جشن نوروز

رسول پویان
هزارِ چهچـه زن بـوسـتان نوروز است
هزار بیت وغزل بر زبان نوروز است
ز کوه و دره و دشت و دمن سـبزه دمد
به جسم خاک توگویی روان نوروزاست
به باغ نرگس و در دشت لاله می روید
طلایـه دار گل و ارغـوان نوروز است
نسیم تازه دل و جـان را کـنـد خـوشـبـو
به هرطرف نگری گلفشان نوروز است
اگـرچـه دفـتـر پایـیـز پـر ز الـوان است
ولی بهینه ز فصل خـزان، نوروز است
هلابه رقص وغزلخوانی وطرب خیزید
زهی که لایق پیر و جوان نوروز است
کهـن کـتــاب تمـدن را ز سـر خـوانـیـد
گـرامی عـنعـنـۀ بـاســتـان نوروز است
هـمیـشـه مقــدم نـوروز را گـرامی دار
به ما ز جـد و نیا ارمغان نوروز است
ز روزگار قـدیم تا به عـصر امروزی
گُزیده جشن بزرگ جهان نوروز است
بگو بـه دشمن جشن بهـاری و نوروز
که دوستدارهمه بی گمان نوروز است
رسـان بـه عاشق نـوروز قصۀ دل را
فروغ زینت باغ و چمان نوروز است
گیاه و عنصر و جـانـدار آشـنایان انـد
بهار و خرمی هر زمان نوروز است
دل ار آیینۀ هست و بـود انسـان است
نماد وحـدت تاریـخ مـان نوروز است
اگـر هـزار بهـار بگـذرد بـه تـنـهـایی
انیس خلوت دل مهربانِ نوروز است
تبسـم لـب نـوشین یار بـاده بـه دسـت
خمار ساغر مسـت لبان نوروز است
17/3/2025