افول لیبرال دمکراسی آمریکا
دکتر بِیژن باران
فقط قدرت {مردم} است که میتواند جلوی قدرت {دولت} را بگیرد. شارل دو مونتسکیو. 2نمونه: رهایی هند، فروپاشی اردوگاه.
اوج لیبرال دمکراسی در نیمه سده 20 بود. در آن اوج آمریکا می توانست پیرو جناحی انسانگرا در داخل مانند خانم روزولت و در جهان مانند دکتر شوایتزر شده؛ به تحکیم سازمان ملل، صلح، خاتمه رقابت تسلیحات با شوروی و کاهش 1000 پایگاه نظامی اش در جهان بپردازد. جهانی برای رشد علوم، ورود به فضا، تمیز زیستبوم، رشد طب و دارو می توانست پدید بیآورد.
ولی بخاطر مجتمع نفتی- نظامی به جنگ افروزی و رقابت تسلیحاتی پرداخت. زوال اقتصادی با گذار از لیبرال دمکراسی به نئولیبرال در امریکا همراه است. حاکمیت را چند جناح مالی، صنعتی، هنری، کشاورزی داشته؛ با انتخابت در حضور رسانه های مستقل از دولت، نهادهای مدنی تعیین می شود.
در سده 20 حاکمیت آمریکا از دمکراسی لیبرال با چند جناح سرمایه داری آغازین به نئولیبرال با سلطه سرمایه مالی در دهه 1970 رسید. لیبرالیسم جهانبینی فلسفه سیاسی سده 18 جان لاک بر آزادی و برابری استوار بود. او گفت: انسان حق طبیعی به حیات، آزادی، مالکیت دارد. دولتها نمی توانند این 3حق بنا به قرارداد اجتماعی را ضایع کنند. لیبرالیسم قوی تر از قبل، در مشی ویلسون در آمریکا تبلور یافت. این مرحله دمکراسی لیبرال منجر به جامعه ملل برای صلح و امنیت جهان شد.
برخی مواد مشی خارجی 14ماده ای ویلسون بقرار زیرند: تشکیل جامعه ملل، استقلال کشورهای کوچک، گسترش دمکراسی و سرمایه داری، عدم انزوای آمریکا، مداخله در جهان، آزادی راههای دریایی. سپس مشی روزولت با واکنش به بحران بورس سهام، اوج لیبرال دمکراسی بود. عهد لیبرال روزولت امور زیر را در بر داشت: بهبود امور بانکی، تامین اجتماعی 1935، بیمه بیکاری، ایجاد سازمان ملل، برنامه مارشال پس از جنگ.
دمکراسی لیبرال معاصر شامل مواد زیر است: هر شهروند یک رای، چندحزبی با لابی مالیگرایی شرکتها، رسانه های عمده مستقل از دولت، شبکه های مجازی اجتماعی، وفور اطلاعات در اینترنت، انتخابات ادواری حاکمیت، شبکه های تامین اجتماعی، کاهش بیکاری، برنامه کمک به فقیران، افزایش معاهدات تجاری، کمک به سازمان ملل، احترام به همسایگان و معاهدات چند جانبه، توافقات حفظ زیستبوم، گسترش رای اقلیتها، آسانی اقامت پناهجویان و مهاجران. رسانه ها برای درآمد همراه حاکمیت غالب در جامعه راستگرا شده؛ با پاداطلاعات، بدیل حقیقت، خبر جعلی، منافع و آرمان صاحبان منابع خبری بایس دار شده اند.
لیبرالیسم حامی کار، دائمی نبوده؛ متضادش نئولیبرالیسم حامی سرمایه را در پی دارد. میلتون فریدمان، صاحب نوبل اقتصاد، پس از اقتصاد کینز تا شکوفانی دهه 1970 مبلغ نئولیبرالسم شد. احزاب کار انگلیس و دمکرات آمریکا که حامی کارگران اند هم از مشی نئولیبرال حمایت کرده اند. در وامهای جهانی مشی ریاضتی زدن مخارج دولت به وامگیرها هم پیشنهاد شده؛ نخستین بار به شیلی عهد پینوشه پیشنهاد شد. نیز امور زیر را در بر می گیرد:
تضعیف اتحادیه های کارگری یعنی کاهش مزد، کاهش اقدامات حفظ زیستبوم یعنی رفع مقررات ریختن آلاینده ها در رودها، هوا، خاک؛ عدم ایمنی محیط کار، افزایش نرخ بهره وامها، دستاندازی به امور وامی؛ کاهش مالیات ثروتمندان یعنی عدم توزیع عادلانه ثروت، تعمیق فقر مزمن. حجم سرمایه جهانی انباشت نجومی نشان می دهد. نئولیبرالسم دارای خصیصه های زیر می باشد: لیبرالیسم بنفع بازار آزاد، واگذاری کنترل اقتصاد از بخش عمومی به بخش خصوصی، کاهش مقررات دولتی بر سرمایه داری، تصویب قوانین حامی سرمایه، افزایش سود دهی سرمایه، اشتغالزایی جهانی.
تاریخ نئولیبرال از هایک به فریدمان و مکتب شیکاگو با مجریان ریگان و ثچر ربط دارند. مارگارت تچر گفت: در جهان مردان و زنان مجرد هستند و بعد خانواده ها؛ چیزی بنام جامعه وجود ندارد. هایک یکبار بطور خصوصی با تچر در 1975 دیدار کرد. هایک، پدر نئولیبرالیسم توجه جدیدی در دهه های 1980 و 1990 با آمدن دولتهای محافظه کار ریگن در آمریکا، ثچر در بریتانیا، کانادا، دانگ شیاپینگ در چین یافت. دنیس بونو-فردریش وان هایک، پدر نئولیبرالیسم http://www.voltairenet.org/article30058.html
معضل کنونی سرمایه داری جهانی- بویژه سروری سرمایه آمریکا در فراز زیر ارایه شد: مولفه های این دوران بقرار زیرند: تخریب مکانیزم های همبستگی اجتماعی، حمایت جمعی، و مشارکت عمومی در تصمیم گیری سیاسی به عنوان لازمه پیشرفت نئولیبرالیسم قابل تشخیص اند. البته بعید است که بتوان در جایی به این اعتراف برخورد. بلکه همه جا تحت پوشش “آزادی” ان را خواهید دید. سریع القلم در منبع زیر و در جایی دیگر این گذار را بررسی کرد.
http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/71270
یکی از ضایعات نئولیبرالسم امور پیران، جانوران، فقیران می باشند. پیران آمریکا باید تامین اجتماعی ماهانه خود را با کار پاره وقت ترمیم کنند. 20% پیران 65 سال به بالا منبع درآمد دیگری نداشته؛ 33% بقیه 90%درآمدشان همان تامین اجتماعی ماهانه ناکافی است. برخی پیران پس از سن بازنشستگی به کار ادامه می دهند- در 30 سال گذشته از 10% به 18% رسیده اند. تامین اجتماعی SSتا یک سوم قدرت خرید بیمه سلامتی، دارو، مالیات خانه، روغن سوخت را برای شان از 2000 تا 2017 از دست داده؛ اکنون تامین اجتماعی ماهانه از مزد حداقل فدرال کمتر است. WP011017
توسعه جامعه سرمایه داری از فازهای دون تا عالی با حاکمیتهای گوناگون می گذرد. در سده 20 سرمایه داری در 10 کشور به امپریالیسم با حاکمیت فاشیسم در آلمان و ژاپن و لیبرال دمکراسی در آمریکا و انگلیس رسید. پس از ج ج 2 سرمایه داری آمریکا بر جهان با سازمان ملل در سیاست، قرارداد برتن وودز در ارز تجاری دلار، ایجاد 1000 پایگاه نظامی در 147 کشور غلبه کرد. چند کشور چون انگلستان در فاز عالی بوده؛ همراه آمریکا یند.
از دهه 1970 سرمایه داری آمریکا در فاز جدیدتر گلوبالیزاسیون یا حرکت سرمایه ورای مرزها با وجه درونی مالیگیرایی و حاکمیت نئو لیبرالیسم با نهادهای مالی، قراردادهای تجاری چندجانبه، ائتلافات دفاعی NATO, ASEAN, NAFTA, IMF, WB, WTO تمام 193 عضو سازمان ملل را به سرمایه داری کشاند. سپس در کشورهای در فاز میانی سرمایه داری مانند آرژانتین و ایرلند به نئولیبرالیسم با ریاضت کشی، خصوصی سازی، وامهای مالی رسیدند. پس سلطه سرمایه جهانی آمریکا حکومت نئولیبرالیسم را به کشورها حتی ایران و عربستان دیکته می کند.
آمریکا با مهاجرات سفیدان سده 17 از جامعه ایلیاتی سرخ پوستان بدون گذار از فئودالیسم به برده داری در جنوب و سرمایه داری در سده 20 رسید. همین گذار در آمریکای لاتین رخداد که ضعیفتر و دیرتر از شکوفانی اقتصادی فرهنگ انگلو در شمال بود. دولت سرمایه داری خصوصی در خدمت به سرمایه بین جناحهای حاکمیت بطور ادوری، قانونی، رقابتی، مسالمت آمیز در تردد است. آمریکا با 3بحران روبنایی، اقتصادی، موردی روبرو است.
در آمریکا 1% جمعیت کلان ثروتمند است؛ یعنی 3.2 میلیون خرپول در جمعیت 320 میلیونی. در 2016 شمار خانوار 1% فوقانی برابر 24% آمریکاییها ثروت داشت. اکنون 1% جمعیت باندازه 50% جمعیت زمین ثروت دارد. نظرخواهی مردم در مورد کلان ثروتمندان در مقایسه با مردم عادی در ژوییه 2012 بقرار زیر بود. مردم گفتند ثروت بخاطر این 4 چیز است: 43% بخاطر هوش، 42% سختکوشی، 55% حرص، 12% صداقت. رسانه ها و نظرگیریها هم 2 کانال آزاد ند برای پخش نطرات مردم و دولتهای فدرال، ایالتی، محلی. نمونه گیری نوعی آمار تقلیلی است که از چند 1000 نفر پرسشهای تلفنی می شود؛ پاسخها را با نرم افزار جدول بندی می کنند. وپ120113
آتوماسیون بهینگی کار مانند تشخیص مرض از فیلم با اشعه ایکس را افزایش می دهد. نیز سندیکاهای صنفی بمرور ضعیفتر می شوند. تا 2030 آتوماسیون/ روباتیک 70 میلیون یعنی ثلث کارگران را بیکار می کند. آنها باید برای شغلهای جدید بازآموزی کنند. کار دفتری 20%، کار رستوران، نصب ابزار ساختمانی 30% کاهش یافته؛ 25% رایانه ای خواهند شد. فنآوری در جهان 375 میلیون کارگر با کارهای تکراری را بیکار خواهد کرد. اکنون بهینگی و اتوماسیون در ژاپن و آلمان هم ثلث، در چین 12% شمار کارگران کاهش یافته. WP011217
بحران سرمایه داری مالی/ گلوبالیزاسیون را پیروزی ترامپ نمی تواند حل کند. مدیران سرمایه مالی، اقتصاددانها، حقوقدانها، نخبگان کارآفرین بنفع پویش سرمایه با مسالمت و اقناع جناحهای دیگر سرمایه جهانی این بحران را حل خواهند کرد. ترامپ فشار به رسانه ها را افزایش می دهد. شکست حزب دمکرات و در نتیجه هیلری میانه رو، شکست این حزب در کلیت است که تقصیر هیلری نبوده؛ جناح راست با او از زمامداری نیکسون تا کلینتون و اوباما می جنگید.
این پیروزی بخش متعصب سفید آمریکا بضد اوباما بود که دستآوردهای 60 ساله جنبش مدنی لوتر کینگ را به خطر می اندازد. ولی پیروزی جمهوریخواهان در سنا، کنگره، فرمانداریها، در نتیجه در دیوان عالی فشار را بر بخشی از مردم آمریکا می افزاید؛ سیاست خارجی را بخاطر جناح نظامی از قماش سناتور مک کین خشنتر می کند. تضاد جناحی در جمهوریخواهان بیشتر می شود.
هیلری سناتور نیویورک، وزیر کشور، نخستین زن در رقابت ریاست جمهوری بود. نظرسنجی سیاست عمومیPPP درباره ترامپ ماهانه داده جمع می کند. در پایان اکتبر2017 از استیضاح ترامپ 49% رای دهندگان حمایت می کنند. در مقابل 41 درصد نیز گفتند که با این استیضاح مخالف اند.
همیشه در روند زوال بخشی از جامعه تاسف ایام گذشته را خورده؛ توهم رجعت به گذشته طلایی را دارند. در 2016 ترامپ با توهم برگشت به اوج قدرت اقتصادی آمریکای دهه 1950، بخش مهمی تا 30میلیون نیروهای راست و گذشته گرا را بسیج کرد. آنها برتری سفیدان را به حزب جمهوریخواه حقنه کرد. دولت ترامپ با بحرانهای درون کاخ سفید روبرو است: استعفای مشاور ارشد استیو بنن صاحب اخبار Breitbart، فحاشی 2سناتور حزب جمهوریخواه به ترامپ، موضعگیری 2پرزیدنت سابق در حاکمیت آمریکا بضد ترامپ، پیروزی سناتور دمکرات آلاباما پس از ربع قرن بضد نامزد جمهوریخواه مورد حمایت ترامپ. حتی در سروری سرمایه جهانی هم ترامپ در معاهدات تجاری مانند آسیان، نفتا، برجام دبه درآورده، اغتشاش می کند.
جناحهای رقیب در حاکمیت هستندکه با ترامپ ناسازگاری مسالمت آمیز دارند. نمونه: 2پرزیدنت سابق بوش پسر و اوباما، سناتور فلیک، سرخطهای اکثر رسانه ها در انتقاد از ترامپ. وزیر کشور در نطق 251017 سیاست آمریکا را در باره ایران در سه محور زیر ارایه داد. 1- برجام یعنی نق زدن آمریکا ولی جلوی شرکتهای اروپایی را برای تجارت با ایران نخواهد گرفت.
2-کاهش توان موشکی و نیروی نظامی ایران در عراق، سوریه، یمن. 3-کمک به نیروهای ناراضی پراکنده برای تغییر رژیم ایران. او گاهی با ترامپ مخالفت داشته؛ تا پایان سال جاری معلق می شود. اگر سیاست تحریم سپاه منجر به آچمز شدن نهادهای اقتصادی وابسته به آن شده؛ مجبور شود که آنها را به دولت پس بدهد. ترامپ ورودی دیگری با دامادش از نتانیاهو برای فشار به ایران دارد.
این جنبه سیاست خارجی آمریکا برای مردم ایران می تواند سودمند باشد. البته وزیر کشور هم جایگاه سفت ندارد. لذا خود آمریکا در گذار است؛ ولی جنگ افروزان بهانه جویی می کنند. ایران توان بازسازی مناطق سنی عراق، سوریه، یمن را نداشته؛ لذا راه برای ورود عربستان و شرکا باز می شود. https://www.rferl.org/a/us-iran-tillerson/28814877.html
در 1967 شعار “جامعه بزرگ” جانسون به شعار “دروازه تمدن بزرگ” ایران دهه 1970 شباهت داشت. ولی نتیجه در آمریکا به گلوبالیزاسیون و انباشت نجومی ثروت انجامید؛ در ایران به انقلاب بنیانگرای شیعی با افت اقتصادی ولی استقلال ملی انجامید. کیسینجر دوره امپراتوری ایران را از قرن 7قبل تا قرن 7 بعد از میلاد دانسته که بخش اعظم خاورمیانه، بخشهایی از آسیای مرکزی، آسیای جنوب غربی و شمال آفریقا را در برگرفت. او در باره ایران در کتاب ‘نظم جهانی’ نوشت: “شاید منسجمترین مفهوم از ملیت را دارد. به لحاظ کشورداری سنت عمیقی دارد. اما رهبران ایران دور از مرز کشورهای غربی و مدرن ندرتا به مفهوم وستفالی کشورداری رسیدهاند.”
سپس او به انقلاب 57 ایران اشاره کرده؛ نوشت: در پاریس رهبر آن وعده دموکراسی و برابری اقتصادی داد. اما پس از عزیمت از تبعید به تهران به جای اجرای “برنامههای اجتماعی و تاسیس حکومت دموکراتیک وعده داده شده، علیه نظم منطقه و مدرنیته موضع گرفت.” تغییرات طبقاتی-سیاسی در ایران هم رشد می کنند. نمونه ها: برخی مواضع بخرادانه نماینده اصولگرا مطهری، بخشی از سپاه، پولدوستی و ثروت خواهی در ایران. منبع: نظر پروفسور ناکازاکی جهانگرد ژاپنی در باره طبقه متوسط ایران، تلگرام 251017. www.bbc.com%2Fpersian%2Firan%2F2014%2F10%2F141008_l12_kissinger_book_world_order
صلح وستفالي 1649 جنگ 30 ساله اروپا را پايان داد؛ دوران ديپلماتيك تازه اي آغاز شد که بر سياست جهان امروز نيز اثر دارد. از 1618 تا 1648 تضاد امپراتوري مقدس رُم با پروتستانها به ستيز سياسي دامنه دارتري بدل شد. این ستیز به جنگ خاندان كاتوليك هابسبورگ اتريش، اسپانيا، شاهزادگان متحد در آلمان با پروتستانهای دانمارك، بوهم آلمان بدل شد. در 1641 طرفین برای راه حل جامع برقراري صلح مذاکره کردند. دیگر بخش وسیعی در اروپاي مركزي ويران شده بود. كمینه نيم ميليون سرباز در این جنگ كشته شد. تلفات غيرنظامي به ويژه در آلمان شاید يك چهارم تا دو سوم جمعيت بود- شبیه سوریه کنونی.
منابع: 2017/12/15
http://www.cnn.com/TRANSCRIPTS/1711/19/fzgps.01.html فرید زکریا 171117
https://www.youtube.com/watch?v=UrzH-tWilIM اولویتهای آمریکا در 2016 داووس
https://www.thecairoreview.com/essays/speed-bumps-on-the-silk-road/ دست اندازهای جاده ابریشم 2017 لیاو
https://www.weforum.org/agenda/2017/09/saving-the-international-economic-order-means-things-need-to-change-heres-why/ 8سپتامبر 2017 پاولا سوباچی
http://www.informationclearinghouse.info/47927.htm ترک در دلار بزرگتر می شود2017 جیمز ریکاردز.
http://www.zerohedge.com/news/2017-09-20/financialization-destruction-real-economy
http://www.dnb.com/perspectives/supply-chain/the-state-of-american-manufacturing.html مارک تونر 2017
https://www.youtube.com/watch?v=IOvpNGteSLw ده فیلم کسب مانند بحران مالی 2008.
جهانی شدن و مخالفان آن – دیوید هلد و آنتونی مک گرو، ترجمه عرفان ثابتی، 1382 نشر ققنوس، 200 صفحه، 1700تومن.
رعنا فروهر 2016 بحران بزرگ سرمایه داری آمریکا http://time.com/4327419/american-capitalisms-great-crisis/
کیسینجر، نظم جهانی انتشارات آلن، ۲۰۱۴، ۴۰۵ صفحه.
Brooke Harrington -Copenhagen Business School -Capital Without Borders: Wealth Managers and the One Percent