مادر ایدنیای من خواهم کهقربانت شوم
از دل و جان عاشقت باشم به قربانت شوم
خانه ام از پرتو رویت منور میشود
جلوه کن تا من اسیر روح تابانت شوم
آنچه در دنیا نیکو باشد برایم خواستی
زنده باشی من فدای لطف و احسانت شوم
خواستی مکتب روم تا دانش آموزم بسی
دانش آموزم از آن من مرد میدانت شوم
وا که خندی گلشن رویت ات شگوفان میشود
بینمت بلبل صفت مست و غزلخوانت شوم
هستی ات در راه من کردی فدا ای مهربان
صدقه ای مهر و محبت ها و ارمانت شوم
بی تو دنیای خیالم سخت ویران میشود
لحظه ای با دوریت مادر پریشانت شوم
گاه بنوازی به نازم گاه خندانی به شوق
همچو آینه منم هر لحظه حیرانت شوم
گر به کفت (۱)خویش گردانم حقوقت پابرجاست
کن دعا تا خدمتی از این فراوان ات شوم
خواب در چشمت نیامد تا مرا خوابم برد
خواب کن تا من فدای چشم فتانت شوم
شاد باشی جان من منم که خندانت شوم
روز مادر شد به صد اخلاص میگوید ثنا
افتخارم عزتم من هم ثنا خوانت شوم
( ۱)کفت به معنی شانهء انسان
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا