چند سروده از اناهیتا محبوب
گیتی بهانه کرد نجویید زحال ما
هر سبزه سر کشید نروید به فال ما
سوگند گر نبود به گیتی نشد محال
هردام گر به آب به افتید ز جال ما
ساقی به شکوه رفتهُ زنجیر ها شکست
ما پرزدیم به هر سو که بشکست بال ما
( محبوبیت) به خانه تقیر نیست دگر
اغیار میدرید زهر لانه مال ما
———————————————
***
هرگز مگو که زجر زهجران دروغ بود
در عشق دل صداقت پیمان دروغ بود
در دل هزار زخم سرازیر شد ز درد
یا بیت هر کلام به دیوان دروغ بود
صد راز ها نهفت و نه افتید از جفا
(محبوبیت ) به لفظ حریفان دروغ بود
***
با من بمان که خاطرام شاد می شود
بیتو دلم پر از غم و فریاد می شود
با دست پر نوازش معمار گونه ات
ویرانه های قصر دل آباد می شود
یاد تو چون بهار ز خاطر کند عبور
باغ دلم شگفته و دلشاد می شود
آن دم به باغ با قد شمشاد بگذری
هر نو نهال باغ چوشمشاد می شود
پیوند عشق گر به محبت شود بنا
چون قصر پخته ایست که بنیاد می شود
آنگه کنی ملامت عشقم ز روی ناز
آن لحظه محشریست که ایجاد می شود
“مجبوب” بیت عشق دلش را که می سرود
معمار دل به گونه یی فرهاد می شود