لبنان، اوکراین و تایوان
نویسنده: غسان کادی
مترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : وبلاگ ساکِر، ۵ مارس ۲۰۲۲
در حالی که امپراتوریهای استعمارگر اروپایی در حال برچیده شدن بودند، برای بسیاری از کشورهایی که به استقلال دست یافتند، مشکلات عظیمی را به ارث گذاشتند که تا به امروز هم حل نشده باقی ماندهاند. در هر صورت، کشورهایی مانند هند و پاکستان در حال حاضر نسبت به آنچه که منجر به تجزیه و ایجاد پاکستان در سال ۱۹۴۷ شد، در وضعیت اختلاف بیشتری قرار دارند. و این مسأله نباید دست کم گرفته شود. آنها دشمنانی میباشند که دارای سلاح اتمیاند و تا دندان نیز مسلحاند. اتحاد مجدد هند بزرگ قابل قبول بهنظر نمیرسد. حداقل نه در آینده قابل پیشبینی.
در جبهه میانی، با جدا کردن لبنان از سوریه توسط فرانسویها و ایجاد کشور مستقل «لبنان بزرگ» در سال ۱۹۲۰، لبنان بهزودی شکوفا شد و موفقیت قابلتوجهی را عرضه کرد. اما این موفقیت با شروع جنگ داخلی در سال ۱۹۷۵ به پایان رسید و پس از آن لبنان نهتنها ویران شد، بلکه بهعنوان یک کشور شکستخورده، به کشوری تبدیل شد که بیثباتی را به همسایه خود سوریه صادر میکند، که از نظر تاریخی و جمعیتی به آن تعلق دارد.
مداخله خارجی، عمدتاً از سوی غرب، لبنان را به خنجری تبدیل کرد که به سمت شکم نرم سوریه نشانه رفته بود. مسلماً بسیاری از لبنانیها با این گفته مخالف هستند و سوریه را منشا بیثباتی در لبنان میدانند نه غرب.
تقریباً همزمان، منشأ ایجاد دولت مدرن اوکراین در سال ۱۹۲۲، با و در درون اتحاد جماهیر شوروی است. و بعداً، این استالین بود که برای رأی دادن به اوکراین در مجمع عمومی سازمان ملل مذاکره کرد و پس از آن خروشچف کریمه را به اوکراین هدیه داد. اما برای مدت طولانی، کیف از نظر تاریخی پایتخت امپراتوری روسیه بود، درست مانند دمشق که زمانی پایتخت لبنان امروزی بود.
با تحریکات مالی و رشوه، فساد در اوکراین بومی شد و غرب در نهایت آن را به لبنان روسیه تبدیل کرد. جای تعجب نیست که برخی از اوکراینیهای ماهیتاً فاسد و دوستانشان، حقایق را فقط از دید تار و عینکهای رنگی خود میبینند، اما واقعیتهای تاریخی و جمعیتی قابل تغییر نمیباشند.
مسائل معلق بین سوریه و لبنان به غرب یا هیچ نهاد خارجی دیگری مربوط نمیشود. مسئولیت حل این وضعیت بر عهده لبنانیها و سوریها است که تنها زمانی محقق میشود که لبنان به ریشههای سوری خود بازگردد. بسیاری از لبنانیها ممکن است برای رسیدن به این درک و پذیرش نیاز به مجازات بیشتری داشته باشند.
به همین ترتیب، بحران اوکراین/روسیه یک مسئله داخلی است و به بقیه جهان هیچ ربطی ندارد که خود را در آن درگیر کنند. این بخشی از دوستان غربی اوکراینیها هستند که این مشکل را ایجاد کردهاند، و باید بهطور قاطع و مؤثر با آن برخورد شود.
اما بریتانیاییها، فرانسویها، هلندیها و دیگران تنها ویرانسازان پس از امپراتوری نبودند. ایالات متحده آمریکا از زمان پایان جنگ جهانی دوم نقش مهمی در این امر ایفا کرده و میکند.
ویتنام مشکل جدایی را حل کرد، اما هزینه آن بسیار زیاد بود. کره هنوز این کار را نکرده است و تا زمانی که کره جنوبی تحت تأثیر نیمکره غربی است، این کار انجام نخواهد شد. برای پیچیدهتر شدن اوضاع برای کره، کره جنوبی کشوری است با موفقیتهای بزرگ در زمینه فناوری، صنعتی و مالی ، امّا در مورد کره شمالی چنین نیست. با این حال، دوگانگی اقتصادی مانع اتحاد مجدد آلمان نشد. غرب در گذشته و برخلاف دکترین تفرقه بینداز و حکومت کن، اتحاد مجدد آلمان را تحسین کرد. اما نباید بدبین بود تا نتیجه گرفت که غرب آن را پلهای برای نفوذ بیشتر در اروپای شرقی و فرصتی برای نزدیک شدن به مرزهای روسیه میدانست.
از آنجایی که نفوذ غرب در سطح جهانی و داخلی در حال کاهش است، بهجای اینکه تمرکز خود را به بازسازی کمربندهای زنگ زده واقعی و مجازی خود معطوف کند، همچنان به ایجاد تله برای درگیریهای جهانی آینده ادامه میدهد.
چین در سال ۱۹۹۷ هنگ کنگ را پس گرفت زیرا قرارداد بین آن و بریتانیا منقضی شده بود. اما تایوان موضوع دیگری است. تایوان بهعنوان یک کشور مستقل وجود دارد، حتی اگر دیگر به اتفاق آرا بهعنوان یک کشور بینالمللی بهرسمیت شناخته نشود. اما تا زمانی که دولت نیکسون گفتوگو را با جمهوری خلق چین آغاز نکرد، تایوان عضو سازمان ملل و نماینده چین بود و حتی یک موقعیت دائمی در شورای امنیت سازمان ملل ازجمله با حق وتو نیز داشت.
اما تایوان تنها به این دلیل از سرزمین اصلی جدا شد که ناسیونالیستها (به رهبری چیانگ کای شک) پس از شکست از کمونیستها (به رهبری مائو تسه تونگ) به تایوان گریختند. غرب در دو چین وضعیتی را میدید که موجودیت دو کشور به نام چین، ضعیفتر از یک چین واحد است، و از این موقعیت میتوانستند بهعنوان خاکریزی علیه چین استفاده کنند. از همین رو غرب در برابر هرگونه تلاش برای اتحاد مجدد ایستاد. اما این استدلال که بنبست موجود بین چین و تایوان یک موضوع داخلی است، معتبر میباشد.
اتحاد مجدد چین موضوع زمان است. امید است که هر دو طرف بهطور مسالمتآمیز با مذاکره مسایل خود را حل کنند تا با برخورد نظامی که تایوان بهشدت مسلح گردیده و میتواند جنگ بسیار بزرگ و پر تلفاتی درگیرد. اگر تایوان فکر میکند که غرب به کمک او میآید و در کنار او میجنگد، تنها کاری که باید انجام دهد این است که از تجربه اوکراین درس بگیرد.
در حالی که تمثیل لبنان در مقابل سوریه ممکن است برای استفاده بهعنوان مثال برای توصیف اوکراین بهعنوان لبنان روسیه یا تایوان بهعنوان لبنان چین به نسبت ناکافی بهنظر برسد، این اصل علیرغم تفاوت عظیم در اندازه و ظرفیتهای نظامی چین و روسیه، با سوریه اعمال میشود. اما این یکی از کاستیهای تفکر غربی است، تفکری که معتقد است برای همیشه میتواند به همه، ازجمله به دیگر ابرقدرتها قلدری کند.
برای دههها، صدور بیانیههایی با آرزوی اتحاد مجدد کشورهایی که توسط قدرتهای بزرگتر جهانی تقسیم شدهاند، از سوی جامعهِ بینالمللیِ تحتِ تسلطِ غرب بهعنوان تابو و تلاش برای بیثبات کردن جهان تلقی میشد. برای مثال، در خاور نزدیک، هنوز تقریباً غیرقانونی است که بگوییم لبنان و سوریه باید متحد شوند. و هنگامی که چین میگوید تایوان بخشی از چین است، غرب از خشم به جوش میآید و این چنین پیامی را علیه منافع ملی و امنیتی غرب میداند. و البته، روسیه «اجازه ندارد» بگوید اوکراین بخشی از روسیه تاریخی است.
با این حال، از قضا، و با تشدید لفاظیهای مجدد ضدِ اتحاد غرب، هرگز زمان بهتری از هم اکنون برای اتحاد مجدد کشورهایی که هنوز هم درگیر اختلافات پسااستعماریاند، وجود نداشته است.
نقشههای سیاسی مدام تغییر میکنند و همیشه تغییر میکنند. هند و پاکستان، و با اضافه شدن بعدی بنگلادش، احتمالاً برای مدت بسیار طولانی بهعنوان نهادهای جداگانه باقی خواهند ماند. دو کره باید منتظر بمانند، اما شاید نه به اندازه هند و پاکستان. لبنان و سوریه در حال حاضر با مشکلات مهمتری روبرو هستند تا نگرانی در مورد اتحاد مجدد. اما در هر صورت، غرب با قلدر بودن و مداخله بین اوکراین و روسیه از یک سو، و تایوان و چین از سوی دیگر، ناخواسته روسیه و چین را مجبور میکند تا اقدامات مثبتی انجام دهند و روابط دوجانبه خود را در سطوح مختلف تقویت کنند. ما تاکنون دیدهایم که روسیه میگوید «دیگر بس است». اینکه آیا چین از وضعیت آشفته جهان کنونی و مشغولیت بیش از حد غرب با حوادث اوکراین، برای حرکت به سمت تایوان استفاده میکند یا خیر، باید دید.
* https://thesaker.is/lebanon-ukraine-and-taiwan/