ذهن ستم گستر
رسول پویان
زمیـــن در آتـش خـودکامگان آز می سوزد
سـرا و مـزرع و دارایـی و انباز می سوزد
مگـو افـسـانـۀ گلـزار ابـراهـیـــم بـر انـسـان
که صدباغ وچمن درکورههای بازمی سوزد
برادر تشنه بر خون بـرادر بـوده در صحرا
پدرسنگین دل ومادرکه بی اعزاز می سوزد
یهوه کین و خشم وخون را باهم کند مخلوط
خدای مهربان و رحمت و دمساز می سوزد
نـشـد خـامـوش بـر انـسـان مظلوم آتش ظالم
فلسطین زیـر بمب و آتش سـرباز می سوزد
سران غرب چشم وگوش ودرب دل رابستند
حقـوق حــقـۀ انـسـان در اغـمــاز می سوزد
نه تنها کودک وپیروجوان را قتل عام کردند
در آتـش حرمت آزادی و جـانبـاز می سوزد
ندارد بر تری در نـزد حـق انسان بـر انسان
چرا در دوزخ تبـعـیـض از آغـاز می سوزد
ز کـین و خـشم و بیداد سکندر در دل تاریخ
کهن تخت شهنشاهـانـه در شیراز می سوزد
بـرآمـد از دل یـونـان و روم ذهـن ستمگستر
که استعمار و نظم قلدری، همباز می سوزد
فقط ازچنگ لیبرالیزم رسـوا خون می ریزد
زمین درورطه های جنگ براندازمی سوزد
جهان درچنگ چندتا مالک سرمایه افتادست
تمام خــلـق عـالــم در تب ناســاز می سوزد
چه داردراست افراطی بجزفاشیزم ویرانگر
که دنیا را به دیگ روغـن گـراز می سوزد
هجـوم حـرص امریکا شـده در آســیا دوزخ
که خشک وتردرین برنامۀ بگداز می سوزد
به دست طالب بی مایه دادند تیغ خون آشـام
که بنیان وطن درزیر تاخت وتاز می سوزد
نشاط ساز و آهنگ غزل خاموش گردیدست
بـه زیـر تـیــغ ظالـم در گلـو آواز می سوزد
بخواری غیرت عشق ومحبت را کشندبردار
میان آتش وخون شوروشوقِ ناز می سوزد
لبان اجـتماع را بـا جـوالـدوز ســـتـم دوزنـد
ز بیم تشنۀ خـون بر زبـان ابـراز می سوزد
وطن زندان انسان گشته وباغ وچمن سوزان
ز جـور گرگسان بال و پر پرواز می سوزد
خـدا را جـنـبـشـی تـا مـادر میهـن شـود آزاد
چرا در شـانـۀ اقـبــال مـا شـهباز می سوزد
15/11/2024