مترسک سازمان ملل متحد و تناسخ بابل
یوری باریسوف (YURI BORISOV)
ا. م. شیری
سازماندهی «رأیگیری جهانی علیه روسیه» توسط ایالات متحدۀ آمریکا خبر از چه میدهد؟
چنین حقی به هیچ کس در جهان داده نشده است که ارادۀ خود را به دیگران دیکته کند. بویژه اینکه، بدون توضیح معنای «مواعیظ» خود، وقیحانه دیکته کند. و این هم یک «موعظه» از واعظ «حقیقت در بالاترین جایگاه»:
بایدن، رئیس جمهور آمریکا گفت: «جهان با رأیگیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشان داد، که متحدتر و مصممتر از هر زمان دیگری است که روسیه را به خاطر تخلفاتش پاسخگو کند».
رئیس جمهور آمریکا افزود: «خطرات این درگیری برای همه واضح است و جهان در پاسخ به آن هشدار روشنی داد: روسیه نمیتواند یک کشور مستقل را از نقشۀ جهان حذف کند. روسیه نمیتواند با زور مرزها را تغییر دهد. روسیه نمیتواند خاک کشور دیگری را به عنوان قلمرو خود تصرف کند».
بایدن از چه صحبت میکند؟ «رأی جهانی علیه روسیه» که توسط آمریکاییها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۲ اکتبر تقلب شد، توسط سازماندهندگان آن به عنوان نقطۀ شروع بزرگترین «عملیات ویژه» تلقی میشود. اکنون نتیجۀ رأیگیری توسط غرب برای اخراج کامل روسیه از این سازمان بینالمللی، از جمله، برای سلب حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد استفاده خواهد شد. یا به الغای حق وتو، که غرب جمعی در چارچوب سازمان ملل متحد یک «ماشین رأی» بی دردسر برای منافع خود تشکیل داده است، مطلقاً نیازی ندارد.
این کار به این منظور انجام میشود که غرب در نظر دارد یک مکانیزم «قانونی» به دست بگیرد که ظاهراً به بالاترین مجموعۀ حقوق بینالملل شباهت دارد و بواسطۀ آن میتواند سرنوشت هر کشور مفروض را با اکثریت سادۀ آراء کشورهای تحت کنترل آمریکا تعیین کند یا «بنام سازمان ملل متحد» به آن اعلام جنگ نماید.
این، یک کار ساده نیست. اما غرب، علیرغم اینکه موانع زیادی بر سر راه این اقدام وجود دارد، برای حل آن سعی خواهد کرد. اولین آنها منشور سازمان ملل متحد است که هیچ مکانیزمی برای سلب اختیارات روسیه، از جمله، حق وتو در آن پیشبینی نشده است. با این حال، چکههای آب سنگ را سوراخ میکند و غرب مدام در این مسیر قدم برمیدارد. و این یکی از آخرین قدمهاست.
۲۶ آوریل سال ۲۰۲۲ نمایندگان هفتاد و ششمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد به ابتکار لیختناشتاین قطعنامهای را تصویب کردند که در آن گفته میشود: «مجمع عمومی مقرر میدارد که رئیس مجمع عمومی موظف است ظرف ۱۰ روز کاری پس از اعمال حق وتو توسط یک یا چند عضو از اعضای دائم شورای امنیت، جلسۀ رسمی برای بحث در مورد وضعیت وتو تشکیل دهد مشروط بر اینکه مجمع عمومی در همین مورد جلسۀ فوقالعاده تشکیل ندهد».
اگرچه این قطعنامه بر اختیارات اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل در استفاده از حق وتو تأثیر نمیگذارد، اما حرکتی است در جهت منافع غرب برای برچیدن بنیان سازمان ملل متحد! بنیانکنی گسترش و عمق خواهد یافت. غرب اکنون به این نتیجه رسیده است، که سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۴۵ تأسیس شد، دیگر «با ارادۀ مردم جهان مطابقت ندارد». بر این اساس، لیختناشتاین یا ترینیداد و توباگو، از طرف ایالات متحدۀ آمریکا خواستار «اصلاحات بنیادی» میشوند تا ماشین رأی آمریکایی با ظرفیت کامل راهاندازی شود و سلطۀ غرب تحت پوشش ساختگی سازمان ملل ادامه یابد.
همۀ اینها پیشتر، از جمله برای کشور ما اتفاق افتاده است. در اوایل دهه ۱۹۵۰، رهبری اتحاد شوروی خرابکاریهای غرب علیه سازمان ملل متحد را که قصد داشت این بزرگترین سازمان بینالمللی را تحت کنترل کامل خود دربیاورد، محکوم کرد.
از گفتگوی یوسف ویساریونویچ استالین با خبرنگار روزنامۀ پراودا بتاریخ ۱۷ فوریه ۱۹۵۱: «سازمان ملل متحد که به عنوان سنگر صلح تأسیس شده، در حال تبدیل شدن به یک سلاح جنگی، به ابزاری برای آغاز یک جنگ جهانی جدید است. هستۀ متجاوز سازمان ملل از ده کشور عضو پیمان متجاوز آتلانتیک شمالی (ایالات متحدۀ آمریکا، انگلیس، فرانسه، کانادا، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، دانمارک، نروژ و ایسلند) و بیست کشور آمریکای لاتین (آرژانتین، برزیل، بولیوی، شیلی، کلمبیا، کاستاریکا، کوبا، جمهوری دومینیکن، اکوادور، السالوادور، گواتمالا، هائیتی، هندوراس، مکزیک، نیکاراگوئه، پاناما، پاراگوئه، پرو، اروگوئه و ونزوئلا) تشکیل شده است. نمایندگان این کشورها اکنون در حال تصمیمگیری دربارۀ سرنوشت جنگ و صلح در سازمان ملل متحد هستند. آنها بودند که در سازمان ملل متحد تصمیم ننگین در بارۀ تجاوزگری جمهوری خلق چین گرفتند.
مشخصۀ نظم کنونی در سازمان ملل این است که مثلاً جمهوری کوچک دومینیکن در آمریکا، با تقریباً دو میلیون نفر جمعیت، اکنون در سازمان ملل متحد وزنی برابر با هند دارد و وزن آن بسیار بیشتر از جمهوری خلق چین است که از حق رأی در آن سازمان محروم شده است.
به این ترتیب، سازمان ملل متحد با تبدیل شدن به ابزار جنگ تهاجمی، دیگر یک سازمان جهانی متشکل از ملل با حقوق مساوی نیست. در واقعیت امر، امروز سازمان ملل متحد بیش از اینکه یک سازمان جهانی باشد، یک سازمان آمریکایی است و به دستور متجاوزان آمریکایی عمل میکند. نه تنها ایالات متحدۀ آمریکا و کانادا برای راه انداختن یک جنگ جدید تلاش میکنند، حتی بیست کشور آمریکای لاتین نیز برای اینکه فئودالها و بازرگانان آنها برای فروش کالا تشنۀ یک جنگ جدید در جایی در اروپا یا آسیا هستند، در این مسیر حرکت میکنند تا بحساب فروش کالا به کشورهای متخاصم با قیمتهای فوقالعاده بالا، از این تجارت خونین میلیونها درآمد کسب کنند. این واقعیت بر کسی پوشیده نیست که نمایندگان بیست کشور آمریکای لاتین اکنون مطیعترین و متحدترین ارتش ایالات متحدۀ آمریکا در سازمان ملل هستند.
بدین ترتیب، سازمان ملل در حال گام برداشتن در مسیر بیشکوه جامعه ملل است. از این رو، اقتدار اخلاقی خود را دفن میکند و خود را به فروپاشی محکوم میکند».
استالین درست و دقیق دید. حداکثر چیزی که غرب مدرن میتواند در تلاش برای تکرار ماجراجویی بیش از ۷۰ سال پیش به دست آورد، بازگرداندن سازمان ملل متحد به الگوی جامعه ملل قبل از جنگ است، که نتیجۀ آن سیاست، جنگ جهانی دوم بود.
آیا غرب برای آغاز جنگ جهانی سوم عجله دارد؟ از دادن پاسخ خودداری میکنیم.
بر اساس کتاب عهد عتیق دانیال نبی، در جشن پادشاه بلشصر بابل، اندکی پیش از سقوط بابل، نوشتههای آتشین بر دیوار ظاهر شد: «منا، ثقیل، فرسین». دانیال نبی معنی آن نوشتهها را برای پادشاه آشکار کرد: «منا- خدا روزهای پادشاهی تو را شمرده و به آن پایان داده است. ثقیل- خدا تو را در ترازوی خود وزن کرده و بسیار سبک یافته است. فرسین- مملکت تو را تقسیم خواهد کرد به مادها و پارسها خواهد داد».
بابل نیز قبل از نابودی، خود را مرکز جهان تصور میکرد…
پرسشی برای اندیشیدن
نخستین سؤالی که به دنبال رأیگیری علیه فدراسیون روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به ابتکار شاهزادهنشین لیختناشتاین با ۱۶۰ کیلومتر مربع وسعت و ۳۷ هزار نفر جمعیت به ذهن میرسد، این است:
چرا مجمع عمومی سازمان ملل متحد به ابتکار همین شاهزادهنشین یا دیگر مشابهان آن حتی قطعنامه در محکومیت امپریالیسم آمریکا، که سر به سر تاریخش را در جنگ علیه بشریت به سر برده؛ مرتکب قتلعام، نسلکشی و کشتارهای میلیونی گردیده؛ در دهها کشور جهان کودتای خونین ضدملی انجام داده و یا در همین تاریخ نزدیک، به کشورهای زیادی، از جمله، به یوگسلاوی، سودان، سومالی، افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، یمن و تعدادی دیگر حمله برده؛ آنها را اشغال و ویران نموده؛ به آشوب و هرج و مرج کشیده و تعدادی از آنها را تجزیه و تقسیم کرده است، تصویب نکرده است؟
۲۴ مهر-میزان ۱۴۰۲