در آستانِ اطلسینِ سَحَر
معرفی و مقدمه گردآورندگان و ویراستار
سُرودههای پَراکنده و منتشرنشدۀ احسان طبری
(حاوی 240 سُروده و ترجمۀ گردآوریشده)
گردآورندگان: اُمید سحر، هاتف رحمانی، بهروز مطلّبزاده
ویرایش: اُمید
تعدادِ صفحات: 538 صفحه
ویراستِ نخست: بهمن 1400
***
سخنِ گردآورندگان
“آنِ“جاودان و جایگاهِ تاریخی احسان طبری
در این عُمرِ گُریزَنده که گویی جُز خیالی نیست
تو “آنِ” جاوْدان را در جَهانِ خود پَدیدآوَر
که هَر چیزی فَراموُش است و آن دَمْ را زَوالی نیست…
احسان طبری (19بهمن1295 ساری – 9 اردیبهشت1368، درحَصرِخانگی، تهران)؛ خوب، بد، زشت یا زیبا، نزدیک به 72 سال زندگی کرد و در وضعیتِ خاصّی از زندگی به سوی مَرگ رانده و جسماش فنا شد امّا، احسان طبری در عملِ تاریخی خود زنده است. هر عنوانی که بخواهد او را تعریف کند، مانند: رزمندهی انقلابی، نویسنده، مترجم، سیاستمدار، پژوهشگر، زبانشناس، مورّخ، روزنامهنگار، شاعر، فیلسوف، دیالکتیسینِ نابغه و غیره…، تنها جنبهای از هستیِ او را توصیف میکند و همهی این عناوین درکنار یکدیگر هم قادر به تعریف و شناساندنِ کاملِ هستی او و زیستِ 72 سالهی او نیست. احسان طبری یک “انساندوستِ بزرگ” بود که فضیلت و پارسایی از او رَنگ میگرفت.
احسان طبری محصول دورانی غوُلآفرین است. عصری که با عصرِ متوسطهای این زمانی قابل مقایسه نیست. این در مورد همهی همعصرانِ او مصداق دارد. چه در عرصهی سیاست، چه ادبیات و چه اندیشه و هنر و تفکر. احسان طبری همهی عُمرِ خود را صرفِ آفریدن “آن“ی کرد که او را فراتر از عنوانهای معرفی که بَرشمُردیم قرار میدهد. این “آن” با جایگاهی در تاریخ پیوند خورده است که احسان طبری را غیر قابل انکار میسازد. دو حاکمیت 60 سال از تلاشِ بیوقفهی خود را صرفِ انکار و فرودآوردن او و اندیشهاش از آن جایگاهی کردند که گفته آمد. مخالفانِ او خواستند تا با تصوّرِ خامِ خود با “لِه“کردنِ او گردناَفرازی کنند. برخی منتقدان “شاعر“نبودن او را در بوق دمیدند، درحالی که او ادّعای “شاعری” نداشت، برخی “نویسنده“نبودن او را به لحاظِ ادبی پیشکشیدند، برخی بر”فیلسوف“نبودن او انگشت گذاشتند، برخی دیگر فعالیتِ حزبیِ او را “تباهکنندۀ” استعدادِ او ارزیابی کردند!… و این همه درحالی بود که مدّعیان و منتقدانِ او حتّی به اندازۀ آفرینشِ یکسالهی او از لحاظِ کمّی و شاید یکماههی او از بُعدِ کیفی دستآوردی ارائه نکردهاند.
آنچه مهمّ است، زیست و آفرینشِ طبری است که باید در بوتهی نقد و درکِ نَسلها پالایش یابد و راه توشهای را برای ادامۀ آن “آن“ی که طبری در تلاش برای آفرینش و “چشمبهراهِ زایشِ” آن بوده، فراهم آورد. گامِ اول در این راه، معرّفی همهسویه و درستِ آثارِ گوناگون احسان طبری است تا درحینِ خواندهشدن نقد شوند و با نقدِ خود، راههای نوینی را بر اساسِ منطق و روشِ اندیشگیِ طبری در پیشِ روی نَسلهای امروز و فردا قرار دهند.
در راستای این تلاش، گردآورندگان این مجموعه پژوهش و دنبالگیری و جمعآوری نفسگیری را در مدت بیش از سهسال برای فراهمآوردن همه آن چیزهایی که از احسان طبری به عنوانِ کلّی “شعر” در جاهای مختلف در طی زمان بیش از 60 سال به شکلِ پراکنده منتشرشده و یا نشده بود، صورت دادهاند. با وجودِ محدودیّتها در یافتن منابع، با سِماجت پای فشردیم و زمان را هدیۀ جستجو و تلاش جمعی خود کردیم تا این دفتر در 105مین خُجَسته زادروزِ احسان طبری انتشار یابد.
انتشارِ نسخهای تا حدّ ِممکن بیخطا، قابلِ اتکاء، و آراسته به سُرودههای متنوّع احسان طبری راهِ طولانی و پُرخطری را لازم داشت، امّا بیپَروای همهی مشکلات، با شوری عاشقانه در اینراه گام گذاشتیم و پایِ کار ایستادیم تا محصولِ کار به عنوان مرجعی مُستند و مُعتبر، به دستِ نَسلِ امروز و فردایی برسد که وظیفۀ سِتُرگِ شناخت و نقد و بررسی طبری و پدیدۀ ظهورِ “طبریها” در جامعۀ ما را به عهده دارند. امیدواریم افراد صاحبصلاحیّتِ دیگری به بررسی ابعادِ مختلف آثارِ احسان طبری بپردازند و فرهنگِ اندیشه و هنر این جامعۀ نَحیفگشته از زَمهَریرَ تاریکاندیشی و بیداد را سَرشارِ دانایی و توانایی سازند.
همانطور که پیشاز این گفتیم، طبری- خوب، بد، زشت یا زیبا- زمانِ تقویمیِ 72 ساله را با فَرازونَشیبِ بسیار زیست، با قلم و قدمِ خود “حَماسۀ انسان” را سُرود و او نیز به رفتگان پیوست. امّا “آن“ی را که در شعاعِ هستیِ خود خلق کرد، جایگاهی تاریخی است.
این جایگاهِ تاریخی و تلاش برای دستیابی به آن با عملِ تاریخی احسان طبری زنده است و تا نَسلها ادامه خواهد یافت.
یادِ عزیزش گرامی!
گردآورندگان
اُمید سحر، هاتف رحمانی، بهروز مطلّبزاده
19 بهمن 1400
***
کلامی چند در بارۀ این دفتر
سخنِ ویراستار
دفتری که با عنوان “در آستانِ اطلسینِ سَحَر” در پیشِرو دارید، حاوی 240 قطعه از سُرودهها و ترجمههای منظومی است که شاعر در قالبهای گوناگون (از دوبیتی، رباعی، غزل، قصیده، مثنوی، قطعه، مُسَمَّط، چارپاره و شعرِ هجائی گرفته تا شعرِ نو و شعرِ سپید و نثرِ موزونِ شاعرانه…) در بازۀ زمانی چهلساله از حیاتِ حزب طبقۀ کارگر طبع آزموده و آنها را سُروده است که برخی از آنها برای نخستینبار انتشار مییابند. با طبقهبندی اینآثار بهترتیبِ زمانِ سُرایش و یا تاریخِ انتشارِ اوّلیۀ آنها در دو بخشِ “سُرودهها” و”ترجمهها“دراین مجموعه، گمان میرود این سخنِ طبری دربارۀ داستانهایش،در اینجا نیز مصداق یابد که “در اثرِ دامنۀ طولانی زمانِ آفرینشِ این قطعات، ناچار در آنها اختلافِ سَبک وُ سطح برای خوانندۀ تیزبین مشهود است“.
دربارۀ این مجموعه، توضیحاتِ زیرین ضروری است:
۱) در آستانِ اطلسینِ سَحَر دربرگیرندۀ سُرودههای شاعر (177قطعه) و برگردانِ سُرودههایی از شاعران ِکشورهای دیگر از زبانهای مختلف به فارسی(63قطعه) هستند که عموما در سالهای دور در بازۀ زمانی 1320 تا 1361تنها یکبار و به مناسبتی، دریکی از کتب و نشریاتِ تئوریک وسیاسی و اسنادِحزبی (اعم از مجلههای دنیا، پیکار، ماهنامۀ مردم، و ارگانهای مرکزی مردم و نامۀ مردم…) ویا بعضا در نشریاتِ غیرحزبی و فضاهای مجازی با نامِ خودِ شاعر و یا با تخلّصها و امضاهای مستعارِ متعدّدی نظیرِ “ا.ط”، “ا.سپهر”، “سپهر”، “س”، “ا.استوار”، “استوار”، “ا.کوشیار”، “کوشیار”، “ا.ک”، “ک”، “ا.کارِن”…)، و معدودی نیز بدون امضاء منتشر شدهاند.
سُرودههای این مجموعه (بهجز چند موردِ انگشتشَمار) با مراجعۀ مستقیم به منبع انتشارِ اوّلیه، بازنویسی و ویرایش شده وبا ذکرِ منبع در زیرِ هر سُروده گردآمدهاند که بهترتیب بخشهای اوّل (سُرودههای پَراکنده) و دوّم (ترجمههای پَراکنده) را تشکیل میدهند. با اینحال بهدلیلِ عدمِ دسترسی به منابع کافی و آرشیوهای درحال انتشار، بیتردید هنوز اشعار و قطعاتی ازاین دست وجود دارند تا در ویراستِِ بعدی بهاین برگِ زرّین از گنجینۀ غنی شعروادبِ فارسی افزوده شوند.
2) دراین مجموعه دو شعرِ”شاعرِ مَأیوس” و”کَدوی پوُکْ” برگرفته از دفترِ “گزینۀ اشعار احسان طبری” به کوششِ شاعرِ بلندآوازۀ افغان، زندهیاد “محمدباقر بیرنگ کوهدامنی” است. کتاب مزبور درسال1362 دردورۀ حاکمیت حزبِدمکراتیکِخلق درافغانستان با عنوانِ نامناسبِ “ازمیانِ ریگها والماسها” نَشر یافت که کوششِ قابلِتوجّهی برای گردآوری سُرودههای پراکندۀ احسان طبری توسط یک غیرایرانی محسوب میشد. در کتاب مزبور که به رغمِ تشابه اسمی و بهجز چند شعر، هیچ ارتباطی با دفتر “از میانِ ریگها و الماسها-ترانههای خوابگون” ندارد، متنِ 56 سُرودۀ احسان طبری بدونِ ذکرِ سرچشمه و با تایپی غیرحرفهای وبدونِ ویرایش گردآوری و منتشر شدهاند.
3) در آستانۀ انتشارِ مجموعۀ حاضر، دو کتابِ زیر نیز بهدستِ ما رسید که هریک بهسهمِ خود، در تکمیلِ محتوای این مجموعه راهنما و تا حَدّ ِزیادی راهگُشا بودند:
کتابِاول با عنوانِ”مسافرِ شَبپیما” حاوی”سُرودهها و برگردانیدههای احسان طبری” درحجمی بالغ بر 715صفحه با نشری محدود که در نَفسِخود کوششِ ارجمَندانهای در گردآوری سُرودهها و ترجمههای شاعر محسوب میشود. این انجامِ همزمانِ یک کار یا خلقِ یک ایده یا اثرِ با مضمون و موضوعی واحد توسط دو یا چند نفر که یکدیگر را نمیشناسند، مصداقِ “تَوارُد” یا “مُوارِدِه” است که طبری هم در کارِ خود به آن برخورده بود و اینجا و آنجا اشاراتی داشته است. ازسوییدیگر، در یک بررسی فشرده برروی محتوای کتابِ مزبور، مشخّصشد که در انتقالِ متنِ بسیاری از سُرودههای پراکندۀ شاعر، متاسفانه آن دقّتِ مورد انتظار و اصلِ امانتداری و وفاداری نسبت به متنِ سُرودهها رعایت نشده است، بهنحویکه حتّی یکیاز سُرودههای مشهور زندهیاد سیاوش کسرایی با عنوان “وقت است” و با مطلعِ “ای توده، نگارندۀ تاریخ شمایید!” که بعداز پیروزی انقلاب57 به عنوان سُرودی انقلابی اجرا و ضبط و منتشرشده و بهنوعی شناسامۀ کسرایی محسوب میشود، بهحسابِ احسان طبری واریز شده بود. بنابراین اگر یقین داشتیم که با انتشارِ کتابِ “مسافرِ شَبپیما” وظیفۀ سِتُرگِ گردآوری سُرودههای پَراکندۀ احسان طبری درسطحِ بایسته و درخوری بهسامان رسیده، طبعا دیگر نیازی به ادامۀ کارِ گردآورندگان و انتشار مجموعۀ حاضر نمیبود.
کتابِدوّم با عنوان “احسان طبری- طرحی از زندگی و آثارِ او”/ سال 1959 (1338 شمسی) اثرِپروفسور”شااسلام شاممدوف”، نویسندۀ روس-اُزبک ودکترای علوم زبانشناسی به زبان روسی با درج 25 قطعه اشعارِ احسان طبری که با خط نستعلیق خوشنویسیشده و از قرار اطلاع مراحل برگردان به فارسی را میگذراند. در کتاب مزبور جز دو شعر “اُمید” و “دلتنگیِ پاییز”، 23شعر منتشرنشده وجود دارد. علاوه بر آنها، دو تَرانۀ کودکانۀ “بهار” و “جادّهها” و دو سُرودۀ “غزل برای مادر” و “به همسرِ ارجمندم، آذر” برگرفته از”صفحۀ فیسبوکِرسمی احسان طبری“، و نیز سه شعر از منابع دیگر شامل: “نوبت نوبتِ ماست”، “به رخشندگانِ شبِ تاریک”، “به شاعرِ مَأیوس” و “دستور”)، جمعا 31 سُرودۀ منتشرنشدۀ شاعر هستند که عنوانِ آنها در فهرست با علامتِ ستاره (*) مشخص شدهاند. اگرچه میتوانستیم بخشی از این مجموعه را به “سُرودههای منتشرنشدۀ احسان طبری” اختصاص دهیم، امّا از آنجا که عمدۀ آنها فاقدِ تاریخ هستند، لذا ترجیح دادیم آنها را قبلاز “سُرودهای حزبِ طبقۀ کارگر” دربخشِ نخستِ این مجموعه بگنجانیم و چنین نیز کردیم.
4) عنوانِ ۳1 سُرودۀ منتشرنشدۀ احسان طبری که از منابع گوناگون گردآوری و در نمایه با علامت * مشخّص شدهاند، به شرح و ترتیبِ زیر است:
*نوبت، نوبتِ ماست!(نثرِ موزون) *سوگند(سوگند۱) *درود به رخشندگانِ شبِ تاریک *به شاعرِ مَأیوس *دستور *کدوُی پوُک *غزل برای 20سالگی درگذشتِ مادر *به همسرِ ارجمندم، آذر *بهار(ترانۀ کودکانه با آهنگ) *جادّهها(ترانۀ کودکانه با آهنگ) *آخرین دهقان *وُلگا – دُن *خلقها از بهرِ حفظِ صُلح شورا میکنند *تُرعه از نامِ لنین زیوَر گرفت *زِه به تو ای خلقِ ایران *در فَرحبَخش کشورِ شورا *کنگرۀ صُلحوخلّاقیت *بَر شَهپَرِ اندیشه طیّار نشستم *سُرودِ پهلوانانِ خلق *مادری از کرمان(داستانِ واقعی) *مَعبَدِ دانِش *میدهم رایِ خویش بَر لَهِ صُلح *میرسد پیک به”شاهی”خاموش *غزل (گرچه دیرآمدی ایدوست…) *غزل-به حافظ- (درمان دِه آلامِ جان…) *غزل (چو سوُزی دردرون باشد…) *قطعه *مَردی (قطعه) *هُنر (قطعه) *راستی (قطعه) *فرزندانِ رَنج.
5) با هدفِ آسانخوانی و درستخوانیِ سُرودهها، متنِکلیۀ اشعار بارعایتِ اصلِامانتداری و بدونِ دستکاری، عینا از منابعِ مربوطه مُنتقلشده و تا حدّ ِمقدور نیز رعایتِ جدانویسی، علامتگذاری و اِعرابگذاری صورت گرفته است. در پایان مجموعه، در بخشِ “واژهنامه“، معانی نزدیکِ برخی واژههای مهجور، منسوخ و یا دشوارِ بهکار رفته در سُرودهها از فرهنگ لغاتِ معتبر برگرفته شده و پایانبخشِ این مجموعه نیز آلبومِ تصاویر احسان طبری است.
☆☆☆
و امّا در مسیرِ گردآوری اشعار و تدارکِ این مجموعه، محدودیتهایی نیز بهشرحِ زیر وجود داشته و دارند که در ارزیابی نهایی، نمیتوان و یا نباید آنها را از نظر دور داشت:
الف) مانعِ نخست، عدمِتمایلِ متواضعانۀ زندهیاد احسان طبری برای انتشار بخشِ عمدهای از سُرودههایش که خود گفتهاست: “با آنکه سَراسرِ عُمر و در طیفی فَراخ شعر سُرودهام، با اینحال هرگز خود را شاعر نپنداشتهام” (دیباچه با پچپچۀ پاییز). بنابراین اگر آن اشتیاق و پافشاری دوستان و یارانِ همرَزماش در سالهای پیشوپَس از انقلاب ایران نبود، شاید حتّی انتشار کاستِ خوانشِ “گزیدۀ اشعار” ویا نشرِ دو دفترِ چاپی “از میان ریگ ها و الماس ها” و “با پچپچۀ پاییز” میسّر نمیشد. دلیلِ دیگر، ازجمله دستخطّی از طبری دریادداشتی ازدفتری دستنویس، حاوی برخی سُرودهها از قبیل شعرهای مناسبتی در دوران جنگِ تحمیلی ایران و عراق است که طبری متواضعانه روی دفتر مزبور نوشته است: “بر خودِ سُراینده، بیارزشی اکثریتِ مطلقِ قریب به تمامِ آنها روشن است و ممکن است تنها برخی ابیات و جملات بَدَک نباشند، لذا با نهایتِ راحتی آنها را میتوان به شُعله سپرد…” از قرارِ اطلاع، اصلِ این دفتر بههمراه چند دفترِ خطّی و شخصی دیگر متعلّق به طبری، حدود 20 سال پیش بهشکلی اتفاقی درایران یافتهشده و پساز چاپ کتاب مجموعه مقالات “از دیدارِ خویشتن-یادنامۀ زندگی” بههمّتِ محمدعلی شهرستانی، آشکار شد که مجموعۀ این اسناد توسط آقایان ناصر ملکی (پسرخالۀ احسان طبری) و مرتضی زربخت تحویلِ “سازمانِ اسنادِ ملّی ایران” شده است که امیدواریم این دفترها نیز روزی امکانِ انتشار یابند تا پژوهشگران و علاقهمندان به حفظ و نشرِ آثار احسان طبری از محتوای آنها بهرهمند شوند.
ب) مانعِ دوّم، فراوانی و پراکندگی گستردۀ سُرودههای طبری از حیثِ انتشار در نشریاتِ متعدّدِ حزبی یا غیرحزبی و یا در جُنگهای ادبی و سیاسی ایران و خارج از میهن از یکسو که گاه با نام واقعی و یا با تخلّصهای پیشگفته و بعضا نیز بدون ذکر نام و امضاء…منتشر شدهاند، و از سویی دیگر فقدان یا ناقصبودن آرشیو دورههای اول تا پنجم روزنامۀ مردم (1320تا1344) و عدمِ دسترسی به بسیاری از آنها که به سهمِ خود بر دشواری گردآوریِ همۀ سُرودهها میافزود.
ج) مانع سوم، آسیبها و آفتهای کار در فضاهای مجازی در کنارِ مَزیّتهای فراوانِ آن در سالهای اخیر است که بسیار میبینیم شعر و یا عبارت و نقلِ قولی -ولو بسیارهم ارزشمند- از دیگران به نامِ بزرگانی دیگر معرفی میشود و فاجعهبار اینکه نشردهندگان و جاعلانِ اینگونه مطالب گاه خودرا عاشقانِ سینهچاکِ آن هنرمند وانمود میسازند. حیرتِما زمانی بیشتر میشود که میبینیم فایلِ صوتی و متنِ دو سُرود “رزمِ ما” (با مقطعِ “من به راهِ توده میروم”) و “وقت است” (با مطلع “ای توده نگارندۀ تاریخ شمایید”) که از سُرودههای مشهور و در واقع شناسنامۀ زندهیاد سیاوشکسرایی ملقّب به “شاعرِتودهها” محسوب میشوند، در سایت حزب طبقۀ کارگر ایران- بخشِ سُرودهای حزبی به نامِ احسان طبری معرفیشدهاند و حتّی ویدیو کلیپِ آن نیز با امضای tudehparty در سایت یوتیوب با نام و تصاویری از زندهیاد طبری منتشر شده است…
بهنظر میرسد زدودنِ این زنگارها و گُسَستِ چهلساله از سُنَنِ انتشاراتی با هدفِ حفظ و نشرِ آثارِ احسان طبری ودیگر بزرگانِ میهن، کوششِ همهجانبۀ جمعی با همّتی عالی را میطلبد تا آثارِ گرانسنگِ وی ودیگر دانشمندان وهنرمندانِ جانباخته با حفظِاصالت و امانتداریِ تواَم با وسواسِ منطقی، بهطورِسالم و نه مخدوش و دستکاری شده، بهدستِ نسلهای بعدی رساندهشود.
☆☆☆
بهنظرِما، فَراتر از مجموعۀ پیشِرو، وظیفۀ گردآوریِ و انتشار”کلّیاتِ آثارِ احسان طبری”، و نیز زندگینامۀ این دانشمندِ فرزانه، همراه با نقد و بررسی به قلم بزرگانِ عرصۀ شعر و ادب و تاریخ و فلسفه، وظیفهای برزمین مانده است که اگر ارادۀ لازم برای آن شکلبگیرد، میتواند در آیندهای نزدیک جامۀ عمل بپوشد. در حالِ حاضر آنچه از آثار زندهیاد احسان طبری در کتابخانههای معتبر ایران و جهان و یا در فضاهای مجازی و سایتهای اینترنتی بهشکلی غیرِمتمرکز (پراکنده) انتشاریافته و در دسترس است، هنوز به لحاظِ کمّی و کیفی درخورِ بُلندای نام و جایگاهِ احسان طبری نیست.
برپایۀ درکِ این ضرورتها بود که مصمّم شدیم تا با هدف جبرانِ کاستیهای برشمُرده، در راستای پاسداری از اعتبار و اصالتِ آثار احسان طبری و نیز غِنابخشیدن به گنجینۀ علمی، ادبی، هنری، فرهنگی و تاریخِ پُربارِ حزبِ طبقۀ کارگرِ ایران، بهانجامِ این وظیفۀ سِتُرگ همّت گُماریم و ازاین طریق، حاصلِ این تلاشِجمعی را درمعرضِ استفادۀ پژوهشگران، هنرجویان، شاعرانِ جوان، ناقدانِ محترم و دوستدارانِ شاعر قرار دهیم زیرا بر این باوریم که طبری را باید خواند و از اقیانوسِ بیکرانِ آثارِ علمی، تاریخی، فلسفی، سیاسی وتئوریکِ، تا میراثِ ادبیوهنریِ او آموخت و آنها را در زندگی و پیکارِ فردی و رزمِ جمعی بهکار بست.
مجموعۀ آثارِ منثور و منظومِ احسان طبری به مثابۀ آموزگارِ کبیرِ چندنسل از ایرانیان، عموما بهدلیلِ برخورداری از مضامینِ عمیقا انسانی و محتوای علمی، سیاسی، اجتماعی، هنری، فرهنگی و فلسفی، به مکانوزمان یا دورۀ معیّنی از تاریخ میهنِ ما محدود نبوده و نیست، و از این رو برای همۀ شاگردان طبری و نسلهای بعد، حُکمِ درسنامه و راهنمای عملِ انقلابی برای تغییرِ سیمایِ زندگی تودهها را دارا هستند. در میان انبوهۀ چامِهها و چَکامهها و سُرودهها و ترجمههای این دفتر، هم از حیثِ فرم و قالب، و هم از لحاظِ محتوا، چنانکه خواهیم دید، اشعاری بسیار بِکر، پُرمضمون و شاخِصی وجود دارند. گرچه برخیاشعارِ دشوار نظیرِ “چَکامه درستایشِ زبانِطبری” دراین مجموعه بهگفتۀ شاعر “متضمّنِ یک سلسله اشاراتِ تاریخی و ادبی و برخی لغات و تعابیر است که توضیحِ آنها به حواشی نیاز دارد” و این امور دستِ اساتیدِ محترم و صاحبنظر را میبوسد. دراین مجموعه دو شعر “آناهیتا” و “درختِ آسوریک” از اشعارِ اسطورهشناسانۀ شاعر نیز افزوده شده که پیشتر در کتاب “سفرِ جادو” چاپ شده بود و به منظور عرضۀ نمونۀ سُرودههایی ازایندست دراین دفتر آمدهاست. در کتابِ مزبور که به نثر و نظم است، افسانههای دیگری نظیر افسانه و شراب، شادیِ فرزند، دَلقَک و نیز کوُتوال، به نظم درآورده شدهاند.
☆☆☆
و سخنِپایانی اینکه، دانشمندان ورهبرانِ جانباختهای نظیر احسان طبری، نیازی به تعریف و تمجیدِ امروزِ ما و یا صِرفِ بازخوانی شعری و یا نقلِ کلامی از آثارشان در این یا آن نوشتار و محافلِ روشنفکری ندارند. ابرازِ ارادت به این انسانهای فرزانه و رهبرانِ فکری جامعه، تنها آنگاه واقعی و موثر خواهد بود که با اندیشیدن به وظایفِ انقلابیِ روز و ایثارِ تودهای در بطن و متنِ صحنههای نبردِ سیاسی و طبقاتی همراه شود. باید اذعان کرد که درطی30 سال گذشته، گامهای عملی ارزشمندی در پاسداری از پرچمِ رزم و طلبِ این انسانهای والا برداشته شده و افرادِ بسیاری نیز زندگی و هستیِ خود را برای برافراشته نگاهداشتنِ این بیرقِ خونین بَر کفِ دست گرفته و از حِرمانها نهراسیده اند.
در مجموعهای که در پیشِروُی دارید، حتما ایرادات وکاستیهایی وجود دارد که سعی خواهدشد با یادآوری دوستان و علاقمندانِ شاعر شناسایی و در ویراستِ بعدی برطرف شوند.
شایانِ یادآوریاست که “احسان طبری دهها شعر، مقاله و خاطره دربارۀ “دكتر تقی اِرانی” [۱۳شهریور۱۲۸۱تبریز- ۱۴بهمن ۱۳۱۸تهران] سُروده و نوشته است. وی دكتر تقی اِرانی را استاد و معلّمِ خود میدانسته و اين امر را با دستخطّ ِخود، پشت يكیاز عكسهای اِرانی كه نزدِخود حفظ میكرده نوشته است. بیشكّ از جنبۀ علمی و فعاليتِ تئوريك، طبری بهترين شاگردِ وفادارِ او بوده و قطعا بيشترين سهم را طی ساليانِ دراز، در حفظِ ياد و خاطرۀ دكتر تقی اِرانی داشته است”. (مجلۀ دنیا)
اینک در105مین زادروزِ دانشمندِ فَرزانه و انساندوستِ بزرگ، احسان طبری، دفترِ حاضر با مطلعِ منظومۀ اتوبیوگرافیکِ “تاریخِ یک بیداری”، بهخاطرۀ تابناکِ آموزگارِ کبیر و رهبرِ فقیدِ کارگران و زحمتکشانِ ایران، شهید “دکتر تقی اِرانی” تقدیم میشود.
ویراستار – اُمید
19 بهمن 1400
☆☆☆
هرگونه استفاده از تصاویر و مندرجات این کتاب در صورت اشاره به نامِ منبع بلامانع است.
نقدها، نظرات و پیشنهاداتِ خود را برای تکمیلِ این مجموعه به نشانی زیر ارسال نمایید: