سیرک سیاسی تشکیلات خودگردان فلسطین
دکتر رمضی بارود/آمادور نویدی
تشکیلات خودگردان فلسطین ازهر حیله و ترفندی در کتاب استفاده نموده تا اهمیت ارتباط و جدی بودن خود را در مواجهه با تهدید دوگانه «معامله قرن» ترامپ، و الحاق قلمرو فلسطین توسط نتانیاهو اثبات کند. اما، مهمترین و مبرمترین گام یعنی اتحاد همه فلسطینیها، مردم و جناحها، پشت سر یک نهاد سیاسی واحد، و یک سند سیاسی واحد، هنوز باید بوقوع بپیوندد.اغراق نیست استدلال کنیم که قدرت و اعتبار عباس آخرین نفسهای خودرا میکشد، بویژه اگر متحدان سنتی اروپایی او نتوانند کمکهای ضروری جهت نجات وی را گسترش دهند. حقیقت تلخ اینستکه در حال حاضر، اقتدار محمود عباس، رئیس جمهور فلسطین بعنوان یک نهاد سیاسی که دارای کنترل یا اهمیت فراوانی باشد، نه برای خلق فلسطین و نه برای ولینعمتها و حامیان سابق عباس، یعنی دولتهای اسرائیل و آمریکا، وجود ندارد… تشکیلات خودگردان فلسطین «معامله قرن» را بدرستی رد کرد، زیراکه اسرائیل هنوز نشانگرآشکارترین ناقض قوانین بین المللی است. این «معامله» حقوق قلمرو فلسطین در شرق اورشلیم اشغالی را رد میکند، حق بازگشت پناهندگان فلسطینی را کاملا رد میکند، و به دولت اسرائیل اختیار تام میدهد که سرزمینهای بیشتری از فلسطین را مستعمره کند… مواضع مصون اتخاذشده توسط کشورهای اتحادیه اروپا، تاکنون، نشانگر اینستکه هیچ کشور اروپایی قادر نیست، یا حتی مایل به پُرکردن شکاف بازمانده از خیانت واشنگتن نسبت به تشکیلات خودگردان فلسطین و «روند صلح» نیست. مقامات تشکیلات خودگردان باید رهبری را به سازمان آزادیبخش فلسطین برگردانند، تا بدینترتیب با انتخاب دمکراتیکترین نماینده واقعی فلسطین، روند آشتی ملی آغاز گرددد، اما متأسفانه تا آنزمان …
سیرک سیاسی تشکیلات خودگردان فلسطین
نوشته: دکتر رمضی بارود
برگردان: آمادور نویدی
سیرک سیاسی تشکیلات خودگردان فلسطین: چرا عباس باید کلیدها را به سازمان آزادیبخش فلسطین پسبدهد؟
محمود عباس از ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ صدر سازمان آزادیبخش فلسطین(پی ال اؤُ)، و از ۱۵ ژانویه ۲۰۰۵ رئیس جمهور فلسطین بوده است.
اغراق نیست استدلال کنیم که قدرت و اعتبار عباس آخرین نفسهای خودرا میکشد، بویژه اگر متحدان سنتی اروپایی او نتوانند کمکهای ضروری جهت نجات وی را گسترش دهند.
حقیقت تلخ اینستکه در حال حاضر، اقتدار محمود عباس، رئیس جمهور فلسطین بعنوان یک نهاد سیاسی که دارای کنترل یا اهمیت فراوانی باشد، نه برای خلق فلسطین و نه برای ولینعمتها و حامیان سابق عباس، یعنی دولتهای اسرائیل و آمریکا، وجود ندارد.
بنابراین، زمانیکه محمود اشتائیه، نخست وزیرتشکیلات خودگردان فلسطین در ۹ ژوئن اعلام داشت (۱) که رهبری فلسطین یک «پیشنهاد جایگزین» به طرح صلح خاورمیانه آمریکا، شناخته شده بعنوان «معامله قرن» ارائه داده است، کسی اعتنایی نکرد.
ما درباره این «پیشنهاد جایگزین» چیز کمی میدانیم، علیرغم این واقعیت که مرززدایی کشور/دولت فلسطین را در درون مرزهای قبل از ۱۹۶۷ درنظر دارد. ما همچنین میدانیم که رهبری فلسطین علاقمند به قبول تبادل زمین و تنظیم مرزهاست، ماده ای که مطمئنا جهت تهیه نیازهای ساختار جمعیتی و امنیتی (۲) اسرائیل درج شده است.
تقریبا حتمی است که از «پیشننهاد جایگزین» محمود اشتائیه هیچچیزی بدست نمی آید و هیچ دولت/کشور مستقل فلسطینی ناشی از پیشنهاد ظاهرا تاریخی انتظار نمیرود. بنابراین، چرا رام الله یک چنین استراتژی را فقط چند روز قبل از اول ژوئیه انتخاب کرده، درحالیکه انتظار میرود دولت اسرائیلی بنجامین نتانیاهو روند غیرقانونی الحاق (۳) خود را در کرانه باختری و دره اردن اشغالی آغاز کند؟
دلیل اصلی پشت اعلامیه اشتائیه اینستکه اغلب رهبری فلسطین توسط اسرائیل، آمریکا و متحدان آنها ظاهرا متهم (۴) به رد پیشبینی «صلح» قبلی است.
تشکیلات خودگردان فلسطین «معامله قرن» را بدرستی رد کرد (۵)، زیراکه اسرائیل هنوز نشانگرآشکارترین ناقض قوانین بین المللی است. این «معامله» حقوق قلمرو فلسطین در شرق اورشلیم اشغالی را رد میکند، حق بازگشت پناهندگان فلسطینی را کاملا رد میکند، و به دولت اسرائیل اختیار تام میدهد که سرزمینهای بیشتری از فلسطین را مستعمره کند.
در اصل، نتانیاهو پیشنهاد آمریکا را نیز رد نمود، گرچه اینکه تکذیب خود را علنی اعلام نکرد. درواقع، رهبر اسرائیل هر چشمانداز جهت ایجاد دولت فلسطینی را رد میکند (۶) و تصمیم گرفته است بدون توجه به این واقعیت که حتی ابتکار«صلح» ناعادلانه ترامپ خواهان گفتگوی متقابل قبل از انجام هرگونه الحاق بود، به الحاق یکجانبه نزدیک به ۳۰درصد از کرانه باختری دست بزند.
به محض اینکه طرح واشنگتن در ژانویه اعلام شد، و با اصرار اسرائیل معلوم گشت که الحاق قلمرو فلسطین حتمی است، تشکیلات خودگردان فلسطین به یک حالت سیاسی عجیب روی آورد، که بسیار غیرقابل پیشبینی وعجیب و غریب تر از گذشته شد.
مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین، یکی پس از دیگری، شروع به همه نوع اظهارنظر و بیانیههای متناقض کردند، که درمیان آنها تصمیم ۱۹ ماه مه عباس (۸) قابل توجه بود، زیرا که همه توافقات امضاء شده بین فلسطین و اسرائیل را باطل کرد.
این تصمیم با بیانیه (۹) دیگری در ۸ ژوئن دنبال شد، اینبار توسط حسین ال شیخ، یکی از مقامات ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین و فرد مورد اعتماد و محرم عباس، مبنی براینکه اگر الحاق صورت پذیرد، مقامات همه خدمات مدنی به خلق فلسطین را قطع میکنند تا اسرائیل نقش قانونی خود را به عنوان یک قدرت اشغالگر، مطابق با قونین بین المللی بعهده بگیرد.
سومین اظهارنظر (۱۰) روز دیگری توسط خود اشتاتیه اعلام شد، که تهدید نمود، اگر اسرائیل بر بخشهایی از کرانه باختری ادعای حاکمیت کند، مقامات تشکیلات خودگردان با اعلام دولت در مرزهای قبل از ۱۹۶۷ تلافی میکنند.
طولی نکشید که «پیشنهاد جایگزین» فلسطین پس از این اظهارنظرهای درهم و برهم اعلام شد، باحتمال زیاد جهت متعادل کردن وضعیت سردرگمی که ساختارسیاسی فلسطین را ناقص کرده است. این است شیوه رهبری فلسطین جهت تظاهر به فعال، مثبت و باوقار بودن.
ابتکار فلسطین نیز باهدف ارسال پیام به کشورهای اروپایی است که علیرغم لغو توافقنامه های عباس با اسرائیل، تشکیلات خودگردان فلسطین هنوز متعهد به پارامترهای سیاسی تنظیم و تعئین شده توسط توافق نامه اسلو از همان اوایل سپتامیر ۱۹۹۳ است.
چیزیٰکه عباس و اشتائیه در نهایت امیدوارند به آن دسترسی یابند، تکرار حادثه ضمنی قبلی است که منجر به پذیرش فلسطین بعنوان یک عضو غیردولتی در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۱ گشت. سلام فیاض، که در آنزمان بعنوان نخست وزیر خودگردان خدمت میکرد، همچنین کارت اعلام یکجانیه دولت/ایالت را بلند کرد (۱۱) تا اسرائیل را به عدم ادامه ساخت غیرقانونی شهرکهای یهودی مجبور سازد.
تشکیلات خودگردان فلسطین سرانجام، توسط وزیر امور خارجه آنزمان آمریکا، جان کری، توافق کرد که به دور دیگری از گفتگوهای بیهوده با اسرائیل برگردد، که ده سال دیگر را تأمین کرد، و در این مدت کمکهای سخاوتمندانه بین المللی را دریافت نمود، درحالیکه جهت ایجاد یک دولت/کشور خیالی به فلطسینیها امید واهی میفروخت.
متأسفانه، استراتژی فعلی رهبری فلطسین این است: ترکیبی از تهدیدها، «پیشنهاد جایگزین» و مواردی ازاین دست، به این امید که واشنگتن و تل آویو به دورانی برگردند که گذشته و فراموش شده است.
البته، خلق اشغالشده، تحت محاصره و ستم فلسطین از کمترین عامل مهمی در محاسبات تشکیلات خودگردان فلسطین برخوردار است، اما نباید تعجب کرد. زیراکه رهبری فلسطین برای بسیاری سالها بدون شباهت به دمکراسی فعالیت کرده است، و خلق فلسطین به دولت و به باصطلاح رئیس جمهور خود احترام نمیگذارد. خلق فلسطین بارها در گذشته احساسات خودرا در بسیاری از نظرسنجیها (۱۱) نشان داده و بیان کرده است.
در چندماه گذشته، تشکیلات خودگردان فلسطین ازهر حیله و ترفندی در کتاب استفاده نموده تا اهمیت ارتباط و جدی بودن خود را در مواجهه با تهدید دوگانه «معامله قرن» ترامپ، و الحاق قلمرو فلسطین توسط نتانیاهواثبات کند. اما، مهمترین و مبرمترین گام یعنی اتحاد همه فلسطینیها، مردم و جناحها، پشت سر یک نهاد سیاسی واحد، و یک سند سیاسی واحد، هنوز باید بوقوع پیوندد.
علیرغم همه اینها، اغراق نیست استدلال کنیم که قدرت واعتبار عباس آخرین نفسهای خودرا میکشد، بویژه اگر متحدان سنتی اروپایی او نتوانند کمکهای ضروری جهت نجات وی را گسترش دهند (۱۳). مواضع مصون اتخاذشده توسط کشورهای اتحادیه اروپا، تاکنون، نشانگر اینستکه هیچ کشور اروپایی قادر نیست، یا حتی مایل به پُرکردن شکاف بازمانده از خیانت واشنگتن نسبت به تشکیلات خودگردان فلسطین و «روند صلح» نیست.
مقامات تشکیلات خودگردان باید رهبری را به سازمان آزادیبخش فلسطین برگردانند، تا بدینترتیب با انتخاب دمکراتیکترین نماینده واقعی فلسطین، روند آشتی ملی آغاز گردد، اما بدبختانه تا آنزمان، این فقط نتانیاهو خواهد بود که سرنوشت فلسطین و خلق آن را تعئین میکند.
درباره نویسنده:
دکتر رمضی بارود، روزنامه نگار و سردبیر تاریخچه فلسطین- شرح وقایع فلسطین است. او مؤلف پنج کتاب است. آخرین کتاب او با عنوان: «این زنجیرها شکسته خواهند شد: داستانهای مبارزه و مقابله فلطسینیها در زندانهای اسرائیل است» (انتشارات کلاریتی، آتلانتا). دکتر بارود عضو پژوهشگر ارشد غیرمستقر مرکز برای امور اسلام و جهانی، در دانشگاه زعیم استانبول است.
وبسایت دکتر رمضی بارود:
برگردانده شده از:
سایت تلهسور
PA Political Circus: Why Abbas Must Hand the Keys Over to PLO
By: Ramzy Baroud
utm_source=planisys&utm_medium=NewsletterIngles&utm_campaign=NewsletterIngles&utm_content=32
منابع: