وکیل اوکراینی خطاب به بورل: «تو یک ریاکار هستی»
نویسنده: تتیانا مونتیان مترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : راشا تودی (آلمانی)، ۵ فوریه ۲۰۲۲ *
اتحاد جماهیر شوروی «امپراتوری شیطان» بود؟ اتحاد جماهیر شوروی، که میلیونها انسان را در قلمروی غولپیکر خود از دوران قرون وسطی، حتی بعضیها را از جامعه قبیلهای اولیه، بیرون کشید. و اکنون فدراسیون روسیه برای همه چیز مقصر است … در دهه ۱۹۹۰ فقط جمهوریهای شوروی سابق را از دست داده بود و بهطرز معجزهآسایی توانست جمهوریهای خودمختار اقلیتهای قومی خود را حفظ کند. اگر به دهها قطعه متخاصم متلاشی میشد، «شرکای اروپایی» و شخص جوزپ بورل بسیار خوشحال میشدند. منطقاً، زیرا تجزیه واقعی اتحاد جماهیر شوروی و تجزیه احتمالی فدراسیون روسیه «انتخاب آزادانه مردم تحت ستم» است، در حالی که برای مثال استقلال کشور باسک از فرانسه، باواریا از آلمان، فلامنها از والونیا، کاتالونیا از اسپانیا یا اسکاتلند از بریتانیای کبیر «چیزی کاملاً متفاوت» و عبارتند از: تجزیهطلبی و دست کرملین. پشتیبانی از زبان باسک در فرانسه چطور؟ در مورد خودمختاری و حق تعیین سرنوشت آنها و غیره چطور؟ کفاره قرنها ظلم و انقیاد و نسلکشی این مردم و دیگر مردمان کهن و بیهمتا چگونه است؟
جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و سیاست امنیتی، مقالهای درباره درگیری روسیه و غرب بر سر اوکراین نوشته است. تتیانا مونتیان (Tetjana Montjan) وکیل سرشناس اوکراینی طی نامهای سرگشاده به آن پاسخ داده است که ما در اینجا میآوریم. حرفهای نیشدار این وکیل مدافع سرشناس امور جنایی قابل توجه است ــ صحبت، در بارۀ اصول است.
رهبر ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا، «نماینده عالی امنیت و سیاست خارجی» جوزپ بورل، یک وبلاگ شخصی در وبسایت رسمی اتحادیه اروپا دارد. وی اخیراً در مورد تنشهای کنونی بین اتحادیه اروپا و روسیه بر سر اوکراین در این وبسایت اظهارنظر کرده است.
تتیانا مونتیان، وکیل ممتاز و سرشناس اوکراینی، وکیل مدافع جنایی و روزنامهنگار، در نامهای سرگشاده، با شیوه طعنهآمیز در وبلاگ ویدیویی محبوب خود به آن پاسخ داد. او حداقل حامل نظر ۴۰ درصد از اوکراینیهایی میباشد که علیرغم تبلیغات گسترده روسهراسی، ملیگرایانه و غربگرایانه در هشت سال گذشته، همچنان بر روابط خوب و نزدیک با روسیه تکیه دارند و از همین رو اصلاً در غرب مطرح نبوده و نیستند. در اینجا، ما ترجمه کامل آن را منتشر میکنیم. سعی شده است تا سرحد امکان، سبک اصلی حفظ گردد.
اگر به نتیجه دور دوم انتخابات ریاستجمهوری اوکراین در ماه مه، که در ۲۱ آوریل ۲۰۱۹ برگزار شد، نگاهی بیاندازیم، زمانی که ۷۳ درصد از رأیدهندگان اوکراینی به زلنسکی تازهوارد روسی زبان رأی دادند و بنابراین به رئیسجمهور ناسیونالیست و طرفدار غرب پوروشنکو که از سال ۲۰۱۴ در قدرت بود نه بزرگ گفتند، بهعنوان رأی مخالف سیاست طرفداری از غرب در نظر گیریم، میبینیم مونتیان حتی اکثریت اوکراینیها را نمایندگی میکند. از اوکراینیها هرگز واقعاً سؤال نشد: تنها حزبی که در اوکرائین خواستار رفراندوم در مورد سیاست خارجی شد، حزب کمونیست «طرفدار روسیه» بود.
زلنسکی قبل از انتخاب خود وعده مذاکره و نزدیکی با روسیه، رفع تمامی محدودیتها و تحریمها علیه اینترنت روسیه و سفر مستقیم بین کشورهای خواهر اسلاو و همچنین راهحل سریع مذاکره برای دونباس را داده بود، در حالی که پوروشنکو با شعار «ارتش، زبان، ایمان» یک مبارزه انتخاباتی آشکارا نظامی، ناسیونالیستی و روسهراسی را اجرا کرد.
مونتیان، متولد ۱۹۷۲، یک اوکراینی تبار است. او در دانشگاه دولتی مسکو در رشته حقوق تحصیل و از سال ۱۹۹۵ بهعنوان وکیل مدافع جنایی در کیف برای خود نامی دست و پا کرده است. در سال ۲۰۰۴، در جریان اولین میدان (به اصطلاح «انقلاب نارنجی»)، او همچنان در کنار اپوزیسیون طرفدار غرب فعال بود که از نامزدی یوشچنکو حمایت میکردند. با این حال، در سال ۲۰۱۳، او بهوضوح علیه یورومیدان و توافقنامه ارتباط با اتحادیه اروپا صحبت میکرد. او مرتباً از این واقعیت انتقاد میکند که «غرب جمعی» (اصطلاحی که او ابداع کرد و اکنون در حال استفاده گسترده است) با حمایت «Euromaidan» خشونتآمیز دولت اوکراین را به نفع اقتصاد خود نابود کرده و از مردم اوکراین بهعنوان یک سلاح ژئوپلیتیک علیه روسیه استفاده میکند. در آلمان، مونتیان، ازجمله بهعنوان وکیل روسلان کوتسابا، روزنامهنگار اوکراینی شناخته میشود که با انحراف از تبلیغات دولتی، یک ویدیوی صلحطلبانه اعتراضی علیه جنگ داخلی از مناطق جداشده دونباس فیلمبرداری کرده و به همین دلیل برای تقریبا دو سال در بازداشت بهسر برده است. پرونده کیفری علیه وی پس از شش سال همچنان ادامه دارد.
(توضیح عکس: مارش ناسیونالیسته در ۰۱/۰۱/۲۰۲۲ در شهر کیف ــ اینها شعار میدهند مرگ بر روسها و جهودها)
عبارت «ما نمیفهمیم، این چیزی کاملاً متفاوت است» که مونتیان آن را مانند ترجیعبند مرتب تکرار میکند، برگرفته از کلیشه فرهنگی رایج در روسیه و اوکراین است که دروغگویی، ریاکاری و استانداردهای دوگانه سیاست اروپا و آمریکا را به سخره میگیرد.
اما اکنون به متن نامه مونتیان میپردازیم:
بوئنوس دیاس، بورل!
در وبلاگ خود ابراز نگرانی میکنید که بحران کنونی در روابط روسیه و اوکراین همچنان در مرکز تنشهای ژئوپلیتیکی باقی مانده است.
حیف که چیزی در مورد تسلیح مجدد و سیستماتیک اوکراین و سیل مستشاران نظامی و افراد نامنظم از همه اقشار از طریق غرب جمعی ننوشتی. و ننوشتی چرا مانورهای نظامی متعددی که اخیراً توسط ارتش اوکراین به رهبری فرماندهان نظامی آمریکا، کانادا و بریتانیا انجام میشود، باعث نگرانی و تنشهای ژئوپلیتیکی نمیشود، در حالی که مانورهای مشابه روسیه و بلاروس باعث ایجاد آن میشوند؟
احتمالاً متوجه نمیشوم زیرا «چیزی کاملاً متفاوت» است؟
نه، تعجب نمیکنم، زیرا غرب اوکراین را ــ نه بیدلیل ــ مستعمره خود میداند. و اقدامات روسیه را تهدیدی علیه «حق» خود میداند و میخواهد هر طور که صلاح میداند با کشور خود رفتار کند.
علاوه بر ۱۰۰هزار سرباز روسی که غرب درباره آنها بهطور هیستریک سروصدا کرده است، تنها در ارتش اوکراین ۳۸۰هزار سرباز حضور دارند و در ساختارهای دفاع سرزمینی در ماههای اخیر تا ۱۳۰هزار نفر افزایش یافته است. در شرق اوکراین بین ۶۰هزار تا ۱۰۰هزار سرباز در هر لحظه آماده اند تا «وحدت سرزمینی» اوکراین را با زور اسلحه بازگردانند. این امر توسط ستاد کل اوکراین اعلام شده و همچنان ادامه دارد.
از سوی دیگر، تعداد پرسنل واحدهای جمهوریهای جداشده بیش از ۴۰هزار نفر نیست و تسلیحات آنها حتی به گَردِ ارتش اوکراین هم نمیرسد. در این مورد چه فکر میکنی، جوزپ بورل؟ چرا ارتش اوکراین یک گروه تهاجمی برای دونباس در نظر میگیرد؟ گروهی که همیشه آماده استفاده از زور و نیروی مسلح برای حل مناقشه است. اگر فقط ۴۰هزار نفر در سنگرهای طرف اوکراینی، بدون پشتیبانی نیروی هوایی و هواپیماهای بدون سرنشین، بدون توپخانه و موشک، بدون تفنگهای تهاجمی و نارنجکانداز وجود داشتند، در آن صورت ممکن بود روسیه مجبور نباشد نیروهای خود را در مرز به عقب و جلو ببرد.
اوه، یادم رفت هیچی از اینها را نمیفهمم، زیرا دوباره «چیزی کاملاً متفاوت» است.
تو مینویسی:
وزرای خارجه اتحادیه اروپا در نشست دوشنبه گذشته خود به تصمیمات ما در برست رسمیت بخشیدند: ما بر اتحاد خود در مخالفت با تلاش روسیه برای ایجاد مرزبندیهای جدید در قاره خودمان تأکید کردیم. این یادآور حوزههای نفوذی است که به قرن بیست و یکم تعلق نداشته و غیرقابل قبولاند. ما به اتفاق وزرای خارجه بر روی عناصر کلیدی توافق کردیم؛ عناصر کلیدی که هدایت کننده تلاشهای دیپلماتیک مشترک ما برای متقاعد ساختن روسیه بهمنظور گام برداشتن در مسیر گفتوگو میباشند.
همه چیز مفهومه! بنابراین غرب جمعی بهشدت مخالف خاطرات حوزههای نفوذی میباشد که متعلق به قرن بیست و یکم نیست و از همین رو غیرقابل قبول است. پس به همین دلیل است که غرب جمعی، در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق، یکی پس از دیگری «انقلابهای رنگی» را سازماندهی میکند؛ و درست پس از آن دوباره یکی پس از دیگری. اما این مربوط به حوزههای نفوذ نیست، مگر نه جوزپ؟ این در مورد تلاش ابدی شما برای آزادی نازیها درکشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق است که هزینه آنها را میپردازید و توسط روسیه متجاوز سرکوب میشدند و میشوند. نه؟ اما این تلاش الهام گرفته شده از شما، که تنها وابستگی استعماری، فقر، ورشکستگی و تبدیل شدن به سلاحی علیه روسیه را برای مردمی که به دام سرودهای شیرین و افسونگرانه شما افتادهاند به ارمغان میآورد ، میتوان «متواضعانه» پنهان کرد.
این جدای از این واقعیت است که ناسیونالیسم به هر شکل و در هر لباسی، قبلاً از صد سال پیش منسوخ شده بود و در اواسط قرن گذشته بزرگترین فداکاریهای انسانی در تاریخ بشر را میطلبید. در غرب جمعی، هر گونه تحریک ناسیونالیسم یا نژادپرستی بهشدت مورد آزار و اذیت قرار میگیرد و برای خود بهدنبال اتحاد، یکپارچگی و تنوع فرهنگی هستید. اینکه چقدر موفق هستید سئوال دیگری است، اما این یک واقعیت است که شما تلاش میکنید تا ملیتهای دیگر را با فرهنگهای مختلف در جوامع خود ادغام کنید.
چگونه میتوان این را با این واقعیت تطبیق داد که مثلاً شما سعی میکنید ما اوکراینیها را متقاعد کنید که چقدر استثنایی و عالی هستیم، چگونه برای استقلال خودمون، هزاران سال با «روسی تباران» جنگیدهایم، مانند سیمون پتلیورا Symon Petlyura و استپان باندرا Stepan Bandera قهرمانانه از حق استقلال اوکراین و رسیدن به «راه اروپا» از خود دفاع کردهایم، و این که اوکراینیها چقدر و کاملاً با روسها «متفاوتاند»؟! با این حال، پتلیورا و باندرا یهودیان را با روسها اشتباه گرفته و هر دو را بهعنوان یک قوم مورد آزار و اذیت قرار دادند. تا به امروز، هرگز از سوی ناسیونالیستهای اوکراینی تجمعی بدون فراخوان برای حمله به «حکومت مسکووی ــ یهودی» برگزار نشده است.
در هر کشور اروپایی، این بهمعنای حدود ده سال زندان است. اما نه در اوکراین، نه در لیتوانی و لتونی و نه در استونی. نازیهای ما برای شما بهعنوان گروههای نامنظم علیه روسیه مهم هستند. و بالاخره اینکه، دوباره آن «چیزی کاملاً متفاوت» است.
من شک ندارم که اگر لوکاشنکو یک سال و نیم پیش مقاومت نمیکرد، امروز نازیهای پیروان آدولف آلویسوویچ با مشعل در شهرهای بلاروس راهپیمایی میکردند.
عین همین موضوع، فقط با «قهرمانانی» متفاوت، در مورد جمهوریهای آسیای مرکزی اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز صدق میکند. در آنجا هم همه «خاص» هستند و همه تاریخ کهن غیرقابل تصوری دارند. خواه قزاق، قرقیز، ازبک، ترکمن یا تاجیک باشند، هر یک از این مردمان از روی کتابهای درسی نوشته شده در اتاقهای فکر غربی «میدانند» که تمدن با مردم آنها آغاز شده است، نه با برخی نئاندرتالها. که آنها بودند که دریای خزر را حفر کردند، مسیر آمودریا را ایجاد کردند و کوههای هیمالیا را برافراشتند. تا اینکه امپراتوری «خونریز» روسیه آمد و برای همه «نسلکشی» را سازمان داد.
پس چرا غرب جمعی تمام ناسیونالیسم را بهخودی خود سرکوب میکند، چرا تلاش میکند تا همه مرزها و موانع بین کشورها و مردم را از بین ببرد و در عین حال بهطور مداوم و سیستماتیک بقایای اتحاد خلقهای شوروی را از هم بپاشد؟ چگونه میتوانید در وبلاگ خود در وبسایت رسمی اتحادیه اروپا اینقدر وقیحانه و بدبینانه دروغ بگویید؟ تو یک ریاکار هستی جوزپ که خیلی از «چیزهای کاملاً متفاوت» را قورت دادی: «هدف ما افزایش شفافیت و اعتماد است، در حالی که تأکید میکنیم اصول اساسی که امنیت اروپا بر آن استوار است، بهویژه احترام به حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهای اروپایی و قانون کشورها برای انتخاب ترتیبات امنیتی و اتحادهای آنها باید رعایت شود. اختلافات باید از طریق مسالمتآمیز حل و فصل شود و نه از طریق استفاده یا تهدید به زور».
جوزپ، بچه گربه، تمام دنیا میدانند که شکوفایی اروپا و کل غرب جمعی، به غارتِ بدونِ مجازاتِ مردمِ کمتر توسعه یافته بستگی دارد. در یورشهای بدون مجازات از طریق کشورهایی که بهدلیل ویژگیهای تاریخی، این بدبختی را داشتند که از لحاظ نهادی ثبات کمتری نسبت به شما داشته باشند، انسانپرستان آدمخوار! شما از قرن نوزدهم به میل خود آفریقا را مستعمره کردهاید و بر آن حکومت میکنید. گزارش دهید که رفاه آفریقا در ۲۰۰ سال مدیریت «حساس» شما چقدر افزایش یافته است! آیا برای بومیها آموزش آوردهاید؟ نه. آیا به اندازه کافی مدرسه، بیمارستان، اتوبان، راه آهن و سیستم فاضلاب ساختهاید؟ نه. دقیقاً برای بهبود کیفیت زندگی افرادی که تحت سلطه خود قرار دادهاید چه کردهاید؟
(توضیح عکس: در نمایشگاه ۱۹۵۸ در بروکسل، بلژیک، یک دختر آفریقایی در «دهکده کنگو» که توسط بازدیدکنندگان پشت حصارهای چوبی تماشا میشد نشان داده شد.)
اما اتحاد جماهیر شوروی «امپراتوری شیطان» بود؟ اتحاد جماهیر شوروی، که میلیونها انسان را در قلمروی غولپیکر خود از دوران قرون وسطی، حتی بعضیها را از جامعه قبیلهای اولیه، بیرون کشید. و اکنون فدراسیون روسیه برای همه چیز مقصر است … در دهه ۱۹۹۰ فقط جمهوریهای شوروی سابق را از دست داده بود و بهطرز معجزهآسایی توانست جمهوریهای خودمختار اقلیتهای قومی خود را حفظ کند. اگر به دهها قطعه متخاصم متلاشی میشد، «شرکای اروپایی» و شخص جوزپ بورل بسیار خوشحال میشدند. منطقاً، زیرا تجزیه واقعی اتحاد جماهیر شوروی و تجزیه احتمالی فدراسیون روسیه «انتخاب آزادانه مردم تحت ستم» است، در حالی که برای مثال استقلال کشور باسک از فرانسه، باواریا از آلمان، فلامنها از والونیا، کاتالونیا از اسپانیا یا اسکاتلند از بریتانیای کبیر «چیزی کاملاً متفاوت» و عبارتند از: تجزیهطلبی و دست کرملین. پشتیبانی از زبان باسک در فرانسه چطور؟ در مورد خودمختاری و حق تعیین سرنوشت آنها و غیره چطور؟ کفاره قرنها ظلم و انقیاد و نسلکشی این مردم و دیگر مردمان کهن و بیهمتا چگونه است؟
اوه، ما دوباره متوجه نشدیم؟ آیا دوباره «چیزی کاملاً متفاوت» است؟
وقتی اروپاییها و آمریکاییهای شمالی انقلابهای رنگی به راه میاندازند، فقط به موقعیت و خواستههای دلالان و واسطههای پست و مزدور سرمایهداران خود توجه میکنند. اما نظرات و خواستههای کسانی را که با این آشغالهای آزادیخواهانه دیگ و قابلمهای، و همیشه مطالبهگر، مخالفند، نادیده میگیرند، گویی که موضع دومی، معنا ندارد. در عوض، آنها با خشونت زیاد، چه تبلیغاتی و چه فیزیکی، کسانی را که متفاوت فکر میکنند، سرکوب میکنند. آیا این دموکراسی است، جوزپ؟
اما زمان تغییر میکند. و اگر اینقدر بر حق هر کشوری در انتخاب اتحاد خود اصرار دارید، مطمئناً با پیوستن کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا، کوبا، ویتنام به سازمان امنیت جمعی CSTO مخالفت نخواهید کرد؟ شاید حتی چین و هند؟ اینطور نیست جوزپ؟ چین ممکن است در حال حاضر با همسایگان خود مشکلی نداشته و راضی باشد، اما چه کسی میداند که آینده چه خواهد بود. به هر حال، چینیها ملتی واقعاً باستانی و دانا هستند و ممکن است روزی برای ایجاد صلح و توسعه پایدار در کل منطقه مصالحه کنند.
اما بیایید به اصطبل خودمان برگردیم. در حال حاضر پیروان زلنسکی درباره ادعای کمکهای دریافتی از غرب در قالب وام و یارانه، لاف میزنند. گفته میشود که قبلاً ۱/۲ میلیارد یورو برای پوشش نیازهای مالی فعلی به اوکراین اعطا شده است. اما بورل در وبلاگ خود از پارلمان اروپا و شورای اروپا میخواهد که در اسرع وقت در مورد این بسته کمکی تصمیمگیری کنند. و من نمیتوانم منتظر بمانم تا ببینم «دوستان اروپایی» ما در ازای این «مبلغهای هنگفت» از زلنسکی چه میخواهند، وامی که بدون آن اقتصاد اوکراین مطمئناً فرو خواهد پاشید. یه جورایی به فداکاری اروپا اعتقادی ندارم. شما در مقابل چه میخواهید؟ آیا انتصاب شخص خاصی را در اداره مبارزه با فساد در نظر دارید که پس از آن پیروان زلنسکی را پشت میلههای زندان قرار خواهد داد؟
و این قسمت مورد علاقه من از وبلاگ بورل است:
«در همین حال، اطلاعات نادرست کرملین در مورد اوکراین نیز تشدید میشود، با هدف ایجاد تصور گمراه کننده از روسیهای محاصره شده، روسیهای که توسط ناتو و غرب محاصره شده است، اوکراین را به درگیری با روسیه سوق میدهد. در تصاویر طرفداران کرملین، کیف همچون ماریونتی نشان داده میشود که غرب متخاصم هدایت آن را در کف دارد و آن را با اقدامات تحریکآمیز، برای آغاز عملیاتی در بازپس گیری قلمرو خود آماده میسازد».
جوزپ، پسرم، دقیقاً چه چیزی در این مورد نادرست است و خدایا من را ببخش «روایت کرملین»؟ در بارۀ چی؟ آیا شما روسیه را محاصره نکردهاید و هر گوشه و کناری را آتش نزدهاید؟! آیا اوکراین عزیز من را مطیع رژیم منفور نازیهای صرفاً ضدِ روسی «چاق و چلّه» نکردهاید؟ آیا شما هشت سال این آشغالها را علیه جمهوری خلق لوگانسک و دونتسک تحریک نکردهاید و به جای وادار کردن این دلالان و واسطههای پست سرمایهداران خارجی به اجرای توافقات مینسک، به گلوله باران جمعیت غیرنظامی در خط تماس تشویق نکردید؟ اگر این یک دروغ کرملین است، پس «حقیقت اروپایی» چیست؟
بورل مینویسد: «ما از نزدیک با مقامات اوکراینی و جامعه مدنی برای ارائه پشتیبانی فنی و مالی جهت مبارزه با دستکاری و مداخله اطلاعاتی از خارج همکاری میکنیم».
در حقیقت، همانطور که همه ما میدانیم، هرکسی که با دستور کار چرب و نرم مخالف باشد، بیچون وچرا و بیشرمانه ساکتش خواهند کرد. با بستن کانالهای تلویزیونی و وبسایتها، و تشکیل پروندههای جنایی برای ارعاب مردم عادی، حتی علیه افراد فقیری که در شبکههای اجتماعی روی نشان شوروی علامت «لایک» گذاردهاند. در تاریخ ما قبلاً دورانی وجود داشته است که اوکراینیها بهدلیل عدم تمایل به زندگی تحتالحمایه دولت و اربابان غربی با آتش و شمشیر مجازات شدهاند. این آن چیزی است ــ که هیچ کس روی آن حساب نمیکند ــ در تاریخ ما چقدر برای تحت سلطه درآوردن و جدایی ما از بلاروس و روسیه برادر تلاش کردهاند. قرنها میگذرد، امّا شیوه و روش باقی میماند … درست است، مگر نه، جوزپ؟ آیا چیزی برای رد کردن دارید؟
«همانطور که در اوایل این هفته گفتم، امروز ما شاهد خطرناکترین لحظه دوران پس از جنگ سرد هستیم. در عین حال، ما باید از دامن زدن بیشتر به مارپیچ تشدید تنش خودداری و به درخواستهای رئیسجمهور زلنسکی برای جلوگیری از “هراس” توجه کنیم. از این نظر، هفته گذشته در FAC توافق کردیم که حضور دیپلماتیک خود در کیف را بدون تغییر حفظ کنیم.»
بیایید آن را از زبان جوزپ به یک زبان مشترک ترجمه کنیم:
«ما نتوانستیم آمریکاییها و انگلیسیها را از هیستری “پوتین حمله خواهد کرد” منصرف کنیم و به همین دلیل دیپلماتهای خود را فعلاً در کیف نگه میداریم. در غیر این صورت، بهدلیل این هیستری، رژیم چرب و نرم ما در آنجا تهدید به فروپاشی میشود. و اروپای ما پر خواهد شد از شهروندان گرسنه اوکراینی که در واقع به افسانههایی از این دست باور داشتند که آنها با مردم اروپا برابر میباشند و مردم اروپا آنان را دوست دارند و خانوادههای اروپایی آغوششان برای آنها باز است. آمریکاییها و انگلیسیها بههیچوجه دست بهکار نمیشوند، آنها آن طرف دریا هستند و برای اوکراینیها قرار ویزا ــ بیویزا ندارند.
این یک شوخی خوب است:
«ما در صورت شکست دیپلماسی آمادهایم و در حال ارزیابی همه گزینهها میباشیم. این شامل بهبود انعطافپذیری ما از جمله همکاری با شرکای خود مانند ایالات متحده، قطر و آذربایجان در مورد موضوع عرضه گاز در صورتی که روسیه تصمیم به کاهش گاز بگیرد، یا تحویل را متوقف کند میباشد.»
آمریکا، قطر و آذربایجان ما را در گاز غوطهور خواهند کرد، بنابراین هیچ ترسی از کاهش عرضه گاز توسط «مهاجمان متجاوز» وجود ندارد. بچهها، قطریها قبلاً شما را به کویر فرستادهاند، گفتهاند که باید به فکر قراردادهای طولانی مدت خود باشند و قصد ندارند به شما «کمک خیریه سریع» بدهند. در بهترین حالت، آنها مقادیر کمتری از مازاد را با قیمتهای روزانه در بورس انرژی، تحویل خواهند داد.
علی اف که خود را سلطان آذربایجان میداند، با ملایمت میتوان اشاره کرد که قره باغ ممکن است دوباره منفجر شود. و چه کسی میداند که این ارمنیها کجا متوقف خواهند شد، آنها همچنین میتوانند از تپههای قره باغ تا باکو پیادهروی کنند. با کمک روسیه … شاید پوتین تجلی پیدا کند و جرأت کند چنین حرفهایی را به طرفدار «توران بزرگ» بزند. بنابراین باید مراقب گازرسانی به اروپا باشیم.
از سوی دیگر، ایالات متحده، تمام گاز خود را به آسیاییها میفروشد و از زمان یلوستون به آنها دست نزده است. به آن چه میگویی، جوزپ؟
در آخر هم پوشش تزئینی روی کیک:
«همانطور که در اوایل ژانویه در سفرم به اوکراین گفتم، اتحادیه اروپا از حمایت خود از حاکمیت، تمامیت ارضی و حق تعیین سرنوشت اوکراین دست نخواهد کشید. اوکراین شریک و همسایه ما است: امنیت آن امنیت ماست.»
در اینجا دوباره ترجمه به زبان انسانی: «این رژیم چرب و نرم همه چیز ماست، تنها در یک نبرد نهایی و سرنوشتساز است که اگر بتواند جدا شود، در حمله نهایی به ” مهاجم متجاوز”. بلرز، روسیه! بلرز»
تو وبلاگ بامزهای داری، بورل! خداحافظ! خداحافظ!
* https://de.rt.com/europa/۱۳۰۹۹۳-ukrainerin-schreibt-borrell-du-bist-ein-heuchler/