سولهدار و باخموت
(Soledar and Bakhmut)
نقطۀ عطفی در مرحلۀ کنونی عملیات نظامی ویژه
ایگور اسکریپکا (IGOR SKRYPKA)
ا. م. شیری
در همه جا – چه در کییف و چه در غرب – میتوان شنید که چگونه آنها در مورد حملۀ گستردهای که نیروهای مسلح اوکراین برای اواخر بهار- اوایل تابستان برنامهریزی میکنند، صحبت میکنند. آنها حتی جهت آن را نیز نشان میدهند: به ملیتوپل، سپس به کریمه. بر این اساس، بستۀ بیسابقۀ کمک نظامی غرب به اوکراین اعلام شد.
براستی، مسئله تحویل تانکهای سبک غربی به دلیل عدم تمایل آلمان به تأمین آنها همچنان باز است (تانکهای لئوپارد ساخت آلمان)، اما متحدان آتلانتیک عملاً برلین را زیر فشار قرار میدهند.
وضعیت نظامی کییف در هفتههای اخیر بدتر شده است. سولدار که توسط نیروهای روسیه تصرف شد، فقط یک شهر کوچک نیست. این موفقیت نیروهای مسلح فدراسیون روسیه نقطۀ عطفی در مرحلۀ فعلی عملیات نظامی ویژه است. الکسی آرستوویچ، مبلغ اصلی برکنار شدۀ رژیم کییف، اذعان کرد: «از روز ۱۴، زمانی که سقوط سولدار آشکار شد، پیروزی اوکراین در جنگ دور از انتظار است».
تصرف سولدار بخشی از عملیات بزرگتر باخموت است. در عین حال، تاکتیکهای روسیه امکان پیشروی را به قیمت تلفات بسیار کمتر نسبت به طرف دفاعی فراهم میکند.
باخموت به یک چرخ گوشت غولپیکر برای نیروهای مسلح اوکراین تبدیل شده است. بیش از ۳۰ واحد و یگان نیروهای مسلح اوکراین و سایر ساختارهای نظامی، از جمله واحدهای ویژۀ نیروهای مرزی، ادارۀ کل اطلاعات وزارت دفاع و سازمان امنیت اوکراین به باخموت، به خط «مقدم» منتقل شده است. کسانی که جان سالم به در میبرند، برای استراحت و پروار شدن به عقب جبهه میروند و دوباره بعنوان گوشت دم توپ برمیگردند.
تلفات هنگفت مدتهاست که نیروهای مسلح اوکراین را به عقبنشینی از باخموت و سولدار به نواحی مجاور آنها وادار کرده است، اما «سیاست» مانع میشود.
باخموت برای زلنسکی به «استالینگراد» تبدیل شد. هیتلر، به دلایل سیاسی، به تصرف کامل شهر نیاز داشت و همۀ امکانات جنگی خود را برای تصرف آن صرف نمود. تلاش برای تصرف کامل استالینگراد توسط آلمانیها از جمله از طریق توقف عملیات تهاجمی در مناطق دیگر به عمل آمد. در نتیجه، ذخایر ورماخت به اتمام رسید، اما ارتش سرخ نیرو بسیج کرد.
اکنون نیروهای نظامی شرکت خصوصی «واگنر» با پشتیبانی نیروی هوایی و توپخانۀ سنگین به منطقۀ باخموت یورش میبرند و نیروهای منظم ارتش روسیه در حال نبردهای موضعی هستند و به تدریج به انجام عملیات تهاجمی در سایر بخشهای جبهه دست میزنند.
از نقطه نظر صرفاً نظامی، باخموت نقطۀ کلیدی کل ساختار دفاعی نیروهای مسلح اوکراین در دونباس است. با از دست دادن آن، ممکن است دفاع اوکراین بکلی از هم بپاشد. واحدهای اوکراینی مستقر در منطقۀ سورسک و بلاگروفکا که کرمننایا را تهدید میکنند، از جناحین زیر ضربات قرار میگیرند (با از دست دادن سولدار، این تهدید شکل بسیار واقعی به خود گرفته است).
اگر باخموت نیز سقوط کند، فرصتهایی برای حمله از جلو در جهت کنستانتینوفکا، و به ویژه از سمت جنوب و از پشت علیه گروههای اوکراینی در مجاورت گارلوفکا و دانتسک فراهم میشود.
هدف از ارائه بستۀ کنونی کمکهای نظامی غرب اساساً حمله نیست، بلکه جلوگیری از وقوع یک فاجعۀ کامل برای نیروهای مسلح اوکراین است. طرف اوکراینی انتظار ندارد کل این ناوگان فوراً در خط مقدم ظاهر شود. زیرا، تجهیزات باید برای «عرضه» آماده شود، باید خدمه آموزش ببینند و غیره. این روند چندین ماه طول خواهد کشید.
نکتههای کاملاً ناگواری برای کییف وجود دارد. آلمانیها هنوز یافتن ۵۰ خودرو جنگی پیاده نظام ماردر را مورد «بررسی» قرار ندادهاند. تانکهای وعده داده شدۀ تی ۷۲-۱۲۰ توسط جمهوری چک در سراسر جهان، از جمله در آفریقا مونتاژ میشدند و اکنون باید در کارخانههای چک آماده شوند. برخی از نمونههای وعده داده شده هنوز ساخته نشده است.
«حجم کل بستۀ جدید کمکهای نظامی غرب نباید موجب توهم شود. بنا به تصمیمات قبلی در مورد تحویل، کمکها به مقادیر کوچک تقسیم میشد و به نشانۀ حمایت پایدار از کیف هر هفته یا دو هفته یک بار اعلام میگردید. اما اکنون برای «بالا بردن روحیۀ اوکراینیها» تصمیم گرفتند میزان کمکها را به صورت انبوه اعلام کنند».
آهن که نمیجنگد، انسان میجنگند. و شواهد زیادی حاکی از این وجود دارد که آمادگی اوکراینیها برای جان دادن بخاطر تأمین منافع آمریکا و انگلیس در حال کاهش است. در واحدهای اعزامی به باخموت، تعداد امتناع از ورود به مواضع و خروج غیرمجاز از آنها به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. فراریان اسارت را به مرگ ترجیح میدهند. در پشت جبهه، بسیج نیرو با اعتراضات خودجوش مواجه میشود. وقتی صحبت از تودههای بزرگ انسانی به میان میآید، چنین فرآیندهایی در هر لحظه میتوانند حالت شبیه بهمن به خود بگیرند.
بنابراین، حفظ «روحیۀ رزمی» توسط کییف و پدرخواندههای غربی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در این میان اوکراینیها برای تسلیم باخموت آماده میشوند. روی این اصل، واشنگتن توصیه میکند که بهمنظور حفط نیرو شهر را تسلیم کنند. حتی ممکن است یک وعدۀ «کلی» در فضای رسانهای باشد. اولاف شولتز، در سخنرانی خود در داووس گفت که یک «طرح مارشال» برای اوکراین تدوین شده است، که ظاهراً موجب معجزۀ اقتصادی در اوکراین و ورود اجباری آن به اتحادیۀ اروپا میگردد. اما به یک شرط، و آن شکست روسیه است.
بنابراین، میتوان یک بار دیگر جمعبندی کرد: غرب (در وهلۀ اول ایالات متحده) تحت هیچ شرایطی به صلح در اوکراین نیاز ندارد. تا جایی که ممکن است جنگ باید طولانی شود تا هم اوکراینیها به مرگ خود در راه منافع غرب جمعی ادامه دهند و هم توان نیروهای روسیه به تحلیل برود.
با امیدواری به شکست فاشیسم اوکراین تحت فرماندهی پیمان تروریستی ناتو، خاموشی نفیر گلولهها و موشکها و ختم جنگ در هر نقطۀ سیاره!
نقل از وبسایت بنیاد فرهنگ راهبردی
۷ بهمن-دلو ۱۴۰۱