انتهای مأیوسی
وطن شد خانهء اعدا ، خدایا
همه آواره و بیجا ، خدایا
گرفته جان خلق سرزمینم
غلام و چاکر دنیا ، خدایا
گدای درگهء بیگانه هاییم
نمانده آبرو ما را ، خدایا
ز جنگ سه دهه مردند ملیون
و ملیون دگر بی پا خدایا
یکی دیوانه را کردند سلطان
که میخندد به اشک ما ، خدایا
و آن دیگر مُدل در اَکت و کالا
نبیند او پرهنه پا ، خدایا
نه احساسی ز انسانی در ایشان
دلی از سنگ چون خارا خدایا
گرفتار بسی اعجوبه هاییم
ز آن اعجوبهء دنیا ، خدایا
نه صبر و نی تحمل مانْد ما را
بگیر جان همه اینها ، خدایا ؛
رهایی بخش خلق و سرزمینم
خدایی ات به ما بنما ، خدایا ؛
مهرو ۲۸ سپتمبر ۲۰۱۸
BeantwoordenDoorsturen
|