چگونه رسانههای دروغپراکنی به منبع استناد عموم تبدیل میشود
ا. م. شیری
ارتجاع جهانی، بویژ بعد از فرارویی نظام سرمایهداری به مرحلۀ امپریایستی وپیدایش پدیدۀ شوم صهیونیسم، همواره از رسانههای جمعی بعنوان خشنترین ابزار مغزشویی، جنگ روانی و انحراف اذهان عمومی از درک ریشه و منشاء اصلی معضلات و مشکلات اجتماعی بشریت استفاده میکند.
سرمایهداری به برکت تاراج ثروتهای عمومی، غصب عدوانی داراییهای جهان و استثمار گستاخانۀ منابع طبیعی، نه تنها تمامی تمدنها، فرهنگ، اخلاق، ارزشها و فضیلتهای بشری، حتی حیات در روی کرۀ زمین را با خطر جدی مواجه ساخته است. این نظام ضد انسان و طبیعت، به حساب غصب نامحدود امکانات و تصرف فرصتها، به هر گونه ابزار و وسیلۀ نامیمونی متوسل میشود تا نظم یغماگرانۀ خود را ابدی سازد.
در این راستا، با راهاندازی و ایجاد رسانههای جمعی، اتاقهای فکرسازی، مؤسسات مطالعاتی، آموزشی و تربیتی متعدد، افراد و شخصیت خاص خود را تربیت میکند؛ دانشمندان، روانشناسان، متخصصان جنگ روانی، طراحان و نظریهپردازان دستپرورده را به کار میگیرد و به عرصۀ کارزار وارد میسازد، مزد وسوسهانگیزی به آنها میپردازد و بواسطۀ آنها اعصاب و روان و شعور، بطور کلی مغز انسانها را به میدان نبرد تبدیل میکند.
تصرف مغزها و پیروزی در جنگ اطلاعاتی- روانی بیتردید، ضامن موفقیت در هر جنگی اعم از جنگهای نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و هر مورد دیگر میباشد. در یک کلام، هر آنچه سرمایهداری میکند از جوهره و ماهیت طبقاتی و از خصلت ذاتی آن سرچشمه میگیرد. چه که غیر از این، هیچ منبع و راهی برای استمرار موجودیت خود ندارد.
بموازات اینها، ساختارهای امنیتی- اطلاعاتی سرمایهداری به استخدام گسترده روزنامهنگاران، خبرنگاران و رسانهها دست میزنند تا در درون جامعه برای جعلیات، عوامفریبی و ریاکاری، دسیسه و حقهبازی نظام، منطق سیاسی، نظری- ایدئولوژیک بتراشند، لباس قانونی به آنها بپوشانند، گزارشهای دروغ تهیه کنند و کتابها تألیف و به چاپ برسانند تا تودهها را هر چه بیشتر تحمیق نمایند.
البته، این اشتباه است هر گاه تصور شود تمام دغلکاریهای صاحبان سرمایه به همین نکات فشردۀ بالا خلاصه و ختم میشود. نه خیر، همچنان که در بالا اشارهاش رفت، همۀ آنچه که عمال و عاملان نظام انجام میدهند، از ماهیت طبقاتی آنها سرچشمه میگیرد. در اینجا، اما یک نکته بسیار مهم و بشدت تأثیرگذارتر از همه وجود دارد که بیتوجهی به آن، بشریت جهان را به جایی میرساند که امروز قرار دارد.
آن نکتۀ بسیار مهم و بشدت تأثیرگذار عبارت از این است، که بخش نسبتاً قابل توجهی از دانشمندان، متخصصان، کارشناسان و چهرههای سرشناس عرصههای مختلف علمی، فنی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی، هنری، ادبی و حتی انقلابیون نامدار با نیّت خیر حاضر میشوند با رسانههای صوتی و تصویری جریان اصلی مصاحبه نمایند، تألیفات و مطالب خود را در مطبوعات آنها درج و منتشر کنند.
گروه اخیر اساساً وجیهالملّه، مؤمن به فضیلت و کرامت انسانی، عمل خود را با برداشت جزمی و آیهوار از گفتۀ یکی از بزرگان تاریخ مبنی بر اینکه «از امکانات دشمن هم میتوان برای نشر افکار و اندیشه خود استفاده کرد»، توجیه میکنند. اما متوجه نیستند مرتکب چه خطای هلاکتباری میشوند. زیزا، چنین نگرشی به رسانههای جمعی امپریالیستی- صهیونیستی باعث ایجاد این توهم در ذهن و شعور آحاد جامعه میگردد، که گویا همه یا حداقل، بخش غالب نشرات آنها واقعی هستند. آنها عمدتاً درک نمیکنند که رسانههای دشمن با اختصاص چند صفحه از مطبوعات چاپی یا مجازی خود به نوشتههای حتی مستدل، منطقی و کاملاً صحیح افراد مترقی و یا تخصیص چند ساعت از وقت رسانههای صوتی و تصویری خود به مصاحبه با شخصیتهای مطرح در طول سال، چقدر اعتبار و نفوذ خود را در میان تودههای عامی، حتی عارف بالا میبرند و به حساب همین حقهبازی سوداگرانه، میلیونها، حتی میلیاردها جعل و دروغ روزانۀ خود را بصورت شبهواقعیتها به مغز تودهها رسوخ میدهند. باعث تشتت فکری و تفرقه در جامعه میگردند. چرا که این امر باور و اعتماد به رسانههای جمعی جریان اصلی را در میان تودها میپروراند و بشدت تقویت میکند تا جایی که تمام جعلیات و دروغهای آنها را عین واقعیت میپندارند، آنها را را به محل منبع استناد خود تبدیل میکنند.
به این نحو است، که بخش اعظم تودههای میلیاردی و حتی بسیاری از مدعیان روشنفکری، دچار گمراهی میشوند، به کجراه میروند، باعث تشدید فریب تودهها و سردرگمی در جامعه میگردند و در نوع خود به وابستگان فکری- نظری و حامیان بدون طی مراحل استخدامی، بیمزد و بیحقوق جریان اصلی تبدیل میشوند.
بدیهی است کلیۀ انقلابات رنگی و جنگهای بیش از سه دهۀ اخیر به سیاق تمامی حوادث ناگوار و فاجعهبار تاریخ، از جمله، انقلابهای رنگی در اتحاد شوروی و جمهوریهای منشعب از آن، در ممالک اروپای شرقی، بهار کذایی عربی…، و همچنین حملات غرب به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و بازوی تروریستی آن- ناتو به یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، سودان، سومالی، یمن و غیره، درست در مقابل چشمان نسلهای حاضر بر مبنای جعل، دروغ و صحنهسازیهای رسانه غربی اتفاق افتاده و رسانه دروغپراکنی امپریالیستی، بویژه رسانههای صوتی تصویری توانستهاند با جلب و ترغیب شخصتهای مترقی به مصاحبه با خود، صورت واقعی به آنها بدهند و موجب تفرقه و تشتت فکری در جامعه بشوند.
نخستین و بالاترین قربانی عمل طرفداران «استفاده از امکانات دشمن برای نشر افکار و اندیشه خود»، حقیقت است. حقیقیتی که در طول تاریخ قربانی ریاکاری دشمنان بشر از یک سو و از سوی دیگر، جهل و سادهلوحی بخش اعظم بهاصطلاح پیشروان آن گردیده است.
با این حال، بنظر میرسد یکی از راههای سرراست ومستقیم دستیابی به حقیقت و غلبه بر تفرقه و تشتت، امتناع از استناد به جعلیات و دروغهای رسانههای جمعی امپریالیستی- صهیونیستی، اعم از مطبوعات چاپی و الکترونیکی، صوتی و تصوری و خودداری افراد و شخصیتهای ملی، مترقی و انقلابی از مصاحبه با آنها میباشد.
۱۶ خرداد- جوزا ۱۴۰۱