کتاب «تاریخ ادبیات افغانستان»

تألیف: احمدعلی کهزاد، علی محمد زهما، علی احمد نعیمی، محمدابراهيم صفا و میر غلام محمد غبار
چاپ نخست: 1330 مطبعه عمومی کابل
بازتایپ و تدوین دیجیتال: قاسم آسمایی
بازپخش: انتشارات راه پرچم جون 2025 / جوزا 1404
عبدالله سپنتگر
ستودنامهِ کتاب «تاریخ ادبیات افغانستان»
کتاب تاریخ ادبیات افغانستان در پنج بخش از نظر محتوی بهم پیوسته با حجم (408) صفحه بسال ۱۳۳۰ خورشیدی در مطبعه عمومی کابل (پسانها مطبعه دولتی) در دوهزار نسخه با استفاده از شیوه طبع حروفی به نشر رسیده است. ناشر و صاحب امتیاز کتاب ریاست دارالتألیف (دیرتر ریاست تألیف و ترجمه) وزارت معارف معرفی میگردد. در هر بخش نگاشته جنبش های ادبی برهه های مشخص زمانی مورد پژوهش قرار گرفته و ادیبان هر عصر با نمونۀ آثار شان (آنچه از گزند روزگار در امان مانده) معرفی میشوند. مؤلفین هدف اصلی نگارش این اثر را ارتقای سطح آگاهی آموزگاران و آموزندگان از فرهنگ بومی ذکر کرده اند.
نشر این کتاب در هفتاد و چهار سال پیش از امروز در زمانی انجام یافت که در شهر کابل و برخی دیگر از بزرگ شهرهای افغانستان مکاتب تا سطح لیسه ایجاد شده بودند. برخی از نویسندگان کتاب پس از سال ۱۳۳۵ خورشیدی در پوهنتون کابل (یگانه دانشگاه آن زمان) بحیث استادان نخبه شامل کار شدند و به همین مناسبت اثر پژوهشی شان بنام «تاریخ ادبیات پنج استاد» شهرت دارد.
بخش اول کتاب با نگاشته پژوهشی استاد احمدعلی کهزاد تاریخ نگار و ادیب توانای کشور ما در مورد پیشینۀ تاریخی زبان و ادبیات فارسی – دری آغاز می گردد و شامل نه گفتار جداگانه است. در این فصل با تکیه بر دستاوردهای دانشی همان زمان سیر تکامل زبان های امروزی ما ردیابی میشوند، پیوند خویشاوندی زبانهای هند و اروپایی با خانواده زبانهای هند و ایرانی، ساختارمندی زبان های پارسیک و غیرپارسیک، زبانهای زند و اوستایی، معرفی آثار ویدایی، اهمیت خط نقشی (تصویری) و علامتی در نگهداشت و ثبت رویدادهای پیشینیان، ردیابی میراث مشترک یونانی – آریایی جغرافیای فرهنگی منطقه، زبان و ادب پهلوی، مدنیت کوشانی، اهمیت جنبشهای ادبی میان رودان (اکسوس یا آمو و اندوس یا سند) میان تبارهای ساکن و شکل گیری زبانهای امروزی ما، با سیری شتاب زده در معرفی آثار ادبی تا قرن چهارم هجری خورشیدی ادامه مییابد. هدف اساسی نگاشتۀ استاد کهزاد را دریافت رگههای تاریخی – ادبی دوران قدیم تا سلطۀ مسلمانان تشکیل میدهد.
استاد علی محمد زهما تاریخ نگار نامور کشور ما، بخش دوم کتاب را که شامل گسترش قلمرو اسلامی تا دوره چنگیزیان (مغول) میگردد، نگاشته اند. این اثر با روال اهمیت خانواده های شاهی در رشد و یا کندی جریانهای ادبی پیوند دارد و رگه های سلطۀ فرهنگی عرب بر مردمان سرزمین های نومسلمان را برجسته میسازد.
شعر پارسی و زبانهای خواهری آن در همین دوره بر سنت عرب شیوۀ مداحی (حمد، نعت، منقبت مدح و ثنا و صفت) و بیان اسطوره یی مییابد. ارزیابی چگونگی رشد زبان پارسی در دوره های بنی امیه، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان، خوارزم شاهیان و برخی از زمامداران منطقه یی جدا و یا وابسته به آنان، شامل این بخش شده است. همچنان برجسته میگردد که چگونه سلطۀ جابرانه چنگیزیان (فتنه مغول) تمام دستاوردهای چندین سدۀ مردمان سرزمین ما را بطور جبران ناپذیر صدمه زده است.
هویت و آفریده های مشاهیر ادبی این دوره (از سدۀ دوم تا ششم هجری) نیز به معرفی گرفته شده اند.
بخش سوم کتاب بر دورۀ شاهان مغولی تا مدنیت تیموریان هرات تمرکز دارد و نگارندۀ آن جناب علی احمد نعیمی پژوهشگر و ادیب سرشناس کشور ما اند.
سیر ادبیات در دورۀ چغتاییان، ملوک کَرت و تیموریان شامل این پژوهش اند. در این اثر نه تنها هویت و آثار شاعران به معرفی گرفته میشود، بلکه از هنرمندان و تاریخ نگاران این سده های بیم و امید نیز یادآوری صورت میگیرد و نشان داده میشود که چگونه نابودکنندگان فرهنگ به حامیان فرهنگ مبدل میشوند و زبان پارسی تا دهلی وسعت می یابد.
بخش چهارم کتاب را جناب محمدابراهیم صفا شاعر و ادیب سرشناس کشور ما نگاشته اند. پژوهش این بخش از پایان دوره تیموریان (شکست بدیع الزمان) آغاز و تا ظهور سلسله محمدزایی ها ادامه می یابد. مشخصۀ واضح این زمان را نزول خلاقیت های ادبی پس از پارچه شدن امپراتوری درانی، اثرات مخرب خانه جنگی ها، حاکمیت نیروی جدید استعماری بر قلمرو هند، تحریکات امپراتوری تزار روسی در شمال کشور ما و بد امنی در سرزمین پارس تشکیل میدهد.
در همین دوره همبستگی جغرافیای فرهنگی و سیاسی منطقه از هم میپاشد و حمایتی که از رشد ادبیات وجود داشت تضعیف می گردد. نویسنده از شعرای این دوره با نمونه کلامی شان نیز به تفصیل یادآوری کرده است.
پنجمین بخش کتاب بیشتر به دورۀ محمدزایی ها وقف شده است. بررسی دورۀ پسین را تاریخ نویس، ادیب و آگاه سیاسی مشهور کشور ما جناب غلام محمد غبار بعهده داشته اند.
این دورۀ پُرآشوب شامل دوره های سلطنت دوست محمد خان تا سقوط شاه امان الله خان میگردد، دورانی که افغانستان پس از نود جنگ داخلی و بیرونی به جغرافیای سیاسی امروزی محدود و گرایشهای چندگانه در تفکر سیاسی نمودار میگردند.
غبار ادبیات پارسی را شامل سه دورۀ فکری: مدیحه سرایی (مجامله و مداحنه)، دوره التقاطی (عصبیت ذوقی و خلط اسلوبهای قدیم وجدید) و دوره انتقادی (آغاز انتقاد علمی و اجتماعی) میسازد و مختصات هر دوره را کوتاه به بررسی میگیرد. شناسنامه و نمونه آثار شاعران معرفی و از نثرنویسان، رسامان، خوشنویسان، مؤلفان و مترجمان نیز یادآوری میگردد. نام برخی از شخصیتهای را که غبار از آنان یاد میکند، بخاطر نزدیکی عصر زیست ایشان به دوران ما، هنوز هم در ذهنیت جمعی مردم حضور دارند.
منظور من از نگارش این ستودنامه، معرفی کتاب است نه نقد آن. در مرحلۀ کنونی که غارت و چپاول فرهنگی از جانب همسایگان دور ونزدیک با بیرحمی تمام ادامه دارد، باید بدانیم که نقش مردمان سرزمین ما در حفظ و بالندگی زبان شیرین پارسی- دری تا چه حد برجسته و قابل افتخار است. ادبیات در غنای دستگاه واژگانی زبان و بالندگی فرهنگ، زایش و پالش خلاقیت های جمعی و تقویت گفتمان های تمدنی میان تبارها و ملت های گوناگون جهان اثر تعیین کننده دارد. اگر ما گویته، شیلر و شکسپیر را می شناسیم و یا در غرب در مورد مولانا و حافظ و پور سینا مینویسند، همه از برکت ادبیات است. ادبیات مرز نمیشناسد و محدود ساختن آن در جغرافیای ملی امروزی، همان تلاش عبث ریختن بحر در کوزه است. جغرافیای فرهنگی مال تمام تبارهای ساکن یک منطقه پهناور شمرده میشود و دادن انحصار قومی به آن، ریشه در جهالت و تحجر ذهنی دارد. عروج و نزول خلاقیتهای ادبی را چنانکه است باید دید نه چنانکه باید میبود. پیشینه تراشی، اسطوره سازی، جعل تاریخ، بزرگ نمایی و ترویج دروغ، امراض کودکانه و مخالف خرد انسانی اند.
ما در ادبیات دیرین سال و پُربار خود صدها حجت و مدرک برای زیست برادرانه، همگرایی و گفتمان مدنی داریم. از تجارب تلخ جنگها و ویرانگری، حذف و نابودی فردی و جمعی، رشد تعصب، بنیادگرایی و عصبیت کور که پشت همه را برزمین زد بیاموزیم.
عرض پایانی
از بزرگوار قاسم آسمایی برادر ویار دیرینسال من که پرچمدار حفظ و معرفی آفریده های بزرگان ادب و فرهنگ اند و «انتشارات راه پرچم»، سپاسگزارم که این کتاب ارزشمند را نیز مطابق مقتضیات امروزی عیار ساخته اند تا هر که بخواهد بتواند از آن به سهولت سود ببرد. ستودنامه بالایی را به خواهش ایشان نوشته ام و بقول ابو شکور بلخی:
کسی کو بدانش برد روزگار
نه او باز ماند نه آموزگار
جهان را بدانش توان یافتن
بدانش توان رِشتن و بافتن