مهاجرین افغان در تندباد بیعدالتی

موج اخراجهای کتلوی از پاکستان و ایران
در هفتهها و ماههای اخیر، جهان شاهد یکی از گستردهترین و بیسابقهترین موجهای اخراج اجباری مهاجرین افغان از کشورهای همسایه، بهویژه پاکستان و جمهوری آخوندی ایران بوده است. این روند نهتنها دردناک و غمانگیز، بلکه از منظر حقوق بینالملل و معیارهای انسانی نیز بهشدت نگرانکننده است.
در حالی که میلیونها تن از مردم افغانستان در پی چهار دهه جنگ، ناامنی، اشغال، فقر و فروپاشی نهادهای دولتی، ناگزیر به ترک وطن خود شدهاند، سیاستهای جدید و سرکوبگرایانه کشورهای میزبان عملاً به بازتولید رنج و آوارگی انجامیده است.
اخراجهای دستهجمعی، برخوردهای تحقیرآمیز، بازداشتهای خودسرانه و نادیدهگرفتن حقوق اولیهٔ مهاجرین، چهرهای تلخ از بیعدالتی سیستماتیک را به نمایش گذاشته است.
اخراجهای کتلوی؛ نقض آشکار حقوق بشر
اقدامات اخیر دولتهای پاکستان و ایران در زمینه اخراج مهاجرین افغان، آشکارا برخلاف تعهدات بینالمللی آنان است. کنوانسیون 1951 ژنو در مورد وضعیت پناهندگان، اصل «عدم بازگرداندن» (non-refoulement) را بهعنوان یک اصل بنیادین در حقوق بینالملل معرفی میکند. بر مبنای این اصل، هیچ دولتی حق ندارد فردی را به کشوری بازگرداند که در آن با خطر شکنجه، تعقیب، زندان یا مرگ مواجه است.
اما آنچه امروز در واقعیت میبینیم، بازگشت اجباری هزاران خانواده به شرایطی ناامن و فاقد حداقل خدمات انسانی در افغانستان است. عمده این مهاجرین، فاقد سرپناه، درآمد، امنیت یا دسترسی به خدمات اولیه هستند. اخراج اجباری آنان، عملاً به معنای تحمیل یک بحران انسانی عمیق است.
برخوردهای سیاسی با سرنوشت انسانی
در پس این اقدامات، دلایل سیاسی نهفته است. استفاده ابزاری از مهاجرین افغان بهعنوان ابزار فشار بر حکومت سر پرست افغانستان ، یا بهعنوان اهرم چانهزنی با بازیگران منطقهای و بینالمللی، واقعیتی تلخ اما انکارناپذیر است.
مهاجرین، که خود قربانیان خشونت، تروریزم و فقر ساختاریاند، اکنون بار دیگر به گروگان سیاستهای منطقهای بدل شدهاند.
این وضعیت نهتنها غیرانسانی، بلکه خطرناک است. زیرا ادامهٔ چنین سیاستهایی، زمینهساز بیثباتی بیشتر در منطقه، گسترش موجهای جدید مهاجرت، و تشدید بحرانهای اجتماعی و انسانی در افغانستان خواهد شد.
مسئولیت جامعه جهانی و نیروهای ملی
در برابر این مظالم، سکوت جایز نیست. نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل، کمیساریای عالی پناهندگان (UNHCR)، سازمانهای حقوق بشری، و همچنین جریانهای مترقی، ملی و دموکرات در داخل و خارج کشور باید با صدای رسا به این وضعیت اعتراض کنند.
مهاجرین افغان بخشی از پیکر جامعه ملی ما هستند؛ بازگشت آنان باید داوطلبانه، امن، تدریجی و همراه با تضمینهای حقوقی، اقتصادی و اجتماعی باشد. هرگونه بازگرداندن اجباری بدون این مقدمات، جنایت علیه کرامت انسانی است.
در نتیجه؛
سیاستهای اخراج کتلوی مهاجرین افغان از ایران و پاکستان، نماد عینی ظلم روزگار و بیعدالتی بینالمللی در قبال یک ملت زخمخورده است. چنانکه شاعرافغان معین ارغندیوال گفته:
روانم ز جور روزگار درد میکند
رنجهایش دلم را از دنیا سرد میکند
اکنون زمان آن فرا رسیده که با اتحاد، آگاهی و صدای جمعی، از حق و کرامت مهاجرین دفاع کنیم؛ چرا که دفاع از مهاجررنجدیده افغان، دفاع از انسانیت است.
ح -فتاح