گندم اوکراین مسیر تاریخ را تغییر میدهد
همانطور که میدانید، پوتین در شمال اوکراین بطور کامل نتوانسته با سرعت پیشروی کند. شمال اوکراین، که یکی از حاصلخیزترین نواحی آن کشور است، ما شاهد صادرات حجم عظیم گندم به اروپا و سایر قارهها از طریق بندر اودسا هستیم که در جنوب این کشور واقع است. پوتین بهتر از هر کسی میداند که در صورت عدم کنترل جنوب اوکراین او نمیتواند گندمهایش را تا پایان نیافتن جنگ از دریای سیاه عبور دهد و امنیت کشتیهای حامل گندم را در آنجا تأمین کند.
پتر کبیر، بنیانگدار امپراتوری روسیه، خواهان این بود که بتواند اراضی جنوبی اوکراین را بتصرف خویش درآورد تا از این طریق مالیات بر جادهها، بنادر و محصولات کشاورزی را که از شمال اوکراین به آنجا میرود، وارد خزانهاش کند و بتواند استقلال سیاسی روسیه را در برابر دو پادشاهی سوئد و مشترکالمنافع لیتوانی-لهستان حفظ کند. سرانجام، کاترین کبیر، ملکه روسیه توانست در طی جنگهایی در دوران سلطنتش نواحی جنوبی اوکراین را ضمیمۀ خاک روسیه تزاری گرداند.
پارووس، مشهورترین روشنفکر و کمونیست یهودی-اوکراینی قرن نوزدهم و بیستم در دوران جوانیاش که مشغول کار در بندر اودسا بود، متوجه این شد حجم عظیمی از غلات اوکراین و روسیه از طریق این بندر به شهرهایی همچون لندن، آمستردام، رم و … صادر می شود تا کارگران این ممالک و شهرهای صنعتی بتوانتد تغذیه شوند. دلیل محبوبیت غلات روسیه این بود که در دهههای میانی قرن ۱۹ میلادی تا پایان این قرن، گندم اوکراینی بسیار ارزان قیمت بود و این رویه تا رکود اقتصادی ۱۸۷۲ اوکراین ادامه داشت و منجر به گسترش این رکود به سرتاسر اروپا گردید. در همین حال، امریکا بعد از جنگ داخلی با اتخاذ سیاستهای نوین جهت صادارت غلات به اروپا توانست قیمت غلاتش را ارزانتر از روسها به اروپاییان بفروشد و همین عمل آنها منجر به این شد که روسیه اعتبار و ارزش محصولات کشاورزیاش را نتواند به پای اعتبار محصولات زراعی امریکا برساند.
در سال ۱۸۷۳، کلیسای ارتدوکس روس با انجام سلسله جنایاتی بر علیه یهودیان و سایر قشار تاجر در اوکراین و اودسا این قربانیان را به سوی دینزدایی و کمونیسم سوق داد. پارووس هم بسوی مارکسیسم رفت. اما بعد از مطالعۀ آثار مارکسیستی، او بدلیل تاجر بودنش نتوانست با اکثر قوانین مارکسیسم منافعش را وفق دهد. ولی یک چیز را در این حوادث خونین و رکود کشاورزی روسیه تزاری فهمید، که دیر یا زود انقلابی بر علیه تزارها برپا خواهد شد.
او بر اساس جهانبینی خود معتقد بود که امریکا با برقراری یک رشته شبکههای مخفی ارتباطاتی در اقیانوسها، توانسته بازار غلات اروپای غربی را تصاحب کند. برخی از کمونیستها همچون ولادیمیر ایلیچ لنین با مطالعۀ نظریۀ انقلاب روسیۀ او به این نتیجه رسیدند که ایجاد یک انقلاب در روسیه امکانپذیر است و رزا لوکزامبورگ، انقلابی مارکسیست آلمانی نیز با خواندن مطالب او دربارۀ انقلاب احتمالی روسیه، به گسترش فعالیتهایش در حوزۀ مسایل سرمایهداری و انقلاب جهانی دست زد. سرانجام پارووس مجبور شد که به آلمان برود تا به دست تشکیلات جاسوسی روسیه تزاری (اوخرانا) نیفتد.
او در سال ۱۹۰۲، با لئو تروتسکی آشنا شد و این دو در جنگ روسیه و ژاپن که از سال ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵ ادامه یافت، اعتقاد داشتند که روسیه در این جنگ پیروز نخواهد شد و در انقلاب ۱۹۰۵ روسیه آنها اولین شورای کارگری را در پطروگراد (سن پترزبورگ امروزی) تشکیل دادند. اما بعد از شکست انقلاب، ازر ترس اعدام مجدداً به خارج از کشور گریختند.
او با تاسیس روزنامۀ ایسکرا در آلمان، شروع به انتشار مطالبی بر علیه حکومت تزاری در آپارتمانش پرداخت و معتقد بود که اگر یک جنگ جهانی بین دو گروه متفقین (روسیه تزاری، بریتانیا و فرانسه) و متحدین (عثمانی، آلمان و اتریش- مجارستان) رخ دهد، در آن صورت گروهی پیروز است که استانبول را تصرف کند و بر تنگه کالیگولا در آنجا تسلط یابد.
سرانجام در ۱۹۱۴ جنگ آغاز شد و پارووس به طور ناگهانی هوادار متحدین گشت. او معتقد بود که اگر متحدین از صدور غلات روسیه در دریای سیاه بسوی همپیمانانش جلوگیری نکنند، قوای آنها شکست خواهد خورد. زیرا در این صورت قوای آمریکا و متفقین با پشتوانۀ غلات روسها براحتی پیروز میشوند و روسها نیز استانبول را بتصرف خود درمیآورند و مشکل کمبود مواد غذایی دول متفق، همچون انگلستان حل خواهد شد.
سال ۱۹۱۷، در روسیه یک انقلاب سرمایهداری و لیبرالی به رهبری فردی به نام کرنسکی در همان سال به وقوع پیوست و دولت موقت او با مشکلات وحشتناکی همچون کمبود غذا و شکست در جبهههای شرقی جنگ جهانی اول در مقابل متحدین روبرو بود. پارووس در طی گفتگویی که با مقامات آلمانی داشت، به آنها وعده داد که حملات خود را در جبهههای شرقی بر علیه روسها شدت بخشند و به ازایش نیز او در دریای بالتیک غلات را بصورت قاچاق به آنها صادر خواهد کرد.
در همان سال، او پیشنهادی به بلشویکها داد که در شهرهای بزرگ روسیه شروع به انتشار و تبلیع مطالبی درباره کمبود غذا بکنند تا مردم ذهنیتشان بازتر شود و بر علیه کرنسکی و کابینهاش قیام کنند و سرانجام، بلشویکها نیز این عمل را تحقق بخشیدند، رهبری انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷ روسیه را برعهده گرفتند و در طی یک جنگ داخلی خونین با چند میلیون کشته در این درگیریهای نظامی در اوایل قرن بیستم، توانستند بر روسیه، اوکراین و اکثر نواحی امپراتوری تزاری تسلط یابند و در دورۀ حاکمیت استالین، او توانست در دهۀ ۳۰ ثبات سیاسی را در اوکراین برقرار سازد.
به دلیل یک سلسله آتشسوزیها در مزارع گندم روسیه در سال ۲۰۱۰، صادرات گندم اوکراین چهار برابر شد و عملا یک تهدید گسترده بر علیه بخش کشاورزی و صادرات روسیه شکل گرفت، پوتین باید با این جنگ هر چه سریعتر، مشکل صادرات را حل و رفع نماید.