درحاشیه اعتراضهای سیاسی ومدنی مردم فاریاب
قدرت سیاسی قدرتی اجتماعی است که محور ان دولت است درکل به معنای سلطه راندن به دیگران است. ازاین رو بعضی موقع قدرتمندان سیاسی نسبت تحمیل فرمانهای خویش بالای مردم به نافرمانی و واکنشهای عاطفی ومحلی وقومی یا عقلانی مردم مواجه میشود. دراین صورت برای تحقق واجرای خواستها وارزوهای مدنی شان ا زلحاط جامعه شناسی سه روش وجو دارد ،که مجریان حکومتی میتوانند درپیش گیرند : “روش اقناعی ، مادی وخشونت” . این سه روش زمینه انرا مساعد میسازد تا میان حکمای سیاسی ومخالفین قدرت سیاسی یامردم سازش و مدارا بوجود اید . اولین اقدام روش اقناعی یامادی میباشد. سپس دراخرین تحلیل اقدام خشونت امیز است!.چنانکه امروز مردم ولایت فاریاب نسبت تبدیلی والی قبلی وتعین والی جدید ازجانب دولت، اقدام به اعتراضهای مدنی کرده اند. به این رو ناخشنودی ومخالفت خویشرا با تظاهرات مردمی ابرازداشته اند. سخن گوی ریاست جمهور ی دولت اسلامی افغانستان درمقابل این اعتراضهای مردم فاریاب گفته: تقرر والی ها یک امر “سیاسی” است نه انتخابی! این دلیل انقدر علمی وقناعت بخش نیست برای اینکه بین ملت دولت فاصله دور وجود نه دارد. نشانهء قدرت سیاسی دروجود والیها برشالوده یی رضایت مردم ورایزنی بامردم ونماینده گان انها درمحلها بوجود می آید نه براسا س انتصاب و تعین شخصی! باید این اصل درکشور ما نسبت تنوع اقوام درولایات باید درالویت دولت برای حل مناقشه های قومی واجرای حقوق مساوی میان اقوام مورد توجه قرار گیرد. اگر صداقت وشفافیت دراین عرصه وجود داشته باشد؟قدرت سیاسی ازنظر افلاطون وارسطو ، : جدا از جامعه نیست. قدرت سیاسی یعنی جامعه. قدرت سیاسی عبارت از کل قدرت جامعه است وتنها به دلیل فنونی که دران بکار می رود از دیگر مناسبات ممتاز می شود. به این رو بین دولت وجامعه ویا اقتصاد وسیاست یا اخلاق و سیاست یا دین وسیاست یا فرهنگ وسیاست، فرقی نیست. انسان یعنی شهروند. هرفعالیت جامعه یا شهروندان جامعه دارای ماهیت سیاسی است. شهروند فقط از راه فعالیت سیاسی به استعداد های خویش تحقق می بخشد وتنها به برکت سیاست به مرتبه انسانی دست می یابد. حکومت قانون ، رابطه یی معین مبتنی برعقل، با مردم دارد. طوریکه فرانتس نویمان دانشمند المانی درکتاب ازادی وقدرت وقانون خود مینویسد:” قدرت سیاسی را نمی توان با انرژی درفزیک سنجید بلکه مقولهء علوم سیاسی به شمار آورد . سیاست فقط به معنای فن دست یافتن به هدف است.” برای اجرای این هدف دولت به عنوان مدعی تامین کننده یی منافع همگانی اجتماع درکل بدون تبعیضهای قومی و زبانی وسمتی درافغانستان باشد. باید اقوام وگروهای متنازع را سمت وسو درجهت دگراندیشی ،همسوگرایی وبرادری وبرابری دهد. نه به سوی شقاق و اختلافهای تباری! باید اجرای اصول قانون تآمین کننده این مولفهای انسانی باشد. رهبران دولت افغانستان درگام نخست باید به مثابه الگوی ملی درتمام عرصه های اجتماعی و اقتصادی وسیاسی براصل حقوق شهروندی ومدنی عمل کنند . نماینده واقعی خواستهای همه اقوام باشد. نه براساس سلیقهای شخصی و گروهی وتباری .
رستمی.
چنانکه فرانتس نویمان دانشمند المانی میگوید:” روشنفکران وجدان جامعه است . روشنفکر تولید کننده ازادی است.”رویکردها: کتاب ازادی وقدرت وقانون . نوشته، فرانتس نویمان