تاریخ هویت های ملی...!

ملی از ملت گرفته شده٬ که خود پدیده «ملت» و یا…

نظری به تشکیل حکومت های « در تبعید» ،  امروز…

نوشته از بصیر دهزاد  در جریان سال ۲۰۲۴ عیسوی  یا سال…

عید در نوروز 

رسول پویان  جهان را ز بنیان دگرگون کنید  برون ازطلسمات وافسون کنید  فـرشته…

پرچمی گفتن!

امین الله مفکر امینی    2025-28-03! پرچمی گفتن اســـت زیـــبِ دهــن بـکردار پرچمی بودن…

طالبان در گیر یک کشتی نرم درونی و منطقه ای…

نوبسنده: مهرالدین مشید طالبان به خط آخر رسیده اند یا مهندسی…

عقل در سیاست و دین...!

فلسفه وجودی انسان یا عقل بگفته ارسطو و غزالی عبارت…

عید مستمندان

عید رسیده به دل داغدار شکوه ز ایام کند بی شمار حال…

به پاس لطف!

امین الله مفکر امینی        2025-24-03! عزیزی تحفــــــه داد بمـــــــــن شاهِ جهــــــان قلمــی کـــه…

ناپاسخگویی های روشنفکرانه و سرنوشت غم انگیز مردم افغانستان

نویسنده: مهرالدین مشید اوضاع ناهنجار کنونی و مسؤولیت های همگانی روزی معلم…

طلوع حماسۀ نوروزی؛ نمادی از ایستاده گی برای زنان افغانستان

نویسنده: مهرالدین مشید نوروز رنگین کمانی از تنوع فرهنگی و همدیگر…

شمارۀ 70 سوسیالیسم کارگری

 شمارۀ 70 سوسیالیسم کارگری نشریه سازمان سوسیالیست‌های کارگری افغانستان

رنگِ زمانه!

امین الله مفکر امینی      2025-17-03! ای اشک آهسته بـــریزکـه دردم زخودواغیــــاراست هرکـــــه رابلطف…

جشن نوروز 

رسول پویان  هزارِ چهچـه زن بـوسـتان نوروز است  هزار بیت وغزل بر…

یک"  تل"  "خان"، هزاران تلخان حماسه 

نویسنده: مهرالدین مشید اسطوره های تاریخی و حماسه های تلخانی هر کس…

هودج گل

شادباش ای دل ز بشگفتن خبر دارد بهار در چمن گلهای…

  و من به دور‌دست‌ها نگاه می‌کنم تا روزنی برای فردای…

محمدعثمان نجیب بهار میمنت میمونی‌ست، اگر باشکوه‌تر شکوهنده‌گی داشته باشد. چیزی…

  بهار امید

               کاش بینم  همجا  فصل  بهاران  باشد  نور خورشید بهر روزنه  یکسان…

تخم مهر کاشت دربهار!

امین الله مفکر امینی            2025-21-03! هـــــزاران بهارآمــــــد وهم هـزارانِ دیگـرآیــــــد ولی بهارزنده گـــــــی…

دشمنی با زمامداران و سیاستگران خاین را قومی نسازید

نویسنده: مهرالدین مشید ارایۀ راهکار ها برای همگرایی بجای زهر پاشی…

سراسری انجمن سراسری حقوقدانان افغانستان اعلامیه هیات اجراییه انجمن

سیزدهم مارچ ۲۰۲۵ مطابق ۲۳ حوت ۱۴۰۳ شمسی هیات اجراییه انجمن…

«
»

طالبان در گیر یک کشتی نرم درونی و منطقه ای و فرامنطقه ای

نوبسنده: مهرالدین مشید

طالبان به خط آخر رسیده اند یا مهندسی جدید در کار است


هرچند اختلاف میان طالبان پدیده ی تازه نیست و این کشیده گی ها در واقع انفجار یک سلسه اختلاف های پیشین است که حالا آفتابی شده است. حال پرسش این است که آیا اختلاف های درونی طالبان که حالا به یک کشتی نرم درون‌گروهی و منطقه ای و فرامنطقه ای بدل شده است؛ بقای امارت هبت الله را به خطر جدی روبرو کرده است و آیا رویارویی حقانی ها و قندهاری ها زمینه را برای یک جنگ داخلی برای براندازی او فراهم کرده است؟ در این میان پرسش کلانتر این است که آیا بازیگر اصلی در این پهلوانی های سیاسی و دیپلوماسی های منطقه ای و فرامنطقه ای، رهبران طالبان اند و به تنهایی این بازی را به پیش می برند یا اینکه کسان دیگری در پشت این بازی قرار دارند و نمی گذارند کشتی شکسته ی طالبان در گل بنشیند؟ مهمتر از همه اینکه آیا بازی های دوگانه ی طالبان از یک سو با ایران، روسیه و چین و از سویی هم با پاکستان و آمریکا چقدر واقعی و با کدام یک راهبردی و با دیگری تاکتیکی است. در این میان شاخ و شانه کشی های گروه ی طالبان با پاکستان بر سر تی تی پی، به مثابه ی ولی نعمتان و سازنده گان و حامیان اصلی این گروه از جمله موضوع هایی اند که به کلافه ی سر در گم سیاسی بدل شده و شگفت زده گی تحلیل گران منطقه و فرامنطقه را برانگیخته است.

بیرابطه نخواهد بود تا نخست به پیشینه ی اختلاف های درونی طالبان اشاره شود. از آنجا که طالبان یک گروه ی سیاسی نه، بلکه یک گروه ی استخباراتی اند که از شبکه های گوناگون دیوبندی و تروریستی با پا در میانی اداره ی بدنام استخباراتی پاکستان برای بقای منافع این کشور در افغانستان ساخته شدند. سازمان های استخباراتی طوری مرموز و چند لایه ساخته می شوند که بافت های اصلی و لایه ها و ساختار های درون‌گروهی آن پیچیده است. هسته گذاری طالبان طوری تنظیم شده بود که هیچ گاهی از جاذبه ی مدار استخباراتی و سیاسی پاکستان فرار کرده نتوانند. ای اس آی نخست از همه شماری ملا های افراطی و کم سواد را بدور ملاعمر جمع کرد و بعد شبکه ی حقانی را در میان آنان پمپ کرد تا در صورت نافرمان برداری حلقه های اطراف ملاعمر از پاکستان، نسبت به حقانی ها اطمینان داشته باشند. اکنون که اختلاف میان حقانی ها و قندهاری ها به نقطه ی غیرقابل بازگشت رسیده و پاکستانی ها بیشتر از دیگران نگران نفوذ آینده ی خود در افغانستان اند. از همین رو است که‌ پاکستانی ها برای حفظ نفوذ خود بر طالبان دست به دیپلوماسی تازه بر مبنای تغییر قاعده ی بازی زده اند.

هرچند بقا و سیطره ی ملاهبت‌الله را طیف ها و حلقه های مخالف او بویژه خاندان حقانی بیشتر تهدید می کند؛ اما اعمال برخی قوانین سخت گیرانه چون، ممنوعیت آموزش دختران، کار زنان در اداره های دولتی و همچنین نوع حکمرانی و چگونگی ارتباطات این گروه با جامعۀ بین‌الملل از جمله مواردی اند که اختلاف های درونی طالبان را به نقطه ی غیر قابل بازگشت رسانده است. آگاهان حوزه ی افغانستان در رابطه به سطح این اختلاف‌ها اتفاق نظر ندارند؛ شماری این اختلاف‌ها را تنها در حوزۀ دیدگاه و شماری عملکرد دانسته و بر پیروی بدون قید و شرط اعضای طالبان از ملا “هبت‌ آخندزاده” رهبر این گروه تأکید دارند. شماری هم اختلاف‌های یاد شده را بنیادی دانسته و معتقد اند که این اختلاف ها در حال بیرون شدن از مدیریت رهبران گروه های تروریستی و حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای طالبان است و درگیری درون‌گروهی طالبان را اجتناب ناپذیر گردانیده است.
این اختلاف ریشه های عمیق دارد.

اختلاف های داخلی  طالبان –

 نخستین اختلاف میان گروه ی طالبان به سال ۱۳۹۴ خورشیدی باز می‌گردد؛ درست به زمانی که مرگ ملا “محمد عمر” نخستین رهبر طالبان پس از چند سال به صورت رسمی اعلام شد و شورای رهبری طالبان با وجود برخی نظریه های متفاوت ملا اختر محمد منصور را به‌عنوان رهبر این گروه،ث اعلام نمودند. به استثنای شاخه ی ملا رسول دیگر اعضای رهبری طالبان از این تصمیم حمایت کردند. این اختلاف تا سال ۱۴۰۰ خورشیدی ادامه یافت؛ اما به دلیل وجود دشمن و هدف مشترک، گسترش نیافت و به معضل جدی در میان این گروه تبدیل نشد.

نخستین بار زنگ اختلاف میان طالبان زمانی به صدا درآمد که جنگجویان شبکه ی حقانی بدون هماهنگی با سایر جناح های طالب وارد پایتخت کابل شدند. پس از آن درگیری افراد ملا عبدالغنی برادر و سراج‌الدین حقانی و حتی زخمی شدن ملا برادر در این درگیری‌ها همزمان به سفر فیض حمید رئیس آستخبارات پاکستان رسانه ای گردید تا آنکه ملابرادر با انتشار یک پیام صوتی، مبنی‌بر اینکه وی در سفر است و شایعات در خصوص زخمی شدنش حقیقت ندارد، موضوع اختلاف میان این گروه را خواباند.
پس از آن نشانه های اختلاف میان طالبان زمانی آشکار گردید که “سراج‌الدین حقانی” سرپرست وزارت داخله در مراسم فراغت طالبان در ولایت خوست ضمن متهم ساختن برخی دولتمردان این کشور به انحصار قدرت، وضعیت فعلی را غیر قابل تحمل دانست. پس از ” ملا محمد یعقوب مجاهد” سرپرست وزارت دفاع در محفل گرامی داشت سالروز خروج شوروی از افغانستان ضمن الزامی دانستن پرهیز از غرور و تکبر، خواستار لبیک گفتن به خواسته‌های مشروع مردم افغانستان و تجمع آنان در حول امارت اسلامی شد.

به دنبال آن “عبدالسلام حنفی” معاون رئیس‌الوزرای طالبان در نشست استادان دانشگاه‌ها در کابل گفت، وظیفۀ یک مفتی صرف منع کردن نیست و در صورتی که ممنوعیت یک مسئله را بیان می‌کند، باید راهکار صحیح آن را نیز به مسلمان‌ها نشان بدهد. چند وقت بعد از آن “شیر محمد عباس استانکزی” معاون وزارت خارجه افغانستان در گردهمایی ای در ولایت لوگر ضمن اعلام اینکه نظام‌ها بر افراط و تفریط دوام نخواهند داشت، اظهار کرد که مسلمانان می‌توانند از دستوراتی که مخالف شریعت اسلام باشد، پیروی نکنند.

پس از انتقاد های تند عباس ستانکزی معاون وزارت خارجه ی طالبان از ملاهبت الله و فرار او به دوبی اختلاف های درون‌گروهی طالبان آفتابی شد و غیابت دوماهه ی خلیفه و بازگشت او پس از دو ماه از عربستان و دوبی از اختلاف های درونی طالبان بیشتر پرده برداشت.

عوامل اختلاف های درونی طالبان –

آگاهان عوامل مؤثر در شکل گیری اختلاف درون‌گروهی طالبان را تمرکز قدرت، سیطره جویی ملاهبت الله و سلب صلاحیت‌ های وزیران دفاع، داخله و رئیس استخبارات این گروه؛ تضاد های قومی و مسؤولیت های کلیدی حکومت در اختیار پشتون ها؛ تضاد های درون قومی و اختلاف تاریخی درانی ها و غلجی ها و همچنین اختلاف های اساسی میان اچکزی‌ها و نورزی‌ها در طالبان وجود دارد که البته این اختلاف‌های خونین، ریشۀ تاریخی دارند؛ سیاست داخلی و خارجی شامل وضع و اعمال قوانین و ارتباط با کشور های منطقه و فرامنطقه با توجه به تفاوت دیدگاه ی رهبران طالبان و عوامل محتمل و مؤثر دیگر ذکر کرده اند. در این میان عوامل بالقوه چون، تداوم بحران اقتصادی، نقش آفرینی بازیگران خارجی، حذف جناح حقانی و افزایش انتقاد های بیت المللی می تواند، به عوامل بالفعل بدل شود و عوامل وحدت آفرین چون، عصبیت پشتون ها، تلاش برای حفظ بقا و تبعیت پذیری بالا و اطاعت بدون قید و شرط اعضای طالبان از رهبر را از میان بردارد و منجر به نزاع گسترده ی داخلی در این گروه شود. از سویی هم رویکرد های دوگانه ی طالبان با اقوام غیرپشتون و برخی اقدام‌های متعصبانه ی قومیتی اعضای طالبان در مناطق غیر پشتون‌نشین سبب تشدید تضادها و گسل‌های تاریخی قومی در افغانستان شده است که تنش های درونی میان طالبان را افزایش میدهد. ازجمله به استعفای قاری “صلاح‌الدین ایوبی” فرماندۀ ازبک تبارِ طالبان و اعتراض‌های تاجک و هزاره‌ تباران ولایت بدخشان در ثور ۱۴۰۳، اشاره کرد.

طالبان از آغاز تشکیل این گروه تا کنون نشان داده اند که اثرگذاری عوامل وحدت آفرین در میان این گروه به‌مراتب بیشتر از عوامل تنش‌زا است که تا کنون ضامن وحدت این گروه شده است. احتلاف های داخلی طالبان بیشتر روی نحوه ی اجرای قوانین، آموزش دختران و حقوق زنان و اختلاف های خارجی طالبان روی برقراری رابطه با جامعه‌ ی بین الملل است. هرچند این گونه اختلاف ها در بسیاری کشور ها وجود دارد؛ اما این اختلاف ها با اثر گذاری عوامل دیگر چون؛ سیطره جویی های ملاهبت الله و حذف مقام ها و سلب صلاحیت‌ های رهبران طالبان بویژه جناح حقانی هر روز فربه تر و زمینه ساز بحران شود. بعید به نظر می رسد که این اختلاف ها منجر به درگیری داخلی شود؛ اما ادامه ی سیاست های سیطره جویانه ی ملاهبت الله بالاخره طیف ها و جناح های مخالف او بویژه حقانی ها را وادار به براندازی او خواهد نمود و در ضمن احتمال هایی وجود دارد؛ از جمله عوامل خارجی که وقوع جنگ داخلی گسترده را در میان گروه ی طالبان ممکن می شمارد.

روابط طالبان با کشور های منطقه و  جهان –

روابط گروه ی طالبان با کشور های منطقه و جهان که وزنه ی سیاسی این گروه را با کشور های یاد شده توزین می کند. بخشی از دشواری های انکار ناپذیر در میان این گروه است که حقانی ها و سایر مخالفان درون‌گروهی طالبان را متمایل به پاکستان، کشور های خلیج و آمریکا و جناح ملاهبت الله را متمایل به آخوند های ایران، روسیه و چین کرده است. تشکیل لشکر چهل هزار نفری ملاهبت الله نمونه برداری از سپاه ی پاسداران ایران است‌.

از جمله پاکستان که از نیم سده بدین سو در تغییر رخداد های افغانستان نقش کلیدی را داشته و این کشور بر رغم تنش هایش با طالبان بر سر تی تی پی هنوز هم حاضر نیست تا سر نخ تحولات افغانستان را به کشور دیگری بدهد. چنانکه مقام های پاکستانی اعلان کردند که دروازه های پاکستان بر روی مخالفان طالبان باز است و رئیس آستخبارات پاکستان به ترکیه رفت و با رهبران جهادی پیشین دیدار داشت. پس از این دیدار بود که در حدود یک ماه پیش از این تماس های حقانی با هفت تن از رهبران جهادی به شمول عطا و قانونی با پا در میانی دیپلومات های اماراتی و بریتانیایی بصورت آنلاین رسانه ای شد که روی یک ساختار بدون هبت الله در محور ابراهیم سپین زاده شخص نزدیک به کرزی بحث کردند.

در همین حال رهبران طالبان نزدیک به پاکستان در حال بیرون شدن از افغانستان اند. خبر هایی به بیرون درز کرده که وزیر عدلیه و سایر رهبران طالبان در دوبی بسر می برند و شماری رهبران طالبان به شمول دین محمد حنیف هم در قندهار نگهداشته شده و حقانی در صدد ایجاد یک شورای بزرگ است که برکناری ملاهبت الله را مشروعیت ببخشد. اینکه حقانی موفق به تاجگذاری می شود و یا خیر؛ اما حضور حقانی و عبدالحق وثیق رئیس استخبارات طالبان و ملا یعقوب سرپرست وزارت دفاع در نشست امنیتی قندهار پس از دو ماه غیابت دارای حاشیه ها و پرسش هایی است که زود است، حضور او را با این ساده گی تلقی کرد. احتمال دارد که حقانی برای یک ماموریت جدید به کابل آمده و با حضور در قندهار خواسته تا از یک سو از تبلیغات اختلاف های درونی طالبان بکاهد و از سویی هم خود را آماده ی کشتی نرم و محتاطانه با هبت الله نماید. هرچند حقانی قدرت نظامی بالا دارد و از حمایت پاکستان و شاید هم امریکا برخوردار است؛ اما از لحاظ مقام و جایگاه ی دینی توان مقابله برای جانشینی ملاهبت الله را ندارد. بنا براین او برای رسیدن به هدف باید هفت خوان رستم را بپیماید. بازگشت حقانی به قندهار ممکن یک گام به پیش و دو گام به عقب باشد تا فرصت ضربه زدن به هبت الله را بدست آورد.

نقش پدر سالاری پاکستان –

گفته هایی وجود دارد که تغییرات به رهبری پاکستان در راه است و مذاکرات با میانجی‌گری این کشور در جریان است.
سفر صادق خان به کابل و دیدار او با رهبران طالبان  در حالی صورت گرفته که تنش میان پاکستان و طالبان بر سر تی تی پی به نقطۀ مهار ناپذیر بدل شده است و روابط طالبان را با ادارۀ پدر سالار طالبان یعنی آی اس آی تنش آلود نشان می دهد. این د رحالی  است که رسانه ها از رویارویی حقانی ها با هبت الله  یا قندهاری ها سخن می گویند. هدف از دیدار او با ناراضیان طالب، هشدار او به طالبان برای نزدیکی با هند و تاکید او برای ادامه ی نقش فعال  پاکستان در افغانستان است. دیدار او با طالبان و احتمال سفر هیات ارشد پاکستانی به کابل نشان دهنده ی این است که بازی کشور های منطقه و فرامنطقه در افغانستان وارد فصل جدید شده است. با توجه به نقش پاکستان در افغانستان طی پنج دهه، در همکاری نزدیک با غرب گفته می توان که بازی غرب در افغانستان پیچیده تر شده و پاکستان در این بازی در هماهنگی با امریکا نقش پدر سالار را دارد.

مقام های پاکستانی گفته که قاعده ی بازی این کشور در افغانستان تغییر کرده است؛ اما در همین حال آمریکا پس از وضع تحریم بر عاصم منیر وزیر دفاع پاکستان خواهان تغییر رژیم در پاکستان شده و جوبل سن وظیفه گرفته تا این موضوع را در کنگره دنبال کند. این به ظاهر بیانگر نوعی ناهماهنگی پاکستان و آمریکا در افغانستان است و از سویی هم روزنامه ی دان بعد از سفر هیأت آمریکایی به کابل نوشته که پاکستان یک حکومت دشمن در افغانستان را هرگز تحمل نمی کند و با بستن دروازه ی تورخم خواهان فشار اقتصادی بر طالبان شده است.

دیپلوماسی چانه و فشار –

سفر اخیر هیأت آمریکایی به کابل هرچند روی رهایی شهروندان آمریکایی از زندان های طالبان تمرکز داشت؛ اما این سفر حاشیه های قوی تر از آن داشت که از اهداف راهبردی آمریکا در افغانستان پرده برداشت. هرچند بازگشایی بخش قونسلگری و آغاز خدمات قونسلی سفارت آمریکا در کابل و برداشتن جایزه از سر خلیفه و دو شخص نزدیک به او در بدل رهایی گلزمن از گفت و گو های رسمی ابن دیدار ذکر شد؛ اما جزییات گفت و گو های این هیأت با طالبان رسانه ای نشده است. این سفر می تواند، آغازی باشد، برای یک بازی دیگر با یک حکومت دیکفکتو و تروریستی که منتج به پایان منازعه میان آمریکا و طالبان بر سر میدان هوایی بگرام و تحویلی سلاح های آمریکایی به شمول فلج ساختن جاده ی یک راه و یک کمربند چین گردد؛ زیرا سفر خلیل زاد در گذشته حادثه آفرین بوده و دور از امکان نیست که در عقب سفر اخیر او اتفاقی در حال وقوع باشد‌. بعید نیست که او با خلیفه تماس های دارد و او موضوع غیابت سراج الدین حقانی را با رهبران طالبان مطرح کرده است. حضور حقانی در نشست امنیتی قندهار پس از دو ماه بیرابطه با سفر خلیل زاد به کابل نیست.

اینکه آمریکایی ها چقدر به خلیفه علاقمندی دارند و یا ندارند؛ یک طرف بحث است؛ اما آنچه مسلم است، اینکه حقانی ها از سوی کشور های منطقه و فرامنطقه حمایت می شوند. این نشانگر آن است که موضوع افغانستان در معادله های رقابت منطقه و فرامنطقه قابل بررسی بوده و شکل گیری هر گونه تحول بی‌رابطه به آن نیست. هرچند با توجه به نبود وحدت ایده ئولوژی، وحدت راهبردی، نبود شناسنامه هویتی، مسوولیت پذیری و وحدت مقطعی میان محور آسیایی، نقش این محور در برابر امریکا می لنگد؛ زیرا هر کدام با دشواری های نظامی و سیاسی دچار اند. هرچند این محور مخالف نظام و نظم امریکایی است؛ اما حاضر نیست تا برای پسانظم امریکایی هزینه بپردازد.

مرحله ای بودن پروژه های استخباراتی –

از اینکه طالبان یک پروژه ی استخباراتی اند و این پروژه ها برای رسیدن به اهداف معینی ساخته می شوند و اجرای آن نیاز به برنامه های مرحله ای دارد؛ البته طوری که برای هر مرحله مهندسان جدید در کار است. حال دیده شود که پروژه ی طالبان به خط آخر رسیده و بسته می شود یا اینکه ماموریت آنان در حال تغییر است و بازی جدیدی در راه است. هرچند طالبان به گونه ی اجتناب ناپذیری در سراشیب سقوط معنوی و اخلاقی قرار گرفته اند و این نشانه ی سقوط آنان است؛ اما با توجه به تشدید رقابت های جیوپولیتیک و جیوایکونومیک کشور های منطقه و فرامنطقه بر سر طالبان گفته می توان که ماموریت طالبان وابسته به پایان تنش های جهانی است و با پایان این تنش ها رقابت بر سر طالبان هم منتفی شده و پروژه ی طالبان هم بسته می شود.

آنچه طی پنج دهه در افغانستان رخ داده است، بی توجه به خواست مردم این کشور، بیشتر از بیرون بر مردم افغانستان تحمیل شده است. هرچند در این مدت مردم افغانستان برای داشتن یک نظام عادلانه و مردم سالار از هیچ ایثار و قربانی دریغ نکرده اند؛ اما در هر فصلی از غروب و طلوع خوادث در مهم ترین وضعیت ها از صحنه بدور زده شده و قربانی توطیه های کشور های منطقه و فرامنطقه شده اند. با تاسف که تاریخ خونین افغانستان مملو از معامله گری های سیاسی بوده و هر از گاهی حماسه آفرینان بوسیله ی امیران و شاهان و شهزاده گان و حتا رئیسان جمهور این کشور از پشت تیغ خورده اند. چنانکه کشوری با نام تحمیل شده به نام افغانستان نتیجه ی معامله ی انگلیس و روسیه ی تزاری است. به همین گونه افغانستان پس از کودتای هفت ثور دستخوش بازی های سیاسی، نظامی و استخباراتی شوروی و پاکستان و آمریکا و بعد آمریکا و روسیه، چین و ایران؛ البته در گرماگرمی از رقابت هند با پاکستان است. این کشور ها با حمایت از گروه های متخاصم در افغانستان توانسته اند، عراده ی سیاست های خشن شان را در یک بازی منطقه ای و فرامنطقه ای بر روی سینه های مردم افغانستان بچرخانند. 

بازی جدید –

این بار که گروه های مخالف طالبان در صحنه ی سیاسی و نظامی به گونه ای منزوی شده اند و فرصت های جنگ گروهی پس از سقوط نجیب هم از دست رفته و حال کشور های متخاصم اختلاف درون‌گروهی طالبان را نشانه رفته اند. روسیه، چین و ایران با حمایت از هیبت الله و پاکستان و آمریکا با حمایت شماری کشور های خلیج با حمایت از حقانی ها به‌دنبال رسیدن به اهداف راهبردی و جیوپولیتیک و جنگ های نیابتی در افغانستان اند. بنابراین بعید نیست که حادثه ای در راه و تاج پوشی های تازه ای در انتظار مردم افغانستان باشد. این سناریو ها هر از گاهی از مجرای نفاق و سیاست های تفرقه بینداز و حکومت کن دنبال شده و این بار هم اختلاف میان هبت الله و حقانی حادثه ساز خواهد شد.

نتیجه –

بررغم پنهان کاری طالبان گزارش‌ها و تحلیل‌های مختلف نشان می‌دهند که در میان جناح‌های مختلف طالبان نه تنها اختلاف های ایدئولوژیک؛ بلکه اختلاف در مورد رویکردهای سیاسی و دیدگاه‌های اجرایی نیز وجود دارد که سبب تنش‌های روزافزون در میان رهبران این گروه شده است. این اختلاف ها می‌توانند در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و نحوه مدیریت حکومت طالبان تأثیرگذار باشند. هرچند طالبان در مواجهه با تهدید های داخلی و خارجی سعی می‌کنند تا به ظاهر یکپارچگی و اتحاد خود را حفظ کند؛ اما تحلیل‌ها حاکی از آن است که در پشت پرده اختلاف های طالبان نگرانی‌هایی وجود دارد که ممکن است در آینده انفجاری را در پی داشته باشد.