بیداری از هیپتونیزم!
سالهاست که من مواضع محافظهکاران آمریکایی و غربی را دنبال میکنم که با هوشیاری رویدادهای جهان، ایالات متحدۀ آمریکا و روسیه را پوشش میدهند. افراد سرشناسی مانند پل کریگ رابرتز، مایکل هادسون، جان پرکینز، میشل چوسودوفسکی، ران اونز، فردریک ویلیام انگدال، پهپه اسکوبار و دیگران از جملۀ آنها میباشند. چهار نفر نخست افراد نامبرده اقتصاددان هستند.
و اکنون میتوان اظهارات جالب و ظریف آنها در مورد مسائل مربوط به تحریمهای اقتصادی علیه مسکو را پیدا کرد. پیش از همه، اظهارات و ارزیابیهای پل کریگ رابرتز جالب توجه است. او در دورۀ ریاست جمهوری ریگان معاون وزیر خزانهداری و نیروی محرکۀ اصلی «ریگانومیک» بود (ریگانومیک- مشی سیاست اقتصادی دولت آمریکا در سالهای ١٩٨١-١٩٨٩. م.).
رابرتز در مقالهای تحت عنوان «واشنگتن و مسکو بر سر جایزۀ احمقانه با هم رقابت میکنند» بتاریخ ١٣ مارس، ضمن صحبت از حماقتهای زیادی که واشنگتن و متحدانش مرتکب میشوند تا مسکو را با تحریمها به زانو درآورند، مینوییسد: آنها موفق نمیشوند. علاوه بر این، تحریمها اثر تیر برگرد (بومرانگ) خواهد داشت و آسیبهای بیشتری به اقتصادهای غربی وارد میکند تا به اقتصاد روسیه.
با این حال، رابرتز مسکو را نیز به دلیل پاسخهای ناپیگیر مورد انتقاد قرار داده، مینویسد: «پس، تحریمهای غرب چه تأثیری دارند؟ آنها برای شناسایی نقاط ضعف به روسیه کمک میکنند تا تحریمهای این کشور علیه غرب بتواند به شدت به غرب آسیب برساند. چرا روسیه از این توانایی استفاده نمیکند؟ میپندارم… روسیه میخواهد ثابت کند که یک شریک تجاری قابل اعتماد است و با احترام و پایبندی به قراردادهای خود، از روابط تجاری به عنوان سلاح استفاده نمیکند. اما وقتی که آمریکا و اروپا شرکای تجاری قابل اعتمادی نیستند و از تجارت به عنوان سلاح استفاده میکنند، چه سودی برای روسیه دارد؟ روسیه فریب خورده است». رابرتز به مسکو توصیه میکند که امید به همکاری صادقانه با غرب را هر چه زودتر از بین ببرد.
او توجه خاصی به بانک مرکزی روسیه دارد: «اقتصاددانان روسی و بانک مرکزی که توسط اقتصاددانان نئولیبرال آمریکایی شستشوی مغزی شدهاند، معتقدند که روسیه بدون ارز خارجی نمیتواند توسعه یابد. بانک مرکزی حتی بر این باور است، که خود آن نمیتواند بدون پشتبانی ارز خارجی، روبل برای طرحهای سرمایهگذاری خلق کند. خود این مسئله، بانک مرکزی را وادار کرده است تا پول مورد نیاز را قرض کند و بهرۀ آن را بپردازد. به سخن دیگر، سیاست اشتباه بانک مرکزی روسیه به ضرر روسیه و در خدمت منافع غرب است».
اضافه میکنم: سیاست اشتباه بانک روسیه، که به پشتوانه ارز خارجی تحت عنوان «ذخایر بینالمللی» سالها روبل چاپ میکرد، نه تنها به تخریب اقتصاد روسیه، حتی به از دست دادن بخش قابل توجهی از ارز خارجی (بیش از نیمی، یعنی ٣٠٠ میلیارد دلار) منجر گردید.
رابرتز مینویسد، که در جهان، عمدتاً کسانی به دلار آمریکا نیاز دارند که در حوزۀ واردات نفت و گاز طبیعی فعالیت میکنند. زیرا، قاعدۀ دلارهای نفتی همچنان باقیست. اما روسیه واردکنندۀ منابع انرژی نیست. بلکه، برعکس، صادرکنندۀ آنهاست. پس چرا به تودۀ انبوه دلار نیاز دارد؟ اقتصاددان آمریکایی مینویسد: «روسیه به ارز خارجی احتیاج ندارد. چرا که از واردات منابع انرژی و مواد معدنی بینیاز است. روسیه سرشار از فنآوری و علم است و میتواند هر کار لازم برای خود را انجام دهد. بانک مرکزی میتواند تمام پروژههای داخلی را تامین مالی کند».
بهای آن بخش از کالاها و خدماتی را که روسیه وارد میکند، میتواند با ارزهای دیگر پرداخت کند. اقتصاددانان روسی میتوانند هزینه واردات ضروری را نه به دلار یا حتی به یورو و یا پوند استرلینگ، بلکه به روبل بپردازند. عرضهکنندگان خارجی کالاها و خدمات نیز میتواند پول منابع انرژی روسیه را با همان روبل بپردازند. این یک سوءتفاهم است که روسیه همچنان دلار طلب میکند.
رابرتز میپرسد: «چرا بانک مرکزی روسیه از فرصت استفاده از صادرات روسیه برای تثبیت ارز ملی خود امتناع میکند»؟
این اقتصاددان آمریکایی تاکید میکند: «واشنگتن جنگ تحریمی علیه روسیه را بدون داشتن برگ برنده و با وجود همۀ برگها در دست مسکو آغاز کرد. غرب چیزی ندارد که روسیه به آن نیاز داشته باشد. اما غرب بدون انرژی و مواد معدنی روسیه نمیتواند زنده بماند. آمریکاییها سالهاست که به آزمایشهای فضایی و بیوزنی دسترسی ندارند مگر اینکه روسها آنها را به ایستگاه فضایی برسانند… در بازی تحریمها، روسها همۀ کارتهای برنده را در دست دارند، اما نمیدانند چگونه با آنها بازی کنند».
در هر صورت، مسکو باید از واشنگتن تشکر کند، که کمک کرد تا از جا تکان بخورد و در سمت درست حرکت کند: «واشنگتن در نظر دارد با ممانعیت از سرمایهگذاری غرب در تمام بخشهای اقتصاد روسیه، به کمک خود به روسیه ادامه دهد. بعبارت دیگر، آمریکاییهای احمق همان کاری را برای روسیه انجام میدهند که خود روسیه باید سالها پیش انجام میداد».
اقتصاددان مشهور آمریکایی مسائل ابتدایی را تکرار میکند. او یادآور میشود که فقط کشورهای بلحاظ اقتصادی بسیار ضعیف به سرمایۀ خارجی نیاز دارند. البته که نمیتوان روسیه جزو آنها شمرد: «سرمایهگذاری خارجی فقط مختص کشورهای فقیر جهان سوم است که بنیۀ مهندسی، علمی، منابع انرژی و معدنی کافی ندارند».
مقام ارشد سابق دولت ایالات متحدۀ آمریکا در ادامه میافزاید: «سرمایهگذاران خارجی در عین حال که منابع نایاب به کشور وارد میکنند، سود را هم از آنجا خارج میسازند… در این زمینه، سرمایهگذاری خارجی در واقع یک وسیله است برای استثمار… نیمی از داراییهای صنعتی روسیه به افراد غیر بومی تعلق دارد… حجم عظیمی از درآمد حاصل از این داراییهای روسیه به خارج از کشور منتقل میشود. آیا این به نفع روسیه است که نیمی از درآمد خود را به خارجیها بدهد؟»
اضافه میکنم، که من درآمد سرمایهگذاری خارج شده از روسیه توسط تجار خارجی را بر اساس دادههای تراز پرداختهای فدراسیون روسیه در دورۀ زمانی ١٩٩۴ تا ٢٠٢١ محاسبه کردهام. معلوم میشود این مبلغ بیش از ١ تریلیون و ٩٠٠ میلیارد دلار است. این رقم، حاصل جمع فقط یک قلم از «درآمد سرمایهگذاری قابل پرداخت» است. در واقع، ابعاد یغماگری بسیار عظیم است. زیرا، انتقال وجوه به خارج از روسیه از طریق مجاری دیگری نیز اتفاق میافتد. برخی از این کانالها در تراز پرداختهای فدراسیون روسیه منعکس میشوند، اما برخی دیگر نه (زمانی که انتقال از طریق کانالهای قاچاق انجام میشود). در واقع، در بازۀ زمانی ١٩٩۴ تا ٢٠٢١ حداقل ٣ تریلیون دلار از روسیه خارج شده است.
پل کریگ رابرتز سالهاست که اقتصاد روسیه را زیر نظر دارد. او یک میهنپرست آمریکایی است، اما مسیری که واشینگتن در پیش گرفته، به عقیدۀ وی، خودکشی برای آمریکا و قاتل برای دیگران است.
به عقیدۀ رابرتز، روسیه مدتها قبل باید از هیپتونیزم لیبرالیسم اقتصادی بیدار میشد. او علت عدم این بیداری تا کنونی را به شرح زیر توصیف میکند: «آمریکاییها موفق شدند مغز اقتصاددانان روسیه را شستشو بدهند. در نتیجه، روسها نمیتوانند از سلاحهای قدرتمند خود برای به زانو درآوردن غرب و وادار کردن آن به التماس استفاده کنند… دلیل ناتوانی روسیه این است که مغز بخش قابل توجهی از روشنفکران و طبقۀ حاکم روسیه بواسطۀ مجمع جهانی اقتصاد و متعهد به جهانیسازی شستشو داده شده است».
اکنون رابرتز از تصمیمات اتخاذی دولت فدراسیون روسیه و بانک مرکزی آن در اواخر فوریه استقبال میکند. اما آنها را کافی و کاملاً نظاممند نمیداند. او معتقد است که مسکو نباید به حملات پاسخ دهد، بلکه باید فعالانه، مانند عملیات نظامی در اوکراین عمل کند.
پل کریگ رابرتز چنین نتیجه میگیرد: «روسیه میتواند شروط خود را دیکته کند. چرا از قدرتش صرفنظر میکند؟ جهانگرایی با حاکمیت ملی که پوتین بسیار برای آن ارزش قائل است، کاملاً ناسازگار است. اگر روسیه از بازی با برگ برندۀ خود امتناع کند، خود را تضعیف خواهد کرد و در نتیجۀ همین حماقت خود شکست خواهد خورد، نه در اثر تحریمهای غرب».
به نظر من این توصیه فردی است که ارزش شنیدن دارد.
پینوشت
آیا دولت، اقتصاددانان و روشنفکران ایران نیز حاضرند این توصیه را بشنوند؟
پروفسور والنتین کاتاسانوف
ا. م. شیری
٨ فروردین- حمل ١۴٠١
منبع: