بحران افغانستان باید به امپراتوری جنگ، فساد و فقر آمریکا پایان دهد
نویسنده: مدِآ بنیامین ــ نیکلاس جی اس دیویس **مترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : کانترپانچ، دوم سپتامبر ۲۰۲۱ *
خشونتهای بیپایان در پی اشغال آمریکا، و فساد دولت مورد حمایت آن، پشتیبانی مردمی از طالبان را بهویژه در مناطق روستایی که سهچهارم مردم افغانستان در آن زندگی میکنند شدیداً افزایش داد. فقر غیرقابل کنترل افغانستان تحت اشغال نیز به پیروزی طالبان کمک کرد، زیرا مردم بهطور طبیعی از خود میپرسیدند که چگونه میشود که اشغالگران ثروتمندی چون ایالات متحده و متحدان غربیاش آنها را در چنین فقر شدیدی بیاندازند و بروند.
بسیار قبل از بحران کنونی، تعداد افغانهایی که گزارش میشود برای گذران حداقل زندگی روزانه با انواع سختیها میجنگند، از ۶۰ درصد در سال ۲۰۰۸ به ۹۰ درصد در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته است. نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۱۸ نشان داد افغانستان دارای کمترین میزان «رفاه» است که تاکنون در یک نقطه از جهان ثبت شده است. افغانها نه تنها سطوح رکورد فقر و بدبختی را شکستهاند، بلکه برای آینده خود دچار ناامیدی و یأس بیسابقهای نیز شدهاند.
آمریکاییها از دیدن فیلمهای گوناگون از حوادث افغانستان در این روزها، شوکه شدهاند؛ هزاران افغان را میبینند که با به خطر انداختن جان خود در تلاشند تا از افغانستانی که مجدداً طالبان در آن مسلط شدهاند فرار کنند؛ شاهد بمبگذاری انتحاری داعش هستند که در آن دست کم ۱۷۰ نفر از جمله ۱۳ سرباز آمریکایی جان باختند و سپس صحبت از کشتاری میشود که نیروهای آمریکایی بهراه انداختهاند.
حتی آژانسهای سازمان ملل یک بحران انسانی قریبالوقوع در افغانستان را هشدار میدهند؛ با این وجود، وزارت خزانهداری آمریکا با منجمد کردن تقریباً تمام ذخایر ارز خارجی بانک مرکزی افغانستان بالغ بر ۹/۴ میلیارد دلار آمریکا، دولت جدید را از بودجهای که در ماههای آینده برای تغذیه مردم گرسنه و ارائۀ خدمات بهشدت بدان نیاز دارد، محروم کرده است. صندوق بینالمللی پول تحت فشار دولت بایدن تصمیم گرفته است ۴۵۰ میلیون دلار از بودجهای را که قرار بود برای کمک به کشور در مقابله با همهگیری کرونا به افغانستان ارسال شود، آزاد نکند.
ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی نیز کمکهای «بشردوستانه» به افغانستان را متوقف کردهاند. بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا، در ۲۴ اوت پس از ریاست اجلاس G۷ در مورد افغانستان گفت که مسأله توقف کمکها و بهرسمیت شناختن طالبان «اهرم بسیار مهم ــ اقتصادی، دیپلماتیک و سیاسی» برای فشار بر طالبان در اختیارشان قرار میدهد.
سیاستمداران غربی این اهرم را با عنوان حقوق بشر بهکار میگیرند، اما در واقع میخواهند اطمینان حاصل کنند که متحدان افغان آنان در دولت جدید قدرت خود را حفظ خواهند کرد و بدین ترتیب با بازگشت طالبان به قدرت، نفوذ و منافع غرب در افغانستان ادامه خواهد داشت. این اهرم با پرداخت زندگی و جان افغانها، بهوسیله دلار، پوند و یورو اعمال میشود.
با خواندن مطالب تحلیلگران غربی و یا گوش دادن به آنها، میتوان چنین تصور کرد که جنگ ۲۰ ساله ایالات متحده و متحدانش یک تلاش ملایم و مفیدی بوده است برای مدرنسازی کشور، آزادی زنان افغان و ارائه خدمات درمانی، آموزش و ایجاد مشاغل خوب که همه اینها اکنون با تسلیم شدن در برابر طالبان از بین رفتهاند. امّا واقعیت کاملاً متفاوت است و درک آن هم چندان دشوار نیست. ایالات متحده ۲/۲۶ تریلیون دلار برای جنگ در افغانستان هزینه کرد. صرف چنین پولی در هر کشوری باید اکثر مردم را از فقر نجات دهد. اما بخش عظیمی از این وجوه، حدود ۱/۵ تریلیون دلار، صرف هزینههای پوچ و استراتوسفریک برای حفظ اشغال نظامی ایالات متحده، ریختن بیش از ۸۰ هزار بمب و موشک بر سر افغانها، پرداخت به پیمانکاران خصوصی و بهمدت ۲۰ سال انتقال نیروها، سلاحها و تجهیزات نظامی در سراسر جهان به اینجا و آنجا شده است.
از زمانی که ایالات متحده پول برای این جنگ را وام گرفته است، حدود نیم تریلیون دلار سود آن را هم باید پرداخت کند که پرداخت آن در آینده نیز ادامه خواهد داشت. هزینههای درمانی و معلولیت سربازان آمریکایی که در افغانستان زخمی و یا معلول شدهاند در حال حاضر بالغ بر ۱۷۵ میلیارد دلار است و به همین ترتیب با بالا رفتن سن سربازان افزایش نیز خواهد یافت. هزینههای پزشکی و معلولیت برای جنگهای آمریکا در عراق و افغانستان میتواند در نهایت به بیش از یک تریلیون دلار برسد.
پس «بازسازی افغانستان» چطور؟ کنگره از سال ۲۰۰۱ تاکنون ۱۴۴ میلیارد دلار برای بازسازی در افغانستان اختصاص داده است، اما ۸۸ میلیارد دلار از این مبلغ صرف جذب، مسلح کردن، آموزش و پرداخت حقوق نیروهای امنیتی افغان شده که اکنون ازهم پاشیده شده است و این آموزشدیدگان به روستاهای خود بازگشته و یا به طالبان پیوستهاند. مبلغ ۱۵/۵ میلیارد دلار دیگر که بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ تحت نام بازسازی افغانستان هزینه شده، توسط بازرس ویژه ایالات متحده بهعنوان «اتلاف، کلاهبرداری و سوءاستفاده» ثبت شده است.
خردههای باقیمانده، کمتر از ۲ درصد از کل هزینههای ایالات متحده برای افغانستان، بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار است که میبایست در توسعه اقتصادی، مراقبتهای بهداشتی، آموزشی، زیرساختها و کمکهای بشردوستانه به نفع مردم افغانستان هزینه میشد. اما، همانند عراق، دولتی که ایالات متحده در افغانستان به کار گمارده بود، در فساد ید طولائی داشت و فساد آن با گذشت زمان نه تنها تثبیت، سیستماتیکتر هم شد.
شفافیت بینالملل (TI-Transparency International) از نظر رتبهبندی، همواره نام افغانستان تحت اشغال آمریکا را در ردیف فاسدترین کشورهای جهان قرار داده است. برخلاف ویژگیهای خاص اشغال آمریکا، ممکن است خوانندگان غربی تصور کنند که فساد مشکلی دیرینه در افغانستان است؛ اما اینطور نیست. شفافیت بینالملل (Transparency International) خاطرنشان می کند که «کاملاً آشکار است که سطح فساد در دوران پس از ۲۰۰۱ نسبت به سطوح قبلی افزایش فراوان یافته است.» در گزارش سال ۲۰۰۹ سازمان همکاری اقتصادی و توسعه هشدار داده شد که «فساد تا آن اندازه افزایش یافته است که در دولتهای قبلی دیده نشده بود.» این دولتها، دولت طالبان را شامل میشود که تهاجم نیروهای آمریکا در سال ۲۰۰۱ آنان را از قدرت برکنار کرد و دولتهای سوسیالیستی متحد شوروی میباشند که در دهه ۱۹۸۰ آمریکا با بهکار گرفتن نیروهای پیشین القاعده و طالبان آنان را سرنگون ساخته و جلوی پیشرفت قابلتوجه کشور در زمینه آموزش، مراقبتهای بهداشتی و حقوق زنان را گرفت.
گزارش سال ۲۰۱۰ آنتونی اچ. کوردسمن، یک مقام پنتاگون در دولت سابق ریگان، با عنوان «چگونه آمریکا افغانستان را فاسد کرد»، دولت ایالات متحده را متهم کرد که بدون هیچگونه مسئولیتی، مبالغ هنگفتی را در آن کشور ریخته است.
نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۳ گزارش داد که برای یک دهه، سازمان سیا (CIA) هر ماه، چمدان، کولهپشتی و حتی کیسههای خرید پلاستیکی مملو از دلار آمریکا را به رئيسجمهور افغانستان میرساند تا بعنوان رشوه بین جنگسالاران و سیاستمداران تقسیم کند.
فساد همچنین زمینههایی را تضعیف ساخته است که امروزه سیاستمداران غربی آنرا بهعنوان موفقیتهای اشغال بهشمار میآورند؛ مانند آموزش و مراقبتهای بهداشتی. فقط در روی کاغذ میتوان دید که نظام آموزشی دارای مدارس، معلمان و دانشآموزان بسیار زیاد است. داروخانههای افغانستان دارای داروهای جعلی، کهنه با تاریخ مصرف منقضی شده و یا با کیفیت بسیار پایین میباشند، است که بسیاری از آنها از پاکستان بهصورت قاچاق وارد میشود. در سطوح پرسنلی، کارمندان دولتی مانند معلمان که درآمدشان تنها یکدهم حقوق افغانهای دارای روابط بهتر است که میتوانند برای سازمانهای غیردولتی و پیمانکاران خارجی کار کنند، درگیر فساد شده و از آن طریق تغذیه میکنند .
ریشه کن کردن فساد و بهبود زندگی افغانها در برابر هدف اصلی ایالات متحده که مبارزه با طالبان و حفظ یا گسترش کنترل دولت دستنشانده آن بوده، همواره هدفی درجه دوم را تشکیل میداده است. همانطور که شفافیت بینالملل گزارش داد، «ایالات متحده عمداً برای اطمینان از همکاری ویا کسب اطلاعات، به گروههای مسلح مختلف و کارمندان دولت افغانستان پول داده است و با فرمانداران بدون درنظر گرفتن میزان فساد آنها همکاری میکند … فساد با دامن زدن به شکایات علیه دولت افغان، مأموریت ایالات متحده در افغانستان را تضعیف کرده و منجر به حمایت مادی از شورشیان و ارتباط با آنها شده است.»
خشونتهای بیپایان در پی اشغال آمریکا، و فساد دولت مورد حمایت آن، پشتیبانی مردمی از طالبان را بهویژه در مناطق روستایی که سهچهارم مردم افغانستان در آن زندگی میکنند شدیداً افزایش داد. فقر غیرقابل کنترل افغانستان تحت اشغال نیز به پیروزی طالبان کمک کرد، زیرا مردم بهطور طبیعی از خود میپرسیدند که چگونه میشود که اشغالگران ثروتمندی چون ایالات متحده و متحدان غربیاش آنها را در چنین فقر شدیدی بیاندازند و بروند.
بسیار قبل از بحران کنونی، تعداد افغانهایی که گزارش میشود برای گذران حداقل زندگی روزانه با انواع سختیها میجنگند، از ۶۰ درصد در سال ۲۰۰۸ به ۹۰ درصد در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته است. نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۱۸ نشان داد افغانستان دارای کمترین میزان «رفاه» است که تاکنون در یک نقطه از جهان ثبت شده است. افغانها نه تنها سطوح رکورد فقر و بدبختی را شکستهاند، بلکه برای آینده خود دچار ناامیدی و یأس بیسابقهای نیز شدهاند.
علیرغم برخی پیشرفتها برای راه یافتن دختران به مدارس و مدارج تحصیلی، در سال ۲۰۱۹ تنها یک سوم دختران افغان به دبستان رفتند و فقط ۳۷ درصد از دختران نوجوان افغان باسواد بودند. یکی از دلایلی که تعداد کمی از کودکان در افغانستان به مدرسه میروند این است که بیش از دو میلیون کودک بین ۶ تا ۱۴ ساله باید برای حمایت از خانوادههای فقیر خود کار کنند.
با این حال، رهبران غربی بهجای اینکه در صدد جبران خسارات وارده و نقش خود در ایجاد فقر و فلاکت در آن کشور بپردازند، شدیداً در پی آن هستند تا کمکهای اقتصادی و بشردوستانهای که سهچهارم درآمد بخش دولتی افغانستان را تأمین میکرد و ۴۰ درصد از کل تولید ناخالص داخلی را تشکیل میداد نیز قطع کنند.
در واقع، ایالات متحده و متحدانش با تهدید طالبان و مردم افغانستان با جنگ دوم اقتصادی، به شکست در جنگ پاسخ میدهند. اگر دولت جدید افغانستان تسلیم «اهرم» آنها نشود و خواستههای آنها را برآورده نکند، رهبران ما مردم آنها را از گرسنگی میکشند و سپس طالبان را مسئول به قحطی و بحران بشری بعدی متهم میکنند، درست همانطور که آنها سایر قربانیان جنگ اقتصادی ایالات متحده، از کوبا گرفته تا ایران را دیوی بیرحم نشان داده و سرزنش میکنند.
پس از ریختن تریلیونها دلار در جنگ بیپایان در افغانستان، در حال حاضر وظیفه اصلی آمریکا کمک به ۴۰ میلیون افغانی است که از کشور خود فرار نکردهاند و تلاش میکنند و میخواهند زخمها و آسیبهای وحشتناک جنگی که آمریکا به مردم و کشورشان تحمیل کرده است را بهبود بخشند و از پیآمد خشکسالی گستردهِ آن که امسال بیش از ۴۰٪ محصولاتِ آنان را نابود کرده است و موج سوم فلجکنندۀ کرونا ـ کووید ۱۹، رهایی یابند.
ایالات متحده باید ۹/۴ میلیارد دلار از وجوه افغانستان را که در بانکهای آمریکایی نگهداری میشود، آزاد کند. همچنین باید ۶ میلیارد دلار اختصاص داده شده برای نیروهای مسلح افغانستان را بهجای اینکه آن را با سایر هزینههای نظامی هدر دهد، به کمکهای بشردوستانه اختصاص دهد. آمریکا باید متحدان اروپایی و صندوق بینالمللی پول را تشویق کند که از پرداخت اعتبارها و کمکهایی که برای افغانستان اختصاص داده شده است، خودداری نکنند. در عوض، آنها باید درخواست تجدیدنظر سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۱ را برای کمک اضطراری ۱/۳ میلیارد دلاری، که تا اواخر اوت کمتر از ۴۰ درصد آن پرداخت شده بود، بهطور کامل تأمین کنند.
روزی روزگاری، ایالات متحده به متحدان بریتانیایی و شوروی خود کمک کرد تا آلمان نازی و ژاپن را شکست دهند و سپس به بازسازی این کشورها، آلمان و ژاپن، بهعنوان کشورهای سالم، صلحآمیز و مرفه کمک نمود. با وجود همه خطاهای جدی آمریکا ــ نژادپرستی، جنایات علیه بشریت در هیروشیما و ناکازاکی و روابط استعماری آن با کشورهای فقیرتر ــ آمریکا وعده رفاه را نیز داد که مردم بسیاری از کشورهای جهان آماده بودند تا از آن پیروی کنند.
اگر امروز تنها چیزی که ایالات متحده باید به کشورهای دیگر ارائه دهد جنگ، فساد و فقر است که به افغانستان وارد کرده است، باید گفت که جهان امروز هشیار است و عاقلانه پیش میرود و مدلهای جدیدی را جستجو میکند: آزمونهای نو و تازه در مردمسالاری و سوسیال دموکراسی؛ تأکید نو و تازهای بر حاکمیت ملی و حقوق بینالملل؛ یافتن جایگزینی بهجای استفاده از نیروی نظامی برای حل مشکلات بینالمللی؛ و راههای عادلانهتر برای سازماندهی بینالمللی بهمنظور مقابله با بحرانهای جهانی مانند همهگیری کووید و فاجعه آب و هوا.
یا اینکه ایالات متحده میتواند در تلاش بیثمر خود برای کنترل جهان از طریق نظامیگری و زورگویی دچار نوسانات و لغزش شود، و یا میتواند از این فرصت برای تجدیدنظر در جایگاه خود در جهان استفاده کند. آمریکاییها باید آماده باشند تا نقش کمرنگ خود را بهعنوان یک هژمون جهانی ورق بزنند و ببینند چگونه میتوانند مشارکتی سازنده و بامفهوم را در آیندهای که دیگر هرگز قادر به تسلط بر آن نیستند، اما باید برای ساختن آن کمک کنند، بر عهده گرفته و انجام دهند.
* https://www.counterpunch.org/۲۰۲۱/۰۹/۰۲/afghan-crisis-must-end-americas-empire-of-war-corruption-and-poverty/
مدِآ بنیامین از مؤسسین CODEPINK است برای صلح، و نویسنده چندین کتاب، ازجمله پشت پیوند آمریکا و عربستان: پادشاهی ناعادلانه . نیکلاس جی اس دیویس نویسنده کنسرسیوم نیوز و پژوهشگر CODEPINK و نویسنده کتاب خون بر دستان ما: تهاجم و تخریب آمریکا به عراق است.