در سوگ غزنه
“شهر غزنين نه همانست که من ديدم پار،
چه فتادهست که اِمسال دگرگون شده کار!”
ساختار جنگی مخالفين دولت، جنگهای چريکی و پراکنده (جنگ و گريز) است؛ آنها برای تصرف دايمی بزرگشهرها نمیآيند. شهری را تصرف میکنند، سربازان بی روحيه، بی حمايت، نيم شکم از نظر اعاشوی و بی رَمَق را گروه گروه میکشند؛ تجهيزات جنگی، وسايط نظامی و نيازمندیهای تخنيکی و جنگی را میبردارند؛ بقيه اجناس، ابزار و لوازم منقول و غير منقول را به آتش میکشند و شهر را با موفقيت تام و تمام ترک میکنند.
اينجا سخنگويان حکومت، هی که با فيشن و مِکپ و لبسيرين و نکتايی؛ خمار خمار به صفحۀ رسانهها ظاهر میشوند و وراجی مینمايند که نيروهای تازه نفس رسيد، دشمن قلع و قمع شد، تلفات سنگين به دشمن وارد شد، سلاح و تجهيزاتشان به دست نيروهای امنيتی افتاد؛ در حاليکه سلاحکوتها (انبار سلاح و مهمات)، وسايط زرهی و نظامی و حتی يونيفورم که به مثابۀ حيثيت نيروهای امنيتی تلقی میگردد را مخالفين به قرارگاههای امنشان در چند کيلومتری شهر چپاول شده انتقال دادهاند تا بار ديگر برای تصرف شهر ديگر و ايجاد تشنج؛ با دستِ پُر اقدام نمايند.
با درد و دريغ که “سريال سرخ جنگ” يکبار نه؛ بار بار در کندز، هلمند، فراه و دهها شهر بزرگ و کوچک ديگر تجربه شد و کاخنشينان حکومتی نخواستند عبرت بگيرند و اقدامات پيشزمينه برای جلوگيری از حادثات دلخراش اينچنينی داشته باشند؛ و يا هم دستهای نميگذارد که اقدامات پيشگيرانه و به موقع برای دفع حملات دشمن صورت گيرد. تا بالاخره که نوبت شهر سلطان محمود (غزنه) رسيد. هيهات!
بر علاوۀ اهداف مغرضانۀ بزرگ ديگر که در عقب اين جنگهای ويرانگر نهفته است؛ طرح تاراج آیخانم و طلاتپه و دهها آثار تاريخی ديگر، به توپ بستن و تخريب بودای باميان و… پس از دستيافتن مجاهدين و بعدش طالبان بر اين گنجينهها نيز در سرلوحۀ کار مزدوران اجانب قرار دارد. بياييد بهدور از گمان ندانيم که شهر سلطان محمود غزنوی نيز شامل اين هدف شوم (از ميان برداشتن آثار ارزشمندِ باقیمانده از سلاطين غزنه) قرار گرفته باشد!
در بحث امکانات مالی و مادی به نيروهای امنيتی: کمکهای باد آورده و بلاعوض جامعۀ جهانی را که يک طرف بگذاريم؛ تنها ماليۀ مردم غزنی که برای مصارف تيليفون به حکومت میپردازند، کفايت مخارج جنگ و مقاومت نيروهای امنيتی در برابر مخالفين نظام را شايد شود. والله اعلم!
الهی، مردم شهر غزنه و سربازان هردمشهيد و بیحمايت را از گزند گلوله و خمپاره و تيغ و ترور و تزوير نگه دار!
با ابراز ارادت و سپاس،
عبدالله رسولی