افول احزاب و تنظیمهای بنیادگرا درافغانستان
نوشته ی : فروغی
درحالیکه آتش جنگ در سراسرکشور زبانه کشیده ، هرروزعده ای را به کام مرگ فرومیبرد ، برخی رهبران احزاب و تنظیمهای اسلامی افغانستان ، برسرتقسیم کرسیها و دستیابی بیشتر به قدرت ، چونان شعار تمامیت خواهی سرمیدهند که گویا درافغانستان ملتی وجود نداشته باشد .
اظهارات تند و اهانتباراخیرآقای عطامحمد نوروالی بلخ درباره ی عبدالله عبدالله رییس اجراییه حکومت که نه در یک مجلس حزبی شان بلکه در حضور تمام مردم ( شامل عده ای از جنرالان و اراکین دولت ) ، صورت گرفت ؛ هیچ توجیه دیگری بجزقدرت طلبی بیشتر ، پاره پاره شدن جمعیت اسلامی به جزیره های کوچکتر و بی دسپلینی درحکومت نمیتواند داشته باشد .
اینگونه اظهارات خصمانه علیه همدیگر که میتواند اسباب تشویش و نگرانی بیشتر مردم را فراهم نماید ، بخوبی نشان میدهد که دوران اوج و اعتلای احزاب و تنظیمهای بنیادگرای اسلامی ( ازجمله جمعیت اسلامی ) درافغانستان ، به پایان خویش نزدیک تر شده ، جای شانرا آرام آرام گروهها و گروپهای تازه ای میگیرند که بیشتر اتکای قومی و محلی داشته و منافع مردمان محدودتری را نماینده گی مینمایند .
دیگر احزاب و تنظیمهای دوران جهاد ، یا نمیخواهند و یا اصلاً نمیتوانند از منافع طیف وسیعی از مردم نماینده گی نمایند . آنان پس ازدستیابی به قدرت و بطور اخص پس از بقدرت رسیدن حامدکرزی و حضور امریکاییان در افغانستان ، چنان مصروف گردآوری مال و مکنت و دستیابی به قدرت شدند که آرمانهای هرچند کم رنگ ملی و وطنی شانرا که گاهگاهی در مبارزات گویا دادخواهانه ی دوران جهاد به آن میبالیدند ، همه را به بوته ی فراموشی سپرده و هریک بدنبال منافع مالی گروهی ، محلی و قومی شان رفتند .
به باور بسیاری صاحب نظران ، احزاب و تنظیمهای جهادی نه در گذشته و نه اکنون توانایی اداره ی یک کشورِ حتا بسیار کوچکتر و بی دغدغه تر از افغانستان را دارا نمیباشند . زیرا هیچیک از آنان برنامه ی مدون و علمی ای برای توسعه و انکشاف جامعه ، برای رشد و توسعه ی زراعت ، صنعت ، معارف ، اقتصاد و سیستم بانکداری مدرن ، در اختیار ندارند .
آنان پس از حضورامریکاییان در افغانستان ، چنان مسحور قدرت و مشغول دستیابی به مال و مکنت دنیا شدند که دستیابی به کرسی های بیشتر حکومتی را نه بخاطر خدمتگذاری بیشتر برای وطن و مردم وطن ، بلکه برای بدست آوردن قدرت و ثروت بیشتر برای خود و افراد وابسته به گروههای کوچک مالی و گروهی شان آرزو دارند .
متکی به این حقایق ، دیگر تنظیمهای بنیادگرای اسلامی نه آن توانایی نظامی سابق را در اختیار دارند و نه آن حیثیت و صلابت محکم و استوار را تا طیف وسیعی از اقشار و گروههای مردم را بدنبال خویش کشانده ، هرآنچه آرزو نمایند به آن دست بیابند .
پر واضح است که هردو رییس جمهورِ پس از حضور امریکاییان درافغانستان ( آقای حامد کرزی و آقای اشرف غنی ) ، ازین وضعِ آشفته ی مجاهدان که بیشتر ثمره ی تلاش خود آنان به حساب می آید ، راضی و خوشنود اند . و هنوزسعی مینمایند تا با جلب بیشتر رهبران و قوماندانان تنظیمهای اسلامی به جادوی قدرت و ثروت ، از موثریت و کارآیی آنان بکاهند و آنانرا با تنظیمهای شان ، به مهره های سوخته تر و ناکاره تر مبدل سازند .