استالین چطورشروع جنگ دوم جهانی را به تعویق می انداخت
عملکرد های استالین قبل از جنگ دوم جهانی تقریباً شروع جنگ بزرگ میهنی به یک بحث کاملاً تثبیت واقعیت ها درتاریخ جا دارد. گویا استالین به هتلر خیلی باورمند بود و انتظار چنان عقبگرد را نداشت و هم برای فردای بد و بد تر هیچ نوع آماده گی نمیگرفت.
سوال: آیا در واقعیت امر چنین بود؟
در حالیکه سیاست در تمامی اوقات هنر امکان را در بطن خود دارد.
لیتوینوف تاریخ سوم می سال 1939 به تقاعد سوق داده شد و به عوض او ویچسلاو مولوتوف تقرر یافت، با این امید که سیاست هم تغیر باید کرد.
چرچیل صدر اعظم انگلیس موضع انگلستان و فرانسه را این گونه به تفسیر گرفت…. خاموشی تداوم یافت تا راه آشتی و کمپرمایز عاقلانه را تدارک نمایند. اتحاد شوروی اظهار داشت که درین اوضاع و احوال به سهم شان ارزش بسیار ناچیز داده میشد. بخاطر تامین امنیت کشور خویش ( اتحاد شوروی) به سیاست خارجی کاملاً تازه یی ضرورت دیده میشد، اما برای این منظور به یک بیانگر قوی یا کادر قوی ضرورت بود.
رادیو مسکو به تاریخ چهارم می اعلام داشت: منبعد مولوتوف سیاست تامین امنیت اتحاد شوروی را در غرب تداوم میبخشد که سالهای زیادی از جمله اهداف لیتوینوف بود.
مولوتوف به تاریخ 31 می پیشنهاد سه جانبه همکاری شوروی، انگلیس و فرانسه، گرانتی کشور های خورد و کوچک و جلوگیری بحران های جنگی را پیشکش نمود. طرح از بالقوه به بالفعل زمانی مبدل میشود که یکی از کشور های غرب( آلمان) بالای یکی از کشور های همپیمان تجاوز نماید.
باید اضافه کرد که در صورتی متجاوزین آلمانی بالای کشور های مانند ( بلگراد، یونان، ترکیه، رومانیا، پولند، لاتفیا، استونیا یا فنلند) حمله ور شوند، کلیه کشورهای موافق، گرانتی دفاع کشور های فوق الذکر میباشد، درصورتیکه یکی از طرفین از اثر تقاضای کشور سوم اروپایی به جنگ کشانیده شود.
شرایط فوق الذکر از طرف لندن و پاریس قسمت قسمت پذیرفته شد، مذاکرات الی برج اگست به درازا کشانده شد، آنوقت دولت شوروی فهمید که همبازی را باید عوض کرد.
چرچیل یاد آور شد: اتحاد میان انگلیس، فرانسه و اتحاد شوروی در سال 1939 در جرمنی اضطراب و نگرانی شدیدی را بار آورد و هیچ شخصی نمیتواند ثابت بسازد که میشد همان وقت از جنگ جلوگیری شود، حتی حالا کسی هم نمیتواند لحظه یی را دقیق سازد، وقتی که استالین به طور قطع همکاری خود را با دیموکرات های غرب قطع کرد و فیصله نمود تا به هیتلر به موافقه برسد.
در واقیعت امر حتی تصور نمیشد که چنین لحظات مناسبی هیچ وقت میسر نبوده…
مارشال اورشیلوف در 22 اگست به رئیس هیات نظامی فرانسه گفت:« همکاری نظامی اتحاد شوروی و فرانسه چند سال است که در هوا معلق است و تا به حال حل و فصل نشده است، در زمستان سال گذشته وقتی که چکوسلواکیا نابود میشد، ما منتظرقومانده فرانسه بودیم و قطعات ما کاملاً آماده بودند، اما چنین قومانده یی از طرف فرانسه داده نشد و انگلیس و فرانسه مذاکرات سیاسی و نظامی را به درازا کشانیدند، با در نظر داشت چنین شیوه برخورد وقوع بعضی واقعات سیاسی رد شده نمیتواند.
روز بعد «ریبین تروپ» به مسکو سفر کرد، او در مقدمه طرح همکاری سه جانبه فرازی را ( متنی را) راجع به مناسبات دوستی جرمنی و شوروی گنجانیده بود. استالین آنرا به شدت رد کرد که دولت شوروی نمیتواند متن طرح دوستی را به مردم خود در صورتی ارائه کند که دولت نازیست ها شش سال متواتر به شوروی آسیب رسانیده اند و هر نوع ناسزا را به آدرس ما حواله کرده اند.
روی این ملحوظ متن جابجا شده از مقدمه طرح همکاری سه جانبه بیرون کشیده شد.
استالین تصور میکرد که هیتلر بعد از سالهای جنگ معتدلترین دشمن خطرناک دولت شوروی در رابطه به کشور های غرب خواهد بود. هیتلر مطابق میتود خود در سرنگونی مخالفین خود با هرکدام جدا جدا عمل میکرد طوریکه چرچیل بیان داشت: این یک (واقعیت) است که چنین موافقت نامه یی با تمام عمق خود دال بر سقوط سیاست و دیپلماسی انگلیس و فرانسه در چند سال اخیر بود.
در رابطه به مفاد مشوره ها باید گفت که به اتحاد شوروی تا حد امکان نفوذ در عمق غرب تا مبدای موضع اردوی جرمنی ارزش حیاتی داشت، بخاطری که روسها تا یک مدت زمان غرض جمع آوری نیروهای خود از گوشه وکنار کشورعظیم خویش کمایی کرده باشند.
فاجعه سال 1914 ( جنگ اول جهانی) که قبل از بسیج و آماده سازی اردوی خویش روسها بالای آلمان حمله کردند که در آخرین تحلیل به نابودی روسها منجر شد، این فاجعه در اذهان روسها حک شده است و فراموش کرده نمیتوانند.
ادامه دارد ……..
ا.دهقان
منابع: خارجی
تاریخ:08.11.2014