طرحهای آمریکا برای ترور و جنگ علیه ونزوئلا
افشاگریهای وزیر دفاع سابق ایالات متّحدۀ آمریکانویسنده: Alan MacLeodمترجم: م. نوری برگرفته از : برگرفته از وب سایت Free ۲۱ ــ ۳۱ ماه مه ۲۰۲۲ *
دولت ترامپ با تشدید تحریمهای دولت اوباما، ریسمانِ دور گلویِ اقتصاد ونزوئلا را تنگتر کرد. شرکتهایی که تحریمهای اقتصادی را نقض میکردند ممکن بود بسته شوند، جریمۀ مالی شوند، یا مدیران آنها به زندانهای طولانیمدت محکوم شوند. نتیجۀ این تحریمها فروپاشی اقتصاد ونزوئلا و کمبود شدید کالاها بود. گزارشگر ویژۀ سازمان ملل پس از دیدار از ونزوئلا، اقدام ترامپ را به محاصرههای قرون وسطی تشبیه کرد و تخمین زد که ۱۰۰هزار نفر از مردم ونزوئلا به دلیل عواقب تحریمها کشته شدهاند. وی به سازمان ملل توصیه کرد به اتهام جنایت علیه بشریت، علیه ایالات متّحدۀ آمریکا طرح دعوا نماید.
کتاب تازۀ وزیر دفاع سابق آمریکا، مارک اسپر جزئیات تکاندهندهای از جنگ دولت ترامپ علیه ونزوئلا را افشا میکند. کتاب تحت عنوان «خاطرات یک وزیردفاع سابق در دورانی استثنایی» است. وی در این کتاب اعتراف میکند که دستگاه حاکمۀ ترامپ حملۀ نظامی به ونزوئلا، قتل پرزیدنت مادورو، انجام موجی از عملیات تروریستی در زیرساختهای غیرنظامی و تشکیل ارتشی مزدور برای جنگی تروریستی به سبک و سیاق کنتراهای نیکاراگوئه را در برنامۀ خود داشته است. همچنین وی در کتاب خود مشارکت واشنگتن در عملیات نظامی مفتضحانۀ گیدهاون و ترور ناموفق مادورو در سال ۲۰۱۸ را نیز تأئید میکند.
هرچند در رسانههای غربی بهندرت مطلبی دربارۀ این کتاب نوشته شده، ولی اعترافات مارک اسپر طوفانی از خشم را درونزوئلا برانگیخته است. روزنامهنگارِ افشاگرِ ساکن کاراکاس، دیه گو سکوآرا در مصاحبهای با نشریۀ MintPress میگوید که افشاگریها فقط تعداد کمی از مردم را متعجب کرده: «از طرفی مطالب کتاب تکاندهنده است ولی از طرف دیگر این مسائل برای ما تقریباً عادی است» و میافزاید «مطالب کتاب اصلاً تعجبآور نیست، ما در ونزوئلا به این کارهای آمریکا عادت داریم، از سال ۲۰۰۴ که اولین واحد شبهنظامی کلمبیایی که قصد ترور پرزیدنت هوگو چاوز را داشت دستگیر شد، بارها چنین افشاگریهایی صورت گرفته».
ونزوئلا بخشی از ایالات متّحده!
سال ۲۰۲۰ دونالد ترامپ خوان گایدو رئیسجمهور خودخواندۀ ونزوئلا را برای شرکت در مراسم نطق خود خطاب به ملت، دعوت کرد. در آن مراسم از گوایدو بهعنوان «رئیسجمهور قانونی و حقیقی» نام برده شد و مورد تشویق حضار، آنهم کفزدن ایستاده قرار گرفت.
آن موقع در رسانهها در خصوص دیدار ترامپ و گوایدو اینطور گزارش شد که منظور از دیدار، مذاکره در مورد «اتخاذ تمهیداتی برای نیل به دموکراسی و آزادی» بوده است. ولی به روایت مارک اسپر مذاکره در اصل حول محور حملۀ نظامی به ونزوئلا دور میزده. بنابه گفتۀ مارک اسپر ترامپ از اولین روزهای حکومت روی ونزوئلا متمرکز بوده و در دیدار مزبور صریحاً از گوایدو سئوال کرده: «اگر ارتش ایالات متّحده وارد ونزوئلا شود فکر میکنید چه خواهد شد؟» ظاهراً این پیشنهاد چون نوای موسیقی در گوشهای گوایدو طنین انداخته و جواب داده: «طبیعتأ ما همواره از مساعدت ایالات متّحده استقبال خواهیم کرد». تا زمان آن دیدار گوایدو چهار بار اقدام به کودتا کرده و هر بار هم مردم و ارتش را فراخوانده بود در کنار او قرار گیرند ولی عکسالعمل مردم و ارتش حاکی ازعدم اشتیاق آنها برای حمایت از وی بود.
نوشتههای مارک اسپر با افشاگریهای مشاور ملی سابق آمریکا، جان بولتون همپوشانی دارد. جان بولتون در کتاب خود بهنام «اطاقی که در آن اتفاق افتاد، خاطراتی از کاخ سفید» ادعا میکند که در این ارتباط ترامپ گفته: «خیلی جالب میشه اگه وارد ونزوئلا بشیم چون اونجا در اصل بخشی از آمریکا» ست.
آنطور که مارک اسپر در کتاب خود نوشته، در آن اطاق کذایی، ایدۀ مداخلۀ نظامی در ونزوئلا طرفدارانی جدی داشته، ازجمله رئیس سابق شورای امنیت ملی، ماسیو کلاور ــ کارونه و رابرت اوبرین مشاور ملی ترامپ. به اعتقاد مارک اسپر، موضع کلاور ــ کارونه در قبالِ ونزوئلا آلوده به منافع شخصی و علاقۀ وی در نابودی سوسیالیسم در آمریکای لاتین بود، چون خود او نیز به جامعۀ ضدِ کمونیستها در میامی و کوبا تعلق داشت. غالباً از شهر میامی بهعنوان «پایتخت آمریکای لاتین» اسم برده میشود و پر است از مهاجرینی که عموماً واشنگتن را به اتخاذ سیاستهای تند علیه کوبا و ونزوئلا سوق میدهند. در کتاب بولتون نیز از کلاور ــ کارونه و اوبرین بهعنوان افرادی تندرو نام برده میشود.
خود مارک اسپر از چشمانداز مخمصهای که میتوانست جنگ با ونزوئلا ایجاد کند نگران بود و فکر میکرد که گوایدو فاقد آن نفوذ و قدرتی است که ادعا میکرد و به همین دلیل هم به ترامپ گفته که مخالفین ونزوئلا فقط «تا مرگ آخرین آمریکایی حاضر به مبارزه خواهند بود». اسپر آنطور که در کتاب نوشته یکبار صراحتاً از گوایدو سئوال کرده که آیا افراد وی حاضرند متّحد شوند، آموزش ببینند و بجنگند؟ جواب گوایدو این بوده: «اگربه جای ما آمریکا وارد قضیه شود، موضوع سریعتر و راحتتر پیش خواهد رفت».
عملیات گیدهاون (Gideon)
مارک اسپر و رئیس ستاد ارتش آمریکا، ژنرال Mark Milley، گویا بهجای مداخلۀ نظامی مستقیم آمریکا، تشکیل ارتشی از سربازان مزدور را به ترامپ پیشنهاد میکنند. مزدورانی که جنگی تروریستی علیه مردم ونزوئلا بهراه اندازند، درست با همان الگویی که آمریکا با کنتراها در نیکاراگوئه کرده بود. در این رابطه مارک اسپر در کتابش مینویسد: «ژنرال مارک میلی هم این نظر را داشت که باید روی این گزینه کار کرد که مهاجرین ونزوئلایی ساکن آمریکا را آموزش داده و مسلّح کنیم. ایالات متّحده تاریخی طولانی بااین نوع عملیات داشت و این ایده آن قدر ارزش داشت که روی آن کار شود. ژنرال میلی و من بارها راجع به این گزینه صحبت کرده بودیم».
ظاهراً تیم گوایدو بیشتر به طرحهای مخفی علاقه نشان میداد، طرحهایی که مارک اسپر اطلاعی از آنها نداشت. اسپر در کتاب مینویسد: در یکی از مذاکرات یکی از همکاران گوایدو به طرف من خم شد و گفت: «ما طرحهایی داریم که شما (دولت آمریکا) هم از آن خبر دارید، ما روی این طرحها کارمیکنیم ولی هنوز آماده نیستند» و بعد با اشارهای تلویحی به فلوریدا با خنده و سر تکاندادنی به نشانۀ تأیید نگاهی با کلاور ــ کارونه ردوبدل کرد.
مارک اسپر میگوید که آن موقع ایما و اشارۀ همکار گوایدو برایش عجیب نبوده ولی بعدها فهمیده که این صحبتها در ارتباط با عملیات گیدهاون بوده که طبق آن قرار بوده مزدورانی از مؤسسهای نیمهخصوصی در فلوریدا، عملیات نظامی را از دریا آغاز کرده و پس از رسیدن به ساحل ونزوئلا، راه را تا کاخ ریاستجمهوری باز کنند و سپس مادورو را دستگیر یا زندانی یا برکنار کنند و گوایدو را بهعنوان رئیسجهمور بگمارند.
عمیات گیدهاون فقط چند هفته پس از این مذاکرات به مرحلۀ اجرا گذاشته شد ولی با شکستی تماشایی ناکام ماند، زیرا پیش از این که مزدوران سراپا مسلح به ساحل برسند توسط صیادان خرچنگ و جمعیت ماهیگیران محلی مورد حمله قرارگرفتند و به کمک چاقوی ماهیبری و رولورهای کهنه خلع سلاح شدند. از آن زمان بین دستاندرکاران کاخ سفید این واقعه به طنز عملیات «خلیج خوکچۀ ترامپ» نام گرفت.
هرچند این عملیات با بیکفایتی تمام اجراشده بود ولی خطرات آن را هم نباید نادیده گرفت. برای اجرای عملیات گوایدو قراردادی با مؤسسۀ نظامی ــ امنیتی آمریکا بهنام Silver Corp منعقد کرده بود. این مؤسسه نزدیک به ترامپ بود و سربازان مزدور را برای انجام عملیات بهکار میگرفت. این مؤسسه به گوایدو گفته بود که سربازان پس از قیام مردم، جوخۀ مرگ او خواهند شد و همۀ افرادی را که در مقابل دولت جدید مقاومت کنند به قتل خواهند رساند. در مقابل گوایدو بهعنوان اولین بخش از دستمزد، قول پرداخت ۲۵۰ میلیون دلار را داده بود. قرارداد مزبور در اقامتگاه ترامپ در فلوریدا، مارئه لاگو امضا شده بود. پس از شکست عملیات و دستگیری مزدوران، نظامیان آمریکایی که در عملیات شرکت داشتند به ۲۰ سال حبس در زندانهای ونزوئلا محکوم شدند.
استیو النر، استاد تاریخ اقتصاد و علوم سیاسی بازنشسته از دانشگاه ونزوئلا میگوید: «با توجه به تاریخ طولانی و کثیف آمریکا در بیثبات کردن دولتهای نامطلوب، افشاگریهای مارک اسپر مرا متعجب نکرد». استیو النرکه آمریکاییالاصل و ۴۰ سال است در ونزوئلا زندگی میکند و علاوه براین خود شاهد افزایش تنشها بین دو کشور بوده اضافه میکند: «از افشاگریهای مارک اسپر میتوان نتیجه گرفت که واشنگتن حملۀ پهبادی ناموفق ۲۰۱۸ را که منجر به انفجاری در مراسم رسمی شد، برای قتل مادورو، همسرش و فرماندهان عالی ارتش برنامهریزی کرده بود. همچنین میتوان نتیجهگیری کرد که واشنگتن در عملیات گیدهاون مشارکت داشته که هدف آن ربودن مادورو بوده است».
در کتاب جان بولتون هم نشانههایی از مشارکت ایالات متّحده در سوءقصد ۲۰۱۸ موجود است، آن جایی که او آن واقعه را «خیلی خندهدار» مینامد. بنابه گفتههای بولتون کمی پس از سوءقصد، ترامپ از بولتون خواسته است که «این کار رو بکن» منظور ازکار، برطرف کردن مادورو بوده و بعد ترامپ ادامه داده «این پنجمین باره که اینو ازت میخوام».
جوخۀ ترور
خاطرات مارک اسپر همچنین برملا میکند که کارمندان عالرتبۀ ایالات متّحده بارها علناً و صراحتاً در مورد انجام عملیات خرابکارانه در زیرساختهای غیرنظامی ونزوئلا صحبت کردهاند. این افشاگریها نوری به پسِ پردۀ انفجارها، آتشسوزیها، قطع شبکۀ برق و سایر اتفاقات مشکوک در ونزوئلا میافکند. اتفاقاتی که دولت مادورو از سالها پیش دولت ایالات متّحده را به انجام آنها متهم کرده و رسانههای غرب طبق معمول این اتهامات را بهعنوان «تئوری توطئه» رد کردهاند.
مارک اسپر در کتابش مینویسد که در ۹ ژوئن ۲۰۲۰ رابرت اوبرین حملهای نظامی به بندری را پیشنهاد کرده که قسمت اعظم واردات و صادرات نفت ونزوئلا از آنجا انجام میگیرد. رابرت اوبرین مشخصاً گفته: «حمله میتواند حملهای هوایی یا با کمک یگان نیروی دریایی باشد و نتیجۀ کار منجربه قطع تأمین انرژی و اغتشاشات بیشتر بین مردم خواهد شد». به گفتۀ اسپر همۀ گروه این پیشنهاد را رد کردند و بهجای آن تصمیم به حملهای هماهنگشده به زیرساختهای حساس غیرنظامی گرفتند.
ده روز بعد از این تصمیم، دولت آمریکا (و ازجمله مارک اسپر) با گزینههای نظامی و غیرنظامی که موجب قطع حملونقل نفت و تسلیحات شود موافقت کردند. تصمیم گرفته شد که گزینههای مختلف دربرگیرندۀ عملیاتی باشد که تأثیر قابل ملاحظهای روی فعالیت صنایع و یا سایر اهداف بگذارد.
درست چند روز بعد از این تصمیم، عضو سابق سازمان سیا و نیروی دریایی آمریکا، Mattew Heath، در مقابل بزرگترین مجتمع تصفیۀ نفت ونزوئلا دستگیر شد. به هنگام دستگیری او دارای مسلسل، نارنجکانداز، چهار ردیف مواد منفجرۀ C۴، تلفن ماهوارهای، یک دسته اسکناس دلار آمریکا و اطلاعات جامعی در مورد مجتمع مزبور بود. نه دولت و نه رسانههای آمریکا اعتنا و اشارهای به محاکمۀ Mattew Heath به اتهام تروریسم و قاچاق سلاح نکردند، امری که حاکی از دستگیری وی در حین ارتکاب جرم در ونزوئلا بود.
بتو اوروک ونزوئلا(۱)
ترامپ در عینی که در ظاهر گوایدو را مورد تمجید قرار میداد و او را رهبر واقعی ونزوئلا مینامید، در خلوت درست برعکس آن را میگفت. به گفتۀ مارک اسپر ترامپ گوایدو را سیاستمداری ضعیف میدانست، به خصوص در مقایسه با مادوروی «محکم و قوی».
ترامپ در توجیه قضاوت خود میگفت: خانم گوایدو، فابیانا روزالس حتی حلقۀ ازدواج بهدست ندارد، چیزی که ترامپ آن را نشانۀ ضعیف بودن گوایدو میدانست. بهنظر مارک اسپر «ترامپ بیشتر تحت تأثیر روزالس بود تا گوایدو، چون همیشه برای صحبت کردن با روزالس وقت صرف میکرد و با او رفتاری صمیمانه داشت. رئیس جمهور ۷۳ ساله میگفت که روزالس ۲۷ ساله خیلی «جوان» و جذاب بهنظر میآید.
در کتاب جان بولتون هم به این نکته اشاره شده که ترامپ از گوایدو رو برمیگرداند ولی علاقۀ مفرطی به همسر او نشان میداد. پس ازشکست چندین کودتا، ترامپ به گوایدو «بتو اوروکِ ونزوئلا» لقب داد که بهمعنی ارزیابی گوایدو بهعنوان آدمی گندهگو ولی بیمایه و بیحامی بود.
ظاهرأ تشخیص ترامپ بهتر از اطرافیانش بود. پس از یک سری کودتاهای نافرجام و اتهامات جنجالیِ اختلاس، حمایت از گوایدو در بین مردم کاهش یافته بود. نظرسنجیها نشان میداد که فقط ۴٪ از مردم ونزوئلا از وی حمایت میکردند. آن دورانی که مردم ونزوئلا در سختی بهسر میبردند گوایدو زندگی اشرافی داشت و سهم عمده در آن را پولهای ونزوئلا داشت که ایالات متّحده آنها را توقیف کرده بود و در اختیار گوایدو قرار میداد.
در این رابطه استیو النر، استاد دانشگاه در مصاحبه با نشریۀ مینت پرس میگوید: «خوان گوایدو تو ونزوئلا یه جوکه، اینو فقط به این دلیل نمیگم که اون هیچ اعتباری بین مردم نداره بلکه همینطور به این دلیل که رهبران جناح تندروِ مخالفین هم از اون فاصله گرفتن و البته بخش دیگر مخالفین هم مذاکره با مادورو را ترجیح میدن».
دیه گو سکوآرا ضمن تأئید صحبتهای استیو النر اضافه میکند که گوایدو «جلودار عملیات مجرمانهای است که هدف آن دزدیدن پولهای ماست».
تروریسم مالی و ورود نظامی آمریکا به آفریقا
دولت ترامپ با تشدید تحریمهای دولت اوباما، ریسمانِ دور گلویِ اقتصاد ونزوئلا را تنگتر کرد. شرکتهایی که تحریمهای اقتصادی را نقض میکردند ممکن بود بسته شوند، جریمۀ مالی شوند، یا مدیران آنها به زندانهای طولانیمدت محکوم شوند. نتیجۀ این تحریمها فروپاشی اقتصاد ونزوئلا و کمبود شدید کالاها بود. گزارشگر ویژۀ سازمان ملل پس از دیدار از ونزوئلا، اقدام ترامپ را به محاصرههای قرون وسطی تشبیه کرد و تخمین زد که ۱۰۰هزار نفر از مردم ونزوئلا به دلیل عواقب تحریمها کشته شدهاند. وی به سازمان ملل توصیه کرد به اتهام جنایت علیه بشریت، علیه ایالات متّحدۀ آمریکا طرح دعوا نماید.
مارک اسپر در کتابش مینویسد که تیم وی مانع از تلاشهای ایران و ونزوئلا میشدند که برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی و مرگومیر تودههای مردم، در صدد یافتن راهها و امکاناتی برای تجارت با یکدیگر بودند. یکی ازاین اقدامات دستگیری و ربودن بازرگان و دیپلمات ونزوئلایی Alex Saab بود که برای عقد معاملات تجاری بین دو کشور در راه بود. به دستور ایالات متّحده، او پس از اینکه هواپیمایش در بین راه در جزیرۀ «کابوورده» در ساحل غربی آفریقا به زمین نشسته بود دستگیر شد و هنوز هم در زندانی در فلوریدا به گروگان گرفته شده. خبرنگار MintPress در نوامبر سال پیش در سفری به کاراکاس با همسر Saab مصاحبه کرد.
بازداشت Alex Saab که با پاسپورتی دیپلماتیک و در سفری مأموریتی بود، نقض خشن مقررات بینالمللی است. اسپر در کتاب خود علت این اقدام دولت ترامپ را دچار شدن به توهّم میداند. ظاهراً دولت ترامپ تصور میکرده که روسیۀ متّحدِ ونزوئلا، عملیات ویژهای جهت نجات او انجام خواهد داد و به همین دلیل هم وزیر دفاع آمریکا دستور به اقدامات احتیاطی و اعزام ناوگان دریایی به دریای مدیترانه، بههمراه هزاران سرباز نیروی دریایی را داده است. بهعبارت دیگر آمریکا میخواست بهبهانۀ عملیات احتمالیِ روسیه، نیروی نظامی در جزیرۀ «کابوورده» پیاده کند. بنابه گفتۀ مارک اسپر، او و سایرین در لحظۀ آخر از اجرای این طرح جلوگیری کردهاند.
در جریان ربودن Alex Saab، جان بولتون از کاخ سفید رانده شده بود ولی روایت او از تحریمهای ونزوئلا مشابه داستان مارک اسپر است (هرچند جان بولتون زبان سادیستیِ تندتری به نسبت مارک اسپر بهکار برده). بهنظر جان بولتون: «ما خرخرۀ مادورو را گرفته بودیم و باید راه نفسش رو میبستیم» و ادامه میدهد: «ما شروع به تهیۀ طرحهایی کردیم که بتونیم سریعاً علیه رژیم مادورو و همچنین کوبا بهکار بگیریم» و میگوید: «تحریم نفت ونزوئلا یک انتخاب طبیعی بود، ولی چرا ما ونزوئلا را بهعنوان تأمینکنندۀ بودجۀ تروریسم اعلام نمیکردیم، چیزی که من اولین بار در اول اکتبر ۲۰۱۸ پیشنهاد کرده بودم، و چرا کوبا را دوباره در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار نمیدادیم که اوباما از فهرست قلم زده بود؟» جان بولتون با این گفته ناخواسته اعتراف میکند که فهرست کشورهای حامی تروریسم در اصل هیچ ارتباطی با تروریسم ندارد و فقط فهرستی است از کشورهایی که آمریکا در صدد تغییر رژیمهای آن است.
همانطور که جان بولتونِ بیرحمتر از مارک اسپر اعلام میکند، در اعمال تحریمها صحبت از حق و عدالت نیست بلکه تحریم اهرمیا ست در دست آمریکا تا قدرت عظیم اقتصادی خود را برای پیشبرد منافع ملی ما بهکار گیرد.
شخصیت ضد اجتماعی؟
مارک اسپر در کتابش خود را آدم دردمند و بوروکراتی وطنپرست معرفی میکند که تلاش داشته بهترینها را برای وطنش انجام دهد ولی در احاطۀ یک سری آدم ابله و تندرو بوده. او حتی در نظر داشته به علامت اعتراض استعفا دهد و حتی این را هم میدانسته که در صورت استعفا با او مانند قهرمانان رفتار خواهد شد، ولی تصمیم گرفته تحمل کند چون خود را «مناسبترین آدم برای آمریکا» ارزیابی میکرده. اسپر مینویسد: «در شرایطِ سخت سربازان من نباید تسلیم شوند، پس من هم تسلیم نخواهم شد». واقعاً هم اسپر در بعضی جاها خود را مانند قدیس میداند ومیگوید که: «Leah بارها به من گفت، من بهعنوان همسرت بهت میگم، تمومش کن، خواهشاً فقط در حد یک شهروند آمریکا بمون».
علیرغم نیاِت عالی ادعایی، بهنظر میآید که مارک اسپر آدمیاست با اختلال شخصیت ضدِاجتماعی که تلاش دارد دنیا را مرعوب کند و تحت انقیاد خود درآورد. در سراسر کتاب تعریف میکند که چطور مانع اجرای تصمیم ترامپ در ارتباط با خاتمه دادن به جنگهای بیپایان و برقراری صلح با دشمنان شده.
خود ترامپ پیشنهاد داده بود که کلیۀ نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان و کرۀ جنوبی خارج شوند، کشورهایی که نیروهای نظامی آمریکا ۲۰ سال یا به عبارتی ۷۰ سال در آن مستقر بودند. این پیشنهاد برای مارک اسپر ترسناک بوده و به ترامپ توضیح داده که آمریکا بدون نیروهای مستقر در کشورهای دیگر، اهرم تداوم حضور نظامی و تهدید کشورها به اعمالِ زور را از دست خواهد داد.
مارک اسپر همچنین از پیشنهاد ترامپ در رابطه با مذاکرۀ صلح با طالبان و خاتمۀ جنگ متنفر بوده و بنابه گفتۀ او همۀ تیم ترامپ هم مخالف پایان دادن به اشغال نظامی افغانستان بودند. در این رابطه مینویسد «در حالی که پرزیدنت در اطاق راه میرفت هر یک از ما تلاش میکردیم به اشکال مختلف او را منصرف کنیم، من هم او را نهی کردم و به خاطرش آوردم که خون سربازان آمریکایی روی دستهای طالبانه، حالا بگذریم از نقش طالبان در مرگ سههزار غیرنظامی که در ۱۱ سپتامبر در خاک آمریکا کشته شدن».
مارک اسپر به این نکته اشاره نمیکند که هیچیک از هواپیماربایان ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ افغانی نبودند بلکه اغلب آنها از کشورِ متّحدِ آمریکا عربستان سعودی بودند.
ظاهراً ترامپ بهشدت دربارۀ سلاحباران کردن اوکراین هم مرّدد بوده و سئوال کرده که چرا آمریکا باید از دولت فاسدی مانند دولت زلنسکی حمایت کند و اگر این مسأله خیلی ضروری است چرا آلمان یا سایر کشورهای اروپایی نمیتوانند این کار را بکنند. به نوشتۀ مارک اسپر وقتی تندروهای حاضر در جلسه موفق شدند نظر خود را غالب کنند او( اسپر) نفس راحتی کشیده و خیالش راحت شده.
نشریۀ MintPress با نویسنده، Joe Emersberg (۲) هم مصاحبه کرده. به اعتقاد او «هیچ دلیلی برای تردید در مورد حقیقت بودن بخشهایی که بارها وبارها در کتاب تکرار شده، وجود ندارد و توضیح میدهد: “اسپر اعترافی در مورد چیزی که ممکن است برای او یا سایر کارکنان دولت مشکل حقوقی ایجاد کند نکرده”. ایالات متّحده در روز روشن تحریمهای جنایتکارانه و مرگبار علیه ونزوئلا اعمال کرده و به این ترتیب معافیت از مجازات را به نمایش میگذاره. اسپر با آرامشِ خاطر و نترسی قاتلی حرفهای صحبت میکنه که قرارداد بلافسخی با دادستان داره و هیچ ترسی هم از مجازات نداره.»
ولی ترامپ آنچنان هم فعاّل ضدِ جنگ نبود و در رابطه با ونزوئلا دست بههر کاری برای تغییر رژیم زد، بدون توجه به هزینههای آن. رئیسجمهور میلیاردر، ونزوئلا را منبع عظیم پول میدید و مسحور از بهدست گرفتنِ کنترلِ میدانهای عظیمِ نفتی آن بود، چیزی که اسپر آن را احمقانه میپنداشت. اسپر هم مصمم به ساقط کردن مادورو بود ولی به قول خودش «به شیوۀ درست و با سبک و سیاق هوشمندانه».
به نظر Emersberger ترامپ تصور میکرد که ساقط کردن دولت مادورو هدفی ساده است، چیزی که مستبدی چون ترامپ تاب مقاومت در برابر آن را نداشت، بهخصوص با توجه به دورنمای غارت مستقیم نفت ونزوئلا. و وقتی متوجه خلاف آن شد، او و باند او دیگر در چرخۀ تنش گرفتار شده بودند، چرخهای که بایدن هم عمدتاً آن را ادامه داده با این تفاوت که بایدن به دلیل جنگ اوکراین عقبنشینی کوچکی کرده.
مارک اسپر آدم معصومی نیست ولی ظاهراً دیگر اطرافیانِ نزدیکِ ترامپ از جنایات فجیع لذت میبردند. اسپر در کتابش میگوید که مشاور عالی سیاسی ترامپ، Stephan Miller موافق این بود که نیروهای نظامی آمریکا گردن نیروهای دشمن را در خاورمیانه بزنند، خون خوک به آنها بمالند (که در اسلام حرام است) و برای جنگ روانی علیه دشمنان علناً به نمایش بگذارند.
وسپر
کتاب تازۀ مارک اسپر حاوی یک سری ادعاهای مهیّج در مورد مسائل پشت پرده در کاخ سفید نیز هست. ازجمله این که گویا ترامپ درمورد اعتراضات به قتل جرج فلوید در واشنگتن عصبانی بوده و در این رابطه از ژنرال Mark Milley سئوال کرده چرا او علیرغم خواستۀ وی به پای همۀ تظاهرکنندهها شلیک نمیکند. ترامپ دستور آوردن ۱۰هزار سرباز به خیابانهای پایتخت را داد تا «نظم را مجدداً برقرارکنند».
بنابه گزارش اسپر، ترامپ در این زمینه هم صحبت کرده که ۲۵۰هزار نیروی نظامی به مرز مکزیک فرستاده شود تا با شلیک موشک به مکزیک، لابراتوارهای کارتلهای موادمخدر را تخریب کنند. گویا ترامپ گفته: «ما میتونیم چندتا موشک پاتریوت شلیک کنیم و راحت لابراتوارها رو از کار بندازیم و هیچکس هم نخواهد فهمید ما بودیم».
ترامپ در پاسخ به ادعاهای مارک اسپر، ادعای او در مورد شلیک به پای تظاهرکنندهها را رد میکند ولی اظهارنظری در خصوص پرتاب موشک به مکزیک نمیکند. ترامپ در عکسالعمل به کتاب اسپر گفته: «مارک اسپر یه جنازه هست که فقط مذبوحانه در تلاش بود کار خودشو از دست نده» و اضافه میکند: «اون هیچ وزنی نداشت، یه تابلوی تبلیغاتی بود و من اینو خیلی زود فهمیدم. اسپر ظاهراً جمهوریخواه بود و قدرت رهبری نداشت». و اسپر را «وسپر» خطاب میکند، لقبی که بهمعنی آدمی بلهقربانگو و بدون حامی است.
در حالی که افشاگریهای کتاب در مورد مکزیک و اعتراضات علیه قتل جرج فلوید انعکاس بزرگی در رسانهها یافتهاند، اجماع عمومی در ارتباط با ونزوئلا در واشنگتن آنچنان قدرتمند است که جنگ، عملیات تغییر رژیم، عملیات تروریستی و اقدام به سوءقصد علیه رئیسجمهور منتخب کشوری خارجی بهکلّی از دید رسانهها دور مانده است. وقتی صحبت بر سر امپریالیسم آمریکاست، ظاهراً همه در یک جبهه قرار دارند.
* https://free۲۱.org/mark-esper-enthuellt-us-plaene-fuer-krieg-und-terror-gegen-venezuela/
(این مطلب ابتدا در تاریخ ۲۳ ماه مه ۲۰۲۲ در www.mintpressnews.com منتشر شده است.)
۱ــ بتو اوروک از حزب دموکرات از سال ۲۰۱۳ عضو مجلس نمایندگان آمریکا و کاندیدای ریاستجمهوری در سال ۲۰۲۰ بود که پیش از انتخاب کاندیدای اصلی حزب دموکرات از کاندیداتوری صرفنظر کرد (مترجم).
۲ــ Joe Emersberger و Justin Podur در سال ۲۰۲۱ مشترکاً کتابی تحت عنوان «تهدید اسثنایی: امپریالیسم آمریکا، رسانهها و بیست سال تلاش برای کودتا در ونزوئلا» رامنتشر کردند. نام کتاب بیانگر مضمون آنست (مترجم).