صد سالگی طرح دائوز
فراموشی هرگز!
والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصاد، مدیر مرکز پژوهشهای اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه
ا. م. شیری
[احساس خطر جنگ جهانی و دلایلی که باعث ترجمه و انتشار مطلب پیش رو شد:
۱ــ بگزارش خبرگزاری اسپوتنیک (فارسی)، نخست وزیران ایتالیا، کانادا، بلژیک و همچنین، رئیس کمیسیون اروپا [روز ۲۴ فوریه] با قطار وارد کییف [اوکراین] شدند. باریس جانسون، نخست وزیر سابق انگلیس نیز وارد این کشور شد.
۲ــ رئیس کمیسیون اروپا: ۴ و نیم میلیار یورو از برنامۀ کمکها در ماه مارس به اوکراین منتقل خواهد شد. اورسولا فون در لاین در جریان سفر خود به کییف در بارۀ گامهای بعدی برای کمک به اوکراین به مبلغ ۵۰ میلیارد یورو صحبت کرد (همین منبع).
۴ــ آمریکا در جهان، صادرات آئینی جنگ
۵ــ اروپا بمنزلۀ مستعمرۀ آمریکا
۶ــ جنون جنگی رژیمهای امپریالیستی- فاشیستی که بعد از دو سال جنگ در میدان اوکراین با روسیه، قصد دارند این بار بجای آلمان، با آماده کردن اوکراین یک جنگ جهانی گسترده به راه اندازند.
۷ــ هجوم خونخواران غربی-صهیونیستی به فلسطین برای نسلکشی، اخراج جمعی مردم فلسطین و تصرف بقایای سرزمین آنها درست مثل قتلعام و نسلکشی مردم آمریکا شمالی از اواخر قرن پانزده و تشکیل کشورهای جعلی در پی عملیات شبیهسازی شدۀ طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳].
***
در مورد آماده کردن قدرت نظامی آلمان توسط آنگلوساکسونها برای پیشروی بیشتر به شرق
امروزه در برخی کتابهای درسی تاریخ روسیه (داخلی، خارجی، جهانی)، «طرح دائوز» تنها در یک عبارت، بدون رمزگشایی یا جزئیات ذکر شده است. در این میان، نقش این طرح در تاریخ معاصر جهان به سختی قابل ارزیابی است. امسال ۱۰۰ سال از اجرایی شدن «طرح دائوز» سپری میشود. و این دلیل خوبی است برای تجدید خاطره در بارۀ تاریخچه تهیه، تصویب و اجرای طرح دائوز.
اگر بخواهیم تعریف فشردهای از طرح دائوز ارائه دهیم، این مرحلۀ اول طرح نخبگان آنگلوساکسونی در آماده کردن آلمان برای جنگ جهانی دوم بود. آلمان به عنوان کشور شکست خورده در جنگ جهانی اول، در کنفرانس صلح پاریس (سال ۱۹۱۹) توسط کشورهای پیروز (در درجۀ اول، چهار بزرگ – آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا) به پرداخت غرامت به فاتحان محکوم شد. میزان غرامتهای تعیینشده برای آلمان بسیار حیرتانگیز بود: ۲۶۹ میلیارد مارک طلا! برای اینکه این رقم برای خواننده قابل تصور باشد، آن را به واحدهای فیزیکی با محتوای طلای قبل از جنگ در مارک آلمان، تبدیل میکنم: حجم مطالبات غرامت از آلمان حدود ۱۰۰ هزار تن فلز گرانبها بود. برای استناد: در آستانۀ جنگ جهانی اول، ذخایر رسمی طلای آلمان حدود ۱۰۰۰ تن بود. بر اساس برآوردهای کارشناسانۀ برخی پژوهشگران تاریخ، تولید ناخالص داخلی سالانۀ آلمان در آستانۀ جنگ جهانی اول حدود ۵۰ میلیارد مارک طلا بود.
اقتصاد آلمان در سالهای اول پس از جنگ در وضعیت اسفناکی قرار داشت. آلمان قادر به پرداخت مبلغ قابل توجهی از غرامت نبود و خودش برای بهبودی شرایط اقتصادی به پول نیاز داشت. علاوه بر این، در گروه کشورهای پیروز در مورد اولویت ادعای غرامت آنها از آلمان، تضادها و درگیریهای حاد شروع شد (به معنای واقعی کلمه، یک کشمکش برای جایگیری در صف به وجود آمد). اختلافات بر سر این موضوع به ویژه بین انگلستان و فرانسه بالا گرفت. ایالات متحدۀ آمریکا در این نزاع شرکت نکرد و سخاوتمندانه از غرامت امتناع کرد. در عین حال، فرانسه برای «دوشیدن گاو آلمانی» آماده بود تا حالت اشغالگری خشن در جمهوری وایمار برقرار نماید. فشار غرامتی بر آلمان از جانب فاتحان، جلو رشد اقتصادی آلمان را گرفت و اوضاع سیاسی-اجتماعی این کشور را تشدید کرد.
پیروزمندان پس از مدتی به اعتراف به غیرواقعی بودن مطالبات غرامت خود از آلمان مجبور شدند. پس از کنفرانس صلح پاریس، نشستهای بینالمللی زیادی برگزار گردید که در آنها مسائل مربوط به غرامتها (مبلغ کل، زمان پرداختها، امکان ارائه مهلت و غیره) و همچنین، رژیم اشغالگری اقتصاد آلمان و شرایط عمومی آن مورد بحث قرار گرفت. این موضوعات در دستور کار کنفرانس سال ۱۹۲۲ در جنوا [ایتالیا] نیز قرار گرفت.
در پاییز ۱۹۲۳، بحث در مورد مسائل غرامت به سطح جدیدی رسید. لندن هرج و مرج فزاینده در آلمان را خطری برای کل اروپا، از جمله انگلستان ارزیابی کرد. در ۱۲ اکتبر، لندن با ارسال درخواست رسمی به آمریکا، برگزاری یک نشست بینالمللی در مورد غرامت با مشارکت الزامی واشینگتن را به شریک خارجی خود پیشنهاد کرد. شایان ذکر است که درخواست لندن همچنین بر این واقعیت متمرکز بود که راه حل مشکل غرامت بر توانایی متحدان اروپایی برای بازپرداخت تعهدات خود به آمریکا در مورد وامها و اعتبارات نظامی تأثیر مستقیم خواهد داشت (واشنگتن از غرامت آلمان امتناع کرد، اما قصد نداشت در مورد وام و اعتبار هیچ کمکی به متحدان خود بکند).
واشینگتن با نادیده گرفتن بسیاری از جزئیات، دعوت لندن برای پیوستن به حل و فصل مسائل مربوط به غرامت آلمان را پذیرفت. یک کمیتۀ بینالمللی مرکب از کارشناسان غرامت (شامل چندین کمیتۀ فرعی) تشکیل گردید. جلسات کمیته از ۱۴ ژانویه تا ۹ آوریل ۱۹۲۴ در لندن برگزار میشد. چارلز دائوز (Charles Dawes) آمریکایی، وکیل سابق که در طول جنگ به درجۀ ژنرالی رسید، بعنوان رئیس اولین کمیتۀ فرعی (که کار اصلی کل کمیته در آن متمرکز بود) تعیین شد. دائوز با محافل بانکی (گروه مورگان) مرتبط بود. توجه کارشناسان روی موضوع تثبیت مارک آلمان متمرکز شده بود. سرمایۀ آمریکایی آلمان را به عنوان یک حوزۀ بالقوه مهم برای سرمایهگذاری تلقی میکرد، اما چنین سرمایهگذاری به ثبات پول ملی نیاز داشت. انگلیس از این که کاهش قیمت به تحریک صادرات آلمان کمک میکرد، نگران بود. کالاهای آلمانی در بازارهای جهانی در مقایسه با کالاهای انگلیسی رقابتیتر بودند.
تصمیمات این کمیته در قالب سندی به نام «گزارش کارشناسی» که بعدها به «طرح دائوز» معروف شد، رسمیت یافت. یکی از مفاد اصلی این طرح نتیجهگیری در مورد لزوم بازگرداندن وحدت مالی و اقتصادی آلمان به عنوان پیششرط تثبیت مارک بود. پیشنهاد شد برای تقویت مارک، وام بینالمللی به مبلغ ۸۰۰ میلیون مارک به آلمان سازماندهی شود. برخی از انواع تضمین وام- عوارض گمرکی، مالیات غیرمستقیم و سودآورترین موارد بودجۀ دولتی نیز مشخص شد. پیشنهاد شد که کمیسیون غرامت یک شرکت سهامی تأسیس کند تا تمام خطوط راهآهن آلمان به مدت ۴۰ سال به آن واگذار شود. تمام کارکردهای ضرب پول در آلمان قرار بود به بانک تحت کنترل متفقین واگذار شود. به این ترتیب، کل اقتصاد آلمان تحت کنترل متفقین قرار گرفت.
با این حال، در طرح دائوز احیای اقتصاد آلمان در حدی که قادر به انجام تعهدات غرامتی خود باشد، پیشبینی شده بود. ظاهراً متحدان (عمدتاً آمریکا و انگلیس) متوجه شدند که آلمان بدون کمک مالی خارجی قادر به پرداخت غرامت نخواهد بود. به عبارت دیگر، ابتدا لازم بود گاو خسته را کمی سیر کنند و سپس آن را به دوشند. طرح دائوز در واقع، یک پیروزی برای بلوک انگلیسی-آمریکایی بر فرانسه بود. این طرح پاریس را وادار کرد تا روشهای «اقدام مستقیم» را که تقریباً «گاو» آلمانی را میکشت و اروپا را به سمت جنگی جدید سوق میداد، کنار بگذارد.
«طرح دائوز» بالاخره در کنفرانس لندن از ژوئیه تا آگوست ۱۹۲۴ مورد توافق نهایی قرار گرفت و تصویب شد. در این جلسه چهرههای جدید زیادی حضور داشتند. انگستان را جیمز مک دونالد، نخست وزیر جدید (اولین نخست وزیر از حزب کارگر در تاریخ این کشور) نمایندگی میکرد. او در ژانویه ۱۹۲۴ به قدرت رسید و جایگزین بالدوین شد. در فرانسه، در ماه مه ۱۹۲۴، پوانکاره جایگزین ادوارد هریوت، نخست وزیر عهدهدار ریاست دولت به اصطلاح «بلوک چپ» شد.
نتایج کنفرانس لندن به این واقعیت منتهی شد که پس از برخی شفافسازیها، «طرح دائوز» به تصویب رسید. این کنفرانس روش راهحلهای مستقل (یکجانبه) برای مسائل غرامت توسط فرانسه را رد کرد. تصمیم گرفته شد که فرانسه ظرف یک سال نیروهای اشغالگر را از خاک آلمان خارج کند. قابل توجه است که آمریکا از زمان کنفرانس لندن در سال ۱۹۲۴ به عنوان یک داور فعال در روابط انگلیس و فرانسه عمل کرد. به ویژه، یک کمیسیون داوری تشکیل گردید که آلمان میتوانست در مورد مسائل مربوط به پرداخت غرامت و تدارکات به آن درخواست ارائه دهد. رأی نمایندۀ آمریکا در این کمیسیون قطعی و تعیینکننده بود. مفهوم آنگلوساکسونی «ترمیم اقتصاد آلمان» جایگزین دکترین فرانسوی «سرکوب اقتصادی آلمان» شد.
افزایش احتمالی رقابت کالاهای آلمانی در بازارهای جهانی متحدان اروپایی واشینگتن را دچار مشکل کرد. هیچ کدام از آنها نمیخواستند جا باز کنند. و در اینجا متفقین کاملاً متفقالقول بودند که بازار شوروی باید به «خروجی» اقتصادی خارجی آلمان تبدیل شود. حیلهگری «طرح دائوز» این بود که نه تنها «فشار» آلمان را بر بازارهای سنتی که کشورهای متحد در آنها مستقر شده بودند، کاهش داد، بلکه هدف آن حل «مسئلۀ روسیه» به روش مفید برای متحدان بود. به گفتۀ تدوینکنندگان این طرح، ورود کالاهای آلمانی به بازار دولت شوروی، تضمین قابل اعتماد این بود که اتحاد جماهیر شوروی از نظر اقتصادی کشوری ضعیف باقی میماند. به گفتۀ نویسندگان طرح دائوز، قرار بود رقابت آلمان هرگونه تلاش مسکو برای ایجاد یک اقتصاد قوی و مستقل را خنثی کند.
استالین ماهیت ضد شوروی «طرح دائوز» را فوراً تشخیص داد. او در گزارش خود به کنگرۀ چهاردهم حزب کمونیست اتحاد شوروی (بلشویک) در ۱۴ دسامبر ۱۹۲۵ خاطرنشان کرد: «هدف طرح دائوز که در آمریکا تهیه شده، این است، که اروپا میخواهد بدهیهای ملی خود به آمریکا را به حساب اخذ غرامت از آلمان بپردازد. اما از آنجایی که آلمان نمیتواند کل این مبلغ را از هوا تهیه کند، باید از آن بخش از بازارهای آزاد، که توسط دیگر کشورهای سرمایهداری اشغال نشده، یعنی از جایی که میتواند نیروی تازه و خون تازه برای پرداخت غرامت بمکد، به دست آورد. در اینجا، آمریکا علاوه بر تعدادی از بازارهای ناچیز، بازار روسیۀ ما را نیز در نظر دارد. طبق طرح دائوز، این بازارها باید در اختیار آلمان قرار گیرند تا آن بتواند برای پرداخت غرامت به اروپا و همچنین، برای پرداخت بدهی دولتی خود به آمریکا، منبع درآمدی داشته باشد. استالین با تشریح «طرح دائوز»، بخش مربوط به کشور ما را «تصمیم در مورد مال بیصاحب» خواند. «چرا؟ برای اینکه ما اصلاً نمیخواهیم برای هیچ کشور دیگری، حداقل برای آلمان، به یک کشور کشاورزی تبدیل شویم. ما خودمان خودرو و سایر وسایل تولید، تولید خواهیم کرد. بنابراین، اگر خیال کردهاند که ما با تبدیل کشورمان به یک کشور کشاورزی در رابطه با آلمان موافقت خواهیم کرد، یعنی این طرح خودسرانه تدوین شده. یعنی این بخش طرح دائوز روی پاهای گلین ایستاده است».
محاسبات تهیهکنندگان طرح دائوز برای استفاده از اتحاد جماهیر شوروی در جهت منافع غرب شکست خورد. «طرح دائوز» انگیزۀ اضافی شد برای آمادهسازی اتحاد جماهیر شوروی به صنعتی شدن.
به برکت «طرح دائوز»، جمهوری وایمار به پرداخت حداقل غرامت قادر شد. در طول دورۀ «طرح دائوز» از ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۹، آلمان بیش از ۱۰ میلیارد مارک غرامت پرداخت. قدرتهای پیروز توانستند وامهای نظامی دریافتی از آمریکا را پرداخت نمایند. در عین حال، پمپاژ فعال وامها به اقتصاد آلمان به وقوع پیوست. در سال اول اجرای «طرح دائوز»، آلمان مجبور بود به طور مستقل فقط ۲۰۰ میلیون مارک طلا بپردازد، مابقی توسط وام پوشش داده شد. تا سال ۱۹۲۹، بالغ بر ۲۱ میلیارد مارک وام، عمدتاً از سوی آمریکا در اختیار آلمان قرار گرفت. در ایالات متحدۀ آمریکا، در ۱۰ اکتبر ۱۹۲۴، مجوز اعطای وام تثبیت مارک آلمان که مبلغی بسیار بیشتر از ۸۰۰ میلیون مارک پیشبینی شده در این طرح را به همراه داشت، در عرض ۱۲ دقیقه صادر شد. بر اساس محاسبات و. لینک، نویسندۀ آلمانی، آلمان تنها در مدت ۵ سال (۱۹۲۴-۱۹۲۹) ۱۳۵ وام کوتاه مدت به ارزش ۱۵ میلیارد دلار از آمریکا دریافت کرد. شاخت، بانکدار آلمانی و یکی از مجریان «طرح دائوز»، در سال ۱۹۲۹ اظهار داشت: «آلمان در مدت ۵ سال درست به اندازۀ آمریکا در ۴۰ سال قبل از جنگ جهانی اول، وام خارجی دریافت کرد. برخی از پژوهشگران تاریخ میگویند که «طرح دائوز»، غرامتها را به طور جدی حذف کرد. در واقع، در همان دوره بیش از دو برابر غرامتهای پرداختی، وام دریافت کرد. یعنی، غرامتها نه از منابع داخلی، بلکه از منابع خارجی پرداخت میشد.
«طرح دائوز» بمثابه تضمین کافی برای واردات سرمایه به آلمان در نظر گرفته شد. آمریکا به سرمایهگذاری فعال شروع کرد. ۷۰ درصد از ۲۷ میلیارد مارک سرمایهگذاری شده در قالب وام در صنعت آلمان تا اواسط سال ۱۹۳۰، آمریکایی بود.
این میزان سرمایهگذاری در صنعت آلمان چنان امکاناتی فراهم آورد که توانست پایۀ مادی خود را به طور کامل تجهیز نموده و زمینۀ بازسازی تولیدات نظامی خود را آماده کند. بموازات این، فنآوریهایی به آلمان فروخته میشد که تولیدات نظامی را تضمین میکردند و صنعتگران آمریکایی صاحب اکثر شرکتها بودند. در سال ۱۹۲۹، بخش بزرگی از صنایع آلمان در اختیار شرکتهای مختلف آمریکایی بود. «استاندارد اویل» (راکفلرها) صنعت پالایش نفت آلمان و تولید بنزین مصنوعی از زغال سنگ را کنترل میکرد. مورگان مالک صنایع شیمیایی و شرکت داروسازی ایگه فاربن بود. ۴۰ درصد از شبکۀ تلفن و ۳۰ درصد از سهام شرکت هواپیماسازی «فوکه ولف» آلمان را شرکت ارتباطات آمریکایی کنترل میکرد. مورگان از طریق «جنرال الکتریک»، صنایع رادیو و برق آلمان وابسته به شرکتهای «AEG»، «زیمنس» و «اوسرام» را کنترل میکرد. شرکت اوپل از طریق جنرال موتورز کنترل میشد. ساخت کارخانه فورد در کلن در سال ۱۹۲۹ آغاز شد. در زمان به قدرت رسیدن هیتلر، بخشهای کلیدی صنایع آلمان مانند پالایش نفت و تولید سوخت مصنوعی، شیمیایی، خودروسازی، هوانوردی، مهندسی برق و ساخت وسایل رادیویی، بخش مهمی از مهندسی مکانیک تحت کنترل کامل سرمایۀ مالی آمریکا بود. در مجموع ۲۷۸ شرکت، کمپانی و همچنین، بانکهای کلیدی مانند «دویچه بانک»، «درسدنر بانک»، «دونات بانک» و تعدادی دیگر توسط شرکهای آمریکایی کنترل میشد. رالف اپرسون، محقق آمریکایی، با ارزیابی نتایج «طرح دائوز» نوشت: «بدون سرمایۀ وال استریت، نه هیتلر به قدرت میرسید و نه جنگ جهانی دوم اتفاق میافتاد» (ر. اپرسون، دستهای پنهان، چاپ دوم سن پترزبورگ، ۱۹۹۹ص ۲۹۴).
«طرح جوان» که در سال ۱۹۲۹ جایگزین «طرح دائوز» شد، گام بعدی در آمادهسازی آلمان برای به قدرت رسیدن هیتلر و شروع جنگ جهانی دوم بود. در بارۀ طرح جدید به طور جداگانه خواهم نوشت.
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
یادآوری مترجم:
۱ــ تمام نکات داخل […] از مترجم است؛
۲ــ کلمات و عبارات آبی رنگ، پیوند منابع مورد استناد هستند.
۶ اسفند- حوت ۱۴۰۲