجبور به ایجاد شیوۀ جدیدی از کشاورزی شدند: کشاورزی شهری، به امید آنکه شیوهای پایدار برای استفاده از زمین و تولید غذا باشد. اگرچه این نه حاصل سیاستی آگاهانه و حسابشده، بلکه ثمرۀ حوادث ناگزیر بود، نتیجۀ این نظم نو مقامات کوبا را به پذیرش اقدامات مشخص و تشویق به گسترش آن سوق داد. این تلاش به کوبا کمک کرد تا نقش پیشگام در کشاورزی پایدار را ایفا کند و نظام تولید مواد غذاییاش به الگویی برای دیگر کشورهای جهان، بهویژه جوامع در حال توسعهای که میباید در مقابل دگرگونیهای مخرب محافظت شوند، تبدیل شود.
الگوی کشاورزی پایدار از دل ضرورت زاده شد
در پی فروریختن اتحاد شوروی، کوبا با کمبود شدید نفت، که واردات ارزان آن متوقف شده بود، روبهرو گشت. جزیره ناگهان به مرحلهای وارد شد که «دوران ویژۀ زمان صلح» نام گرفت، و سپس با محاصرۀ اقتصادی بیامان آمریکا سختتر شد. حقیقتاً، قانون آزادی کوبا و همبستگی دموکراتیک در سال ۱۹۹۶—معروف به قانون هلمز–برتون—محاصرۀ موجود علیه جزیره را با تحریمهای فوقالعادۀ شرکتهایی که با کوبا مراودۀ تجاری داشتند، سختتر کرد. فقدان مواد سوختی، کودهای شیمیایی و دیگر مواد مورد نیاز کشاورزی، موجب کاهش بازدهی محصولات کشاورزی شد. مطابق دادههای آماری معدل سرانۀ رشد سالانۀ محصولات غذایی بین سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۹۵ تا 5.1 درصد منفی بود. به دلیل کمبود مواد سوختی، کشاورزان بهطور عمده می بایست به نیروی گاوآهن روی میآوردند. کمبود نفت، تولیدکنندگان را نیز مجبور به کاهش فاصله با مصرفکنندگان کرد، زیرا استفاده از وسایل نقلیۀ بنزینسوز و گازوئیلسوز محدود شد. ساکنان شهرها پیش از دیگران از کمبودها آسیب دیدند، و در واکنش مؤثر به بحران غذا، زمینهای بایر دولتی را برای تولید غذای خود به کار گرفتند. بهعلاوه، شهروندان عادی از بالکنها، حیاطخلوتها، و پشتبامهای خود برای کشت [مواد غذایی] و پرورش احشام استفاده کردند. افزون بر این کشاورزان روستایی بهمنظور رفع نیاز خود و فقدان سموم و کودهای شیمیایی، شیوههای کشاورزی بومی را برگزیدند. آنها بدون اینکه این روش را هدف اصلی خود قرار دهند، کشاورزی پایدار را بهعنوان شیوۀ تولید مواد غذایی به قصد تضمین خوراک قابل دسترس برای همه پیاده کردند. و این در حالی است که منابع طبیعی طوری اداره میشوند که بومسازگان (اکوسیستم) نیازهای امروز و آیندۀ انسان را تأمین کند. این امر مشارکت همۀ کشاورزان، دامپروران، و دیگر روستانشینانی را در بر میگرفت که از توسعۀ اقتصادی بهرهمند میشدند.
کشاورزی پایدار، گسترش و ترویج زراعت شهری راهم شامل میشود که خود به بهبود امنیت غذایی، دسترسی عادلانه به منابع و ادارۀ مؤثر آن کمک میکند. دولت کوبا توان بالقوۀ این ابتکار خودجوش شهروندان را درک کرد. دولت خیلی زود با برداشتن چند گام شروع به حمایت و تشویق از کشاورزی شهری کرد. به دنبال آن به تجدید نظر در حقوق مالکیت مبادرت کرد که تغییر قابل توجهی برای نظام سوسیالیستی به شمار میرود. کوبا به تجدیدنظر جدی در زمینۀ الگوی کار دست زد: تغییری در جهت غیرمتمرکز کردن الگوی تولید و پذیرش اینکه کشاورزان مالک منافع حاصل از کار خود باشند؛ امکان بهرهمند شدن از تلاش خود، بهعنوان انگیزهای مهم برای کارگرانی که علاقۀ بیشتری به تولید حداکثری داشتند. سازماندهی مجدد تولید کشاورزی عمدتاً شامل تبدیل مزارع بزرگ دولتی به تعاونیهای کشاورزی کوچکتر و کارآمدتر و توزیع زمین بهصورت «حق انتفاع» به تولیدکنندگان کوچک بود که به کشاورزان حق استفاده از خاک و منافع حاصل از آن را بدون اینکه مالک زمین باشند، میداد. هدف رهبری کوبا بهبود تولید کشاورزی و قطع، اگر نه محو، واردات مواد غذایی به کشور بود. به همین دلیل از تأسیس ادارۀ کشاورزی شهری در وزارت کشاورزی در سال ۱۹۹۴، و نیز گروه ملی کشاورزی شهر و حومه در سال ۱۹۹۸ پشتیبانی کرد. گروه ملی کشاورزی شهر و حومه، مسئول هماهنگی و ترویج و توسعۀ کشاورزی شهری پایدار و مشوق بازیافت مواد مغذی و کودهاست. این جریان چارچوبی برای رهنمودها و اصول بومشناختی کشاورزی و راهبردهایی برای تولید فردی کودهای ترکیبی و بذرها، و استفاده از منابع محلی، و حفظ گیاهان ارگانیک محلی برای تولیدکنندگان کوبایی فراهم میکند. بعدها در سال ۲۰۰۸ دولت جدید رائول کاسترو قانون اصلاحات ارضی ۲۵۹ را تصویب کرد که هدفش توزیع قطعات غیرمولد بهصورت واگذاری حق انتفاع بود. در سال ۲۰۱۱ یک بستۀ اصلاحی به نام لینیآمییهنتوس [به معنی «رهنمودها»] به منظور مدرنیزهکردن اقتصاد کوبا تأکید فراوانی بر تولید کشاورزی مبذول داشت. سال بعد، در سال ۲۰۱۲ «قانون ۳۰۰» امکان احداث بنا بر روی زمینهای مشمول «حق انتفاع»، درختکاری جنگلی و کاشت درختان میوه را فراهم آورد. مضافاً دولت به ایجاد امکانات بازرگانی برای کشاورزان و دسترسی به کمکهای مربوط به کشاورزی دست زد. ترویج و ترفیع کشاورزی کوبا چنان اهمیتی پیدا کرد که تولید داخلی مواد غذایی مسئلۀ امنیت ملی اعلام شد.
اتکا به بومکشت (Agroecology)
کوباییها به جنبۀ محیطزیستخواهانۀ قضیه آگاهی نداشتند. کمبود منابع و درونداد مزارع، کشاورزان را به آزمون شیوههای جدید کشاورزی ارگانیک و مهار آفات سوق داد. اصول ارگانیک یا طبیعی به کار گرفته شد و از منابع در دسترس استفاده شد. آنها از تناوب زراعی، کشت مخلوط، کود سبز و کاشت گیاهان برای ایجاد پرچین استفاده کردند. علاوهبراین آنها از گیاهان ضد شته مانند آویشن، نعنا، جعفری، ذرت یا اُخرا برای کاهش هجوم آفات یا جذب حشرات مفید استفاده کردند. برنامههای آموزشی دولت از شیوههای کشاورزی پایدار حمایت میکند، اما بیش از هر چیز، کشاورزان از دانش سنتی سالمندان یا از خاطرات کودکیشان بهره گرفتهاند. آن شیوههای نوینی را میتوانیم کشاورزی بومشناختی [بومکشت] بنامیم که بیانگر «یک نظام جامع رویکرد به کشتوکار و توسعۀ نظام غذایی بر مبنای دانش سنتی، کشاورزی بدیل، و تجربیات نظام غذایی محلی» است. جریان چنان رقم خورد که این الگوی تولید غذایی، از منظر کشاورزی پایدار، ضامن حفظ منابع طبیعی و کمترین اتکا به مواد مصنوعی باشد. شالودۀ بومکشت عبارت است از متنوع ساختن محصول و شیوۀ کشتوکار—از جمله ادغام با دامداری که به ترویج تنوع زیستشناختی و استفادۀ کاراتر از منابع، مثل آفتاب، آب، خاک و آفات طبیعی یاری میرساند. متنوعسازی روندهای طبیعی مانند فتوسنتز [تبدیل انرژی نور خورشید به انرژی شیمیایی در بافتهای زنده]، تثبیت نیتروژن [تبدیل نیتروژن موجود در جوّ به آمونیوم]، جذب فسفر زمین، و افزایش فعالیتهای زیستشناختی هم در سطح و هم درون خاک را شدت میبخشد. این متنوعسازی همچنین نشاندهندۀ تغییر الگو در کوبا پس از تخصصیکردن صادرات شکر و فرآوردههای مشتق از آن به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در دوران جنگ سرد میباشد.
بر اساس گزارش دوسالنامۀ «صندوق جهانی طبیعت» (WWF) تحت عنوان «گزارش سیارۀ زنده» در سال ۲۰۱۶، کوبا سازگارترین کشور با محیط زیست است. درواقع این صندوق شاخص «تأثیرات انسان در محیطزیست» (Environmental Footprint Index) را ابداع کرد که تلفیقی است از شاخص توسعۀ انسانی و شاخص بهرهبرداری از منابع طبیعی. مشخص شد که این جزیره «ردپای سرانۀ بومشناختی» (Ecological Footprint per Capita) قابل قبولی دارد، که هم میزان مصرف انرژی و منابع را در نظر میگیرد و هم شاخص توسعۀ انسانی را. این شاخصها نشان میدهد نظام پایدار تولید مواد غذایی با سطح بالای سواد، متوسط طول عمر بالا، و پایین بودن میزان مرگومیر کودکان، دمساز و سازگار است.
راهی بهسوی امنیت غذایی در جهان
مطابق دادههای سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) حدود ۷۹۵میلیون نفر در جهان به اندازۀ کافی غذا برای زندگی سالم و فعال ندارند—قریب یک نفر از هر نُه نفر روی کرۀ زمین. این گواه روشنی است بر شکست رواج کشاورزی صنعتی برای دستیابی به نتیجۀ مطلوب. نظام صنعتی تولید مواد غذایی بر سلامت انسان و نظامهای بومشناختی اثر سوء میگذارد. ارتباط تنگاتنگی میان غذاهای با کیفیت نازل و بیماریهای غیرمسری وجود دارد. چاقی مفرط به بیماری شایع تبدیل شده است. از سال ۱۹۸۰ چاقی مفرط دو برابر افزایش یافته است؛ در سال ۲۰۱۴، ششصدمیلیون نفر بزرگسال بهعنوان چاق مفرط طبقهبندی شدهاند. این پدیده به جوامع صنعتی محدود نمیشود؛ تخمین زده میشود در کشورهای در حال رشد بیش از ۱۱۵میلیون نفر از مشکلات ناشی از چاقی مفرط رنج میبرند. بدتر اینکه کشاورزی صنعتی هزینههای سرسامآور زیستمحیط به همراه دارد. نهتنها آفتکشها و کودهای شیمیایی محیط اطراف را آلوده میکنند، بلکه به افزایش انتشار دیاکسید کربن، و شتاب سرعت تغییرات اقلیمی دامن میزنند. از کل گازهای منتشرشده در جوّ بر اثر فعالیتهای کشاورزی، 11.5 درصد به آفتکشها و کودهای شیمیایی ارتباط دارد. بهرهبرداری از کشتزارهای صنعتی منتج به بیابانزایی، جنگلزدایی، مصرف بیرویۀ آب و آلودگی آن، تنزل کیفیت خاک، و نیز گرمایش جهانی زمین میشود. درحقیقت، پیامد زیستمحیطی آن به تولید کشاورزی خلاصه نمیشود بلکه آلودگی در همۀ مراحل این روند ادامه مییابد، از نقل و انتقال مواد غذایی گرفته تا فرآوری، و از انبار تا فروشگاه.
به کوبا میتوان بهعنوان یک الگوی پایدار کشاورزی، یک بدیل توسعۀ امنیت غذایی و سلامت محیط زیست نگاه کرد. حتی اگر این توسعه از روی ضرورت به وجود آمده باشد، کشاورزی شهری کوبا به یک الگو برای بقیۀ کشورهای درحال توسعه تبدیل شده است. کوبا دارای یک نظام سوسیالیستی است که در آن حق مالکیت و سیاستهای کشاورزی به شیوۀ متمرکز اداره می شود، شیوهای که تفاوت چشمگیری با بقیۀ جهان دارد. درنتیجه، تمام روند تولید به نظارت دولت سپرده شده است، از توزیع زمین، بذر و دروندادهای کشتوکار گرفته تا بازاریابی. اما، شواهد موفقیت این کشور در پایدارسازی قابلیت کشاورزی شهری، یا «بومکشت شهری» بهمثابۀ روش تولید غذا برای کلانشهرها و شهرهای کوچک سراسر دنیا چشمگیر است. شهرها معمولاً برای تأمین آب، انرژی و غذا متکی به واردات از منطق روستایی هستند. به این ترتیب، شهرنشینان معمولاً در برابر تغییرات پیشبینیناپذیر، نظیر بحران ملی غذایی ضربهپذیرتر هستند. لذا، تولید غذا درون یک شهر ممکن است وابستگی شهر به منابع خارجی را کاهش دهد. همچنین کشاورزی پایدار بهبود سلامت انسان را موجب میشود و مصرف میوه و سبزی تازه را تشویق میکند. واقعیت این است که در پی دگرگونیها در نظام کشاورزی کوبا، کاهش قابل توجهی در میزان فوت ناشی از دیابت و بیماریهای قلبی رخ داده است. شیوع بیماری دیابت از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶ که تغییر در تولید کشاورزی صورت گرفت ۵۳ درصد کاهش یافت. افزون بر این، کشاورزی شهری میتواند به اشتغال و ایجاد فرصتهای شغلی برای بخشهای حاشیهای جمعیت شهری کمک کند؛ علاوه بر اینها، ایجاد انجمنهای همهشمول مزارع شهری میتواند به نشاط شهر و ارتقای سطح زندگی جمعیت شهری یاری رساند. میتوان افزود کشاورزی پایدار و شهری میتواند راهی به استقلال غذایی بگشاید، اصطلاحی که برای اشاره به خودکفایی و خودگردانی تولید مواد غذایی به کار میرود. کشورهای در حال توسعه میتوانند به این موضوع مانند هدفی جذاب، دستیافتنی و قابل انعطاف بهمنظور انتقال منابع مالی از واردات غذا به سرمایهگذاریهای محلی، نگاه کنند.
بومکشت و کشاورزی پایدار میتواند راهحل رفع گرسنگی و امنیت غذایی، و نیز نظام تولید غذای قابل انعطاف باشد. به این معنا که مانع عوامل مضر برای محیط زیست میشود، درعینحال تأثیرات شدید اقلیمی را که اخیراً رواج بیشتری یافته است، ترمیم میکند. یافتههای یک بررسی در ناحیۀ اولگین و لاستوناس چهل روز پس از توفند آیک که در سال ۲۰۰۸ کوبا را در نوردید نشان داد مزارع متنوعشده در مقایسه با کشتزارهایی که ۹۰ تا ۱۰۰ درصد بهصورت تکمحصولی کشت می کردند، ۵۰ درصد کمتر دچار خسارت شدند. به همین نحو، مزارعی که با مدیریت بومکشتی اداره شده بودند ۴۰ روز پس از توفند با سرعت بیشتری (۸۰ تا ۹۰ درصد) ترمیم شدند. درحقیقت اکنون کشورهای بسیاری در حال پیادهکردن این الگو هستند، نهتنها در آمریکای لاتین، بلکه در مناطق دیگر جهان، ازجمله کشورهایی مانند لائوس و مالاوی؛ و باید برای حل مشکل افت کیفیت خاک و مبارزه با سوءتغذیه در کشورهایی نظیر هائیتی از این الگو پیروی شود.
ترویج و اجرای توسعۀ کشاورزی شهری کار دشواری است، زیرا موانع فراوانی در مقابل پیشرفتهای بیحدوحصر آن وجود دارد. بعضی از موانع عبارتند از دسترسی به زمین، بهرسمیتشناختن حقوق زمین، دسترسی به آب، بهرهوری نازل زمین، آلودگی، و بیتجربگی کشاورزان جدید، و نیز حضور محصولات ارزان قیمت یارانهای در بازار، که شدیداً مورد حمایت یارانههای بخش کشاورزی دنیای غرب واقع شده است. همچنین زمین شهری معمولاً کالایی ارزشمندتر از زمین روستایی است و رقابتی سرسختانه بر سر استفاده از آن وجود دارد. کیفیت آبی که مورد نیاز تولید غذاست بهسختی در شهر یافت میشود. از این گذشته، خاک شهری معمولاً آلوده است و نزدیک جادهها و نواحی صنعتی قرار دارد که میتواند محصولات را آلوده کند. اما، اضطرار ناشی از بحرانهای غذایی کشورهای در حال توسعه و تأثیرات منفی حوادث اقلیمی در تولید غذا، بخش مهم کوششهای اساسی در مسیر ترویج و گسترش کشاورزی پایدار را تشکیل می دهد.
دفاع از نظام ارزشمند تولیدی در مقابل حملات سرمایهداران
مبادلات بازرگانی کشاورزی میان ایالات متحده و کوبا، عمدتاً بر مبنای شکر، اساس روابط دوجانبه طی نیمۀ اول قرن بیستم بود. انقلاب کاسترو با قطع روابط تجاری میان دو کشور وضعیت را تغییر داد. از آن پس، منافع ایالات متحده تأثیری در سیاست کشاورزی کوبا نداشت، هرچند محاصرۀ اقتصادی ایالات متحده علیه کوبا در بخش کشاورزی تأثیر قابل ملاحظهای گذاشت. اکنون با آبشدن یخ روابط دوجانبه [و آغاز فرایند عادیسازی روابط]، صنعت کشاورزی ایالات متحده به این بازار جدید اشتیاق نشان میدهد. سؤال این است که آیا بخش ویژۀ کشاورزی کوبا، کشاورزان کوچک و مزرعهداران خانوادگی، با «هجوم سرمایهداری» به حیات خود ادامه خواهند داد؟ هماینک کوبا از ایالات متحده غذا وارد میکند. در سال ۲۰۰۰ قانون اصلاح تحریم بازرگانی و افزایش صادرات مجوز فروش بعضی از اقلام غذایی و دارویی را تأیید کرد. معدل صادرات مواد غذایی ایالات متحده به کوبا به ۳۶۵میلیون دلار در سال بین سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ رسید. اما ایجاد محدودیت اعتبار برای خریداران کوبایی امکان تجارت آنها را کاهش داد. برداشتن کامل محاصره ازجمله لغو قانون هلمز–برتون فرصتهای بازرگانی وسیعی به وجود خواهد آورد. درعینحال در نوامبر ۲۰۱۵ «ائتلاف امریکایی کشاورزی برای کوبا» برنامۀ گسترش همهجانبۀ سرمایهگذاری کشاورزی را در کشور تاریخاً متخاصم آغاز کرد. گروههای فراوان وابسته به کسب کشاورزی برای پایاندادن به محاصرۀ اقتصادی به لابیگری مشغول بودند؛ برای نمونه تولیدکنندگان برنج در آرکنسا به گسترش بازار در کوبا علاقهمند بودند، زیرا مصرف سرانۀ برنج در کوبا پنج برابر ایالات متحده است. به نظر میرسد برای فروش محصولات به کوبا، منافع امریکا بر انتقال فناوری و بر کشف رفتار مصرفکنندۀ کوبایی متمرکز شده است. کوباییها توان این را دارند که مشتری عمدۀ کالاهای ایالات متحده باشند، ولی همچنین می توانند مشتری گوشت، غلات، یا روغنهای خوراکی نیز باشند. اما چه چیزی میتواند مزیت مهم گشایش تبادلات کشاورزی امریکا برای اقتصاد کوبا به شمار آید؟ تولید کشاورزی کوبا نمیتواند با تولید صنعتی ایالات متحده رقابت کند، هم از جهت کمیت محصول و هم از نظر قیمت. اولاً، بازشدن درهای واردات به کوبا منجر به ازبینرفتن نظام درحال شکلگیری غیردولتی میشود؛ و کار تولیدکنندگان محلی به ورشکستگی خواهد کشید. ثانیاً، محصولات متعددی وجود دارد که کوبا میتواند در بازار امریکا به فروش برساند، ازجمله میتوان به تنباکو، رام، میوههای استوایی، و غذاهای دریایی اشاره کرد. آنها میتوانند از جنبۀ کیفی به رقابت بپردازند، از طریق تولید فرآوردهها به روشهای سنتی و غیرمکانیزه، فرآوردههای غیرتراریخته، و کالاهای جاویژه [که بر بخش کوچکی از بازار و بر نیاز بخش معینی از مشتریان تمرکز دارند]. ثالثاً، کشمکش بین بازار تولید داخلی، قیمتهای محلی، و هزینۀ صادرات کشاورزی را افزایش خواهد داد. تا کنون کشاورزی کوبا بر تولید برای خودکفایی و مصرف داخلی متمرکز بود؛ این خطر وجود دارد که چرخش به سمت صادرات غذا از این منابع غذایی بکاهد و درنتیجه به تنزل سطح زندگی بینجامد. اما آنچه بیشتر از هر چیز ضربه خواهد خورد الگوی پایداری است که کوبا قادر بوده طی بیست سال گذشته توسعه دهد، یک الگوی کشاورزی بر مبنای تولید خُرد، به شیوههای بومی و سنتی که هنوز به اندازۀ کافی کارآیی رقابت با تولید صنعتی را ندارد، اما در درازمدت اثبات میشود که برای محیط زیست و تولیدکنندگان مفیدتر است. به نظر میرسد مبادلات میان نظامهای کشاورزی امریکا وکوبا یکطرفه باشد. بهواقع، در نشست خبری وزارت کشاورزی ایالات متحده که موافقتنامۀ دوجانبۀ کشاورزی هنگام سفر رئیسجمهور اوباما به کوبا به امضا رسید، هیچ اشارهای به کشاورزی بومی یا کشاورزی ارگانیک که نشانی از علاقهمندی به انتقال فنون کشاورزی پایدار کوبا به ایالات متحده داشته باشد به چشم نمیخورد. رائول کاسترو دربارۀ سفر اوباما تصریح کرد: «ما دیدگاههایمان دربارۀ استقلال و عدالت اجتماعی را انکار نمیکنیم، یا حتی یکی از اصولمان را زیر پا نمیگذاریم، یا یک میلیمتر از سنگر دفاع از استقلال ملی عقبنشینی نخواهیم کرد. ما اجازه نخواهیم داد کسی برای مداخله در امور داخلیمان ما را تحت فشار بگذارد. ما برای استقلالمان هزینههای گزافی پرداختهایم.» دو حادثۀ مهم در رهبری دو کشور، درگذشت فیدل کاسترو و انتخاب دانلد ترامپ، آیندۀ روابط کوبا و امریکا را با تردید فراوان روبهرو ساخته است. چه عادیسازی ادامه یابد چه عقبگرد جدیدی رخ دهد، دولت کوبا علاقهای به دستبرداشتن از شیوۀ تولید کشاورزیاش ندارد و آماده است با «نفوذ سرمایهداران» مقابله کند.
حمایت از کشاورزی پایدار
کشاورزی پایدار و شهری پاسخ منطقی کوباییها به محدودیتهای منابعشان بود. فنون کشاورزی سنتی با درونداد نازل، بر مبنای مهار آفتهای ارگانیک و تنوع بذر، ستون اصلی تولید مواد غدایی بومی در کوباست. این نظام همچنین صرفهجوترین در مصرف منابع، پاسدار پاکی محیط زیست، از نظر اجتماعی همهشمول، و الگویی است که کشورهای دیگر باید دنبال کنند. این نظام بهراستی برای امنیت غذایی و توسعۀ پایدار کلانشهرها و شهرهای بزرگ در سراسر جهان، و بهویژه برای کشورهای درحال توسعه اهمیت دارد. نمونۀ کوبایی بیعیبونقص نیست و با مشکلاتی دست به گریبان است، اما با چالشهای بزرگی درخصوص جامعه و سلامت محیط زیست حتی بهطور ناخواسته روبهرو شده است. بلاتکلیفی جدید دربارۀ آیندۀ روابط کوبا و امریکا تعداد کثیری از تجار امریکایی علاقهمند به تجارت با کوبا، خاصه در بخش کشاورزی جزیره را در انتظار باقی گذاشت. بههرحال، نمونۀ کشاورزی پایدار کوبا حتماً باید ترویج و حمایت شود و گسترش یابد. سؤال این است: چگونه در اوضاع جاری گشایش روابط با امریکا چنین عملی باید انجام گیرد؟ این شیوۀ تولید غذا ممکن است تنها بدیل برای بسیاری از کشورهای درحال توسعهای باشد که درحال نبرد با گرسنگی و کسب توانایی و اطمینان لازم جهت حفظ جمعیتشان و فرصتی برای زندگی در جهانی پایدار هستند.