افغانستان جولانگاه اشغالگران و جنگطلبان
(بخش نهم)
بهرام رحمانی
نمایندگان طالبان در تهران، در آغاز نشستشان، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه حکومت اسلامی ایران در مورد شکست آمریکا در منطقه صحبت کرد و بدین ترتیب خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را توضیح داد. به ادعای ظریف، حضور آمریکا در این کشور برای بیش از دو دهه خسارات زیادی به آن وارد کرده است. برای جبران این خسارات، سیاستمداران افغانستان «باید تصمیمهای دشوار بگیرند» و گفتوگو کنند.
در نتیجه تحولات جدید سبب شد که بین این گروه سنی تندرو و حکومت اسلامی شیعه تندرو و مهمتر از همه مرکز قدرت شیعه که در گذشته طالبان افغانستان را یک خطر برای خود میدانست، روابط دوستانه برقرار کند.
در واقع جمهوری اسلامی ایران نیز مانند روسیه در دهه نود میلادی از گروههایی که با طالبان میجنگیدند حمایت میکرد. در عین حال حکومت اسلامی ایران با عملیات نظامی به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۱ برای سرنگون کردن طالبان همکاری کرد. اما به گفته منابع طالبان، حکومت اسلامی ایران در همان زمان برای این گروه پیام فرستاد که حاضر است از طالبان در مبارزه با آمریکا حمایت کند.
در اواسط ماه مه ۲۰۱۵ هیاتی از دفتر سیاسی طالبان در قطر به ایران سفر کرد و دو طرف در مورد مسائل مختلفی گفتوگو کردند.
طبق گزارشات ملا اختر منصور، رهبر سابق طالبان افغانستان، هنگام بازگشت از سفری به ایران در ماه مه ۲۰۱۶ بر اثر حمله یک پهپاد آمریکایی در بلوچستان پاکستان کشته شد.
علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی ایران پس از دیدار با طالبان در تهران در توییتی نوشت که رهبران این گروه را در مبارزه با آمریکا مصمم دیده است. او در مورد ملا عبدالغنی برادر به شکل تحسینآمیز نوشت: «کسی که سیزده سال در گوانتانامو زیر شکنجههای آنان بوده، مبارزه با آمریکا در منطقه را کنار نگذاشته است.»
بیش از سه سال است که جمهوری اسلامی و طالبان رابطهای «دوستانه»ای برقرار کردهاند؛ رابطهای که به سفر ملا عبدالغنی برادر، یکی از بنیانگذاران طالبان، از دوحه به تهران و ملاقات او با سران حکومت اسلامی در تهران در بهمن ۱۳۹۹ منتهی شد.
مقامات افغانستان این رویداد را مصداق بارز همکاری سیاسی این گروه افراط گرای اسلامی با حکومت اسلامی ایران توصیف کردند و ادعا کردند سپاه پاسداران از این گروه افراط گرا؛ حمایت میکند.
مقامات جمهوری اسلامی ایران همچنان بر خروج نیروهای نظامی خارجی از افغانستان پافشاری میکنند و حتی برخی از شخصیتهای محافظهکار و تندرو و برخی از رسانههای حکومتی همچون خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران و یا روزنامه کیهان که مدیر آن منصوب خامنهای است، سعی در صلحطلب نشان دادن طالبان به مردم و بهخصوص هواداران جمهوری اسلامی دارند.
اما همزمان نیروهای نظامی زیادی را در مناطق مرزی استان خراسان جنوبی و مناطق هممرز با ولایت فراه افغانستان مستقر کردهاند. این نشانه شکننده بودن رابطه بین حکومت اسلامی و طالبان است.
لازم به یادآوری است که به دنبال کشتار دیپلماتهای ایرانی توسط گروه طالبان در سال ۱۳۷۷، نیروهای مسلح حکومت سالامی ایران برای یک جنگ تمامعیار و لشکرکشی به افغانستان آماده شده بود، اما بهدستور علی خامنهای، رهبر کل قوای جمهوری اسلامی، این جنگ آغاز نشد.
با وجود این، نیروهای مسلح ایران پایگاه پنجم رزمی هوانیروز ارتش مجهز به ۲۱ فروند هلیکوپتر هجومی، رزمی و شناسایی و همچنین پایگاه چهاردهم شکاری نیروی هوایی ارتش در فرودگاه بینالمللی ارتش مجهز به دو اسکادران شکاری جنگندههای اف-5ئی و اف و میراژ اف.1 ئی کیو و… را تشکیل دادند.
همچنین سپاه قدس جمهوری اسلامی کمکهای نظامی و تسلیحاتیاش به نیروهای ائتلاف شمال به رهبری احمد شاه مسعود را افزایش داد.
در پی آغاز حمله نیروهای نظامی به رهبری آمریکا به طالبان در سال ۱۳۸۰، جمهوری اسلامی نیز بهطور غیرعلنی و غیرمستقیم به این ائتلاف پیوست و حتی در جریان قیام هرات در ۲۱ آبان ۱۳۸۰ برابر با ۱۲ نوامبر ۲۰۰۱، واحدهایی از سپاه قدس به طور همزمان با نیروهای ویژه آمریکایی در شهر هرات حضور یافتند و بههمراه نیروهای ائتلاف شمال علیه طالبان به پشتیبانی نظامی از مردم محلی جهت به کنترل گرفتن این شهر پرداختند.
حتی پس از تهدید آمریکا مبنی بر حمله نظامی به ایران بهدنبال افشای برنامه جنجالبرانگیز و نظامی هستهایاش، با وجود اتخاذ سیاست مدارا و غیرخصمانه از سوی جمهوری اسلامی در قبال گروه تروریستی القاعده، دشمنی با طالبان که مهمترین متحد القاعده در افغانستان بود ادامه یافت.
ایران نزدیک حدود ۹۴۵ کیلومتر مرز زمینی با افغانستان دارد و یکی از بزرگترین همسایگان هممرز با این کشور محسوب میشود. حکومت اسلامی ایران همچنین ارتباطات نزدیک و موثری با جمعیت شیعی افغانستان دارد. به خاطر همین، حکومت اسلامی ایران نمیتواند نسبت به تحولات افغانستان بیتفاوت باشد.
در واقع روسیه، ایران و چین به دولت اشرف غنی اهمیت چندانی ندادند. غنی در حالیکه به هند، متحد قدیمی افغانستان و رقیب اصلی پاکستان بیتوجهی کرد، اما برای جلب دوستی با پاکستان اقدامات جدی انجام داد. ولی این تلاش برای بهبود مناسبات ظرف یک سال به پایان رسید و کابل و اسلامآباد باری دیگر به مرحله متخاصم بازگشتند.
در عین حال حکومت غنی از عملیات نظامی به رهبری عربستان سعودی علیه شیعیان حوثی یمن حمایت کرد. این تصمیم برای جمهوری اسلامی ایران پدیرفتنی نبود.
حملات برقآسای نیروهای طالبان به مناطق مرزی و گمرکها در ولایتهای شمالی و غربی به فرار بیش از هزار سرباز به تاجیکستان و صدها نفر به ایران منجر شد.
طبق گزارشات تاجیکستان برای سربازان افغان چادرهای موقت برپا کرده است و مجروحان را درمان میکند. برخی از این سربازان دوباره با هواپیما به افغانستان منتقل شدهاند.
مهرالله، سرباز افغان جزو واحد هزار نفری بود که در نزدیک شهر قندوز در شمال شرق کشور در مرز تاجیکستان مستقر بود. سرباز ۲۷ ساله به خبرگزاری فرانسه گفته است: «ما برای بیش از یک هفته در محاصره بودیم. راه تدارکاتی ما قطع شده بود. هرج و مرج حاکم بود و بین واحدهای نظامی ارتباطات قطع شده بود.»
جنگجویان طالبان که رفتهرفته حلقه محاصره را تنگ کردند و در پایان هفته جنگ شدیدی را شروع کردند. مهرالله میگوید که برخی از فرماندهان امنیتی مواضع خود را ترک کردند و سربازان پیاده خود را تنها گذاشتند. سربازان هم هیچ چارهای جز پیروی از فرماندهان نداشتند.
او گفت: «اگر هماهنگی لازم بین مرکز و رهبری جنگ در شیرخان بندر وجود داشت، ما بهجای عقبنشینی، با طالبان میجنگیدیم.»
او میگوید: «ما بندر را ترک نکردیم اما فرماندهان پیش از سربازان فرار کرده بودند.»
عینالدین، دیگر سرباز افغان به خبرگزاری فرانسه گفته است که با تنگتر شدن حلقه محاصره طالبان تعدادی از سربازان مجروح شدند. هیچ راه انتقالی به مراکز درمانی و برنامهای برای آن وجود نداشت. سربازان مجبور شدند همرزمان خود را روی شانهها به تاجیکستان انتقال دهند تا زنده بمانند.
مهرالله میگوید: «طالبان بعد از محاصره شیرخان بندر تمام راهها به شهر قندوز را قطع کرد و ما را مجبور به عقبنشینی به سمت پل مرزی کرد و بعد از یک ساعت جنگ با طالبان، ما به تاجیکستان فرار کردیم.»
مقامهای تاجیکستان تایید کردهاند که ۱۰۳۷ نیروی دولت افغانستان از مرز عبور کرده و خود را به تاجیکستان رسانده که در یک اقدام بشردوستانه به آنها اجازه ورود داده شده است. مقامهای تاجیکستان مجروحان را درمان کردند تا زندگی آنها را نجات دهند.
دولت افغانستان تایید کرده است خطوط تدارکاتی با مشکل روبهرو شده و برخی مناطق از کنترل دولت خارج شده و به تصرف طالبان در آمده است.
تاجیکستان از گسترش ناامنی به قلمرو خود نگران است و پس از پیشروی طالبان ۲۰ هزار نیروی ذخیرهاش را در مرز مستقر کرده است. این کشور همچنان با سایر کشورهای آسیای میانه گفتوگو کرده و از روسیه برای حمایت لازم کمک خواسته است. پس از این نگرانیها یک هیئت چهار نفره طالبان به ریاست شیخ شهابالدین دلاور، عضو دفتر سیاسی طالبان در قطر به مسکو رفت و به کشورهای آسیای میانه اطمینان داد که جنگجویان طالبان از مرز عبور نخواهند کرد و هیچ نگرانی متوجه این کشورها نیست.
۷ ژوئیه، مقامات تاجیکستان به دلیل وضعیت در مرز با افغانستان، که پس از خروج نیروهای آمریکایی از منطقه رخ داده، از کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی درخواست کمک کردند. به گفته حسن سلطانوف، نماینده دائمی تاجیکستان در این سازمان، مرز بین دو کشور یک منطقه کوهستانی بغرنج است و کنترل آن در شرایط فعلی برای رهبری تاجیکستان دشوار است.
در همین حال، شبهنظامیان طالبان هر بیشتر و بیشتر به مرزهای تاجیکستان نزدیک می شوند. آنها به سربازان افغانی در نزدیک مرز حمله و سه ایست بازرسی را تصرف کردند در حالی که سربازان افغان به خاک تاجیکستان عقبنشینی نمودند. تاجیکستان در شرایط افزایش تنش در منطقه، از بسیج نیروهای ارتش خود خبر داد. سیاستمداران و کارشناسان این نگرانی را دارند که روسیه با هجوم پناهندگان از آسیای میانه روبرو شود. ۸ ژوئیه، طالبان پرچم خود را بر روی پل بین افغانستان و تاجیکستان به اهتزاز درآوردند.
این رقابتها نشاندهنده ابعاد تلاطمهای احتمالی در آینده افغانستان است. از دیدگاه طالبان، تقویت موقعیت منطقهای و تحرک دیپلماتیک آن نشانهای پذیرفته شدن آن در عرصه منطقهای و جهانی است. چرا که اکنون بهنظر میرسد بازیگران مهم منطقهای دریافتهاند که طالبان را نمیتوانند از معادلات خود حذف کنند. البته این کشورها مدعیاند که روابط آنها با طالبان به نفع ثبات منطقه است.
افغانستان در منطقه خاورمیانه بزرگ دارای اهمیت است. در این منطقه، دستکم پنج قدرت منطقهای، یعنی ایران، عربستان سعودی، ترکیه، اسرائیل و قطر با هم رقابت دارند. نگرانیهای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در برابر عربستان، آمریکا و دیگر قدرتهای منطقهای و برعکس آن، نشانهای از رقابت در منطقه است.
چین یک کشور قدرتمند منطقه نگرانیهای استراتژیک و امنیتی خاص خویش را دارد. روابط چین با افغانستان پس از سال ۲۰۱۴ از سیاست عدم مداخله و میانجی، امنیتمحور شده است. ظاهرا نگرانی اقتصادی و تروریسم دو معضل کلان چینیها است.
افغانستان دارای مرز مشترک نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر با چین است. دستیابی به بازار آسیای میانه و منابع طبیعی افغانستان در آینده برای چین حائز اهمیت به سزایی است. در کنار این، چین نگرانی از قوتگیری تحریک اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) دارد. در ماه دسامبر سال ۲۰۲۰، ضیا سراج، رییس امنیت ملی افغانستان گفته بود که یک حلقه ۱۰ نفری جاسوسان چینی را در کابل دستگیر کرده و پس از فشارهای پکن، کابل مجبور به رهایی این گروه شده است. گفته میشود که این گروه برای مهار اویغورها به افغانستان آمده بود.
افغانستان در بخش اعظم قرن نوزده و دو دهه نخست قرن بیست به عنوان منطقه حایل بین دو قدرت بزرگ اروپایی یعنی روسیه تزاری در شمال و بریتانیا کبیر در جنوب شرق قرار داشت. منطقه حایل نقش ضربهگیر را بازی کرده از برخورد مستقیم دو قدرت جلوگیری میکند و آسیبهای کش و قوس در روابط دو قدرت بر این منطقه تحمیل میشود.
افغانستان طی سالهای ۱۸۳۹، ۱۸۷۹ و ۱۹۱۹ سه بار با انگلستان درگیر شده است. دو جنگ نخست در چارچوب سیاست تهاجمی رادیکالها در بریتانیا بهمنظور تسخیر کامل افغانستان صورت گرفته است و جنگ سوم به استقلال افغانستان انجامید.
هرچند افغانستان هیچگاه مستعمره نشده، اما پس از «جنگ دوم افغان-انگلیس» و روی کار آمدن عبدالرحمن خان در کابل (۱۸۸۰-۱۹۰۱) وضعیت شبه مستعمره برای بریتانیا پیدا کرد. معاهده ۱۸۹۳ کابل به این وضعیت رسمیت بخشید و بر اساس آن خط مرزی دیورند به عنوان مرز بین هند بریتانوی و افغانستان شناخته شد، سیاست خارجی افغانستان زیر کنترول بریتانیا قرار گرفت و کمکهای برتانیا به حاکم افغانستان افزایش یافت.
عبدالرحمان خان که از او بهعنوان «امیر آهنین» نیز یاد میشود، با اتکا به کمکهای خارجی تمرکز گرایی را با خشونت به پیش برد. شکل گیری اتفاق مثلث بین روسیه، بریتانیا و فرانسه در برابر تهدید آلمان در ۱۹۰۷ باعث گردید که روسها نیز پذیرفتند که افغانستان در حوزه نفوذ بریتانیا باشد.
در پی «جنگ سوم افغان-انگلیس»، بریتانیا در ۱۹۲۱ استقلال افغانستان را بهرسمیت شناخت ولی خط مرزی دیورند به طور مکرر از جانب افغانستان تا ظهور پاکستان در ۱۹۴۷ تأیید گردید.
در پی فرو نشستن شعلههای جنگ دوم جهانی در ۱۹۴۵ بازی بزرگ دیگری در مقیاس جهانی بین دو ابر قدرت جدیدالظهور یعنی آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، موسوم به جنگ سرد، جهان را به دو قطب شرق و غرب تقسیم کرد.
در چارچوب جنگ سرد(۱۹۴۵-۱۹۹۱) جهان سوم شامل کشورهایی در آسیا، افریقا و امریکای جنوبی محل منازعه غیر مستقیم دو ابر قدرت بود. آمریکا از فرمانروایان ضد کمونیست مثل ژوزف موبوتو در کنگو، نگودین دییم در ویتنام جنوبی، باتیستا در کوبا، چیان کاچیک در چین حمایت میکرد و از طرف دیگر اتحاد جماهیر شوروی از نیروهای چپ یونان، آنگولا، اتیوپی، ویتنام، چین، کوبا، افغانستان و عراق حمایت میکرد.
در چنین فضایی تغییرات اجتماعی، ظهور احزاب چ و اسلامی، توسعه اقتصادی و سیاسی، رشد ارتش، سیاست خارجی افغانستان و کودتاها از جمله کودتای هفت ثور در سایه مداخله و ضد مداخله شوروی و آمریکا در این کشور رقم خورد.
با شروع جنگ سرد و شکل گیری فضای دو قطبی در سیستم جهانی، قواین بازی موجود را تغییر داد. یعنی در این میان نوع مناسبات افغانستان با پاکستان نقش تعیینکننده در انتخاب افغانستان داشت. خط مرزی نه تنها به عنوان خط مرزی دو کشور، بلکه بهعنوان خط مرزی دو اردوگاه شرق و غرب ایفای نقش کرد.
پاکستان حدود یک سال پس از سخنرانی چرچیل در مارس ۱۹۴۶ اعلام موجودیت کرد. چرچیل در آن سخنرانی ضرورت کشیده شدن پرده آهنین در برابر توسعهطلبی کمونیسم را مطرح کرد. سال بعد دکترین ترومن رییس جمهور(۱۹۴۵-۱۹۵۳) و طرح مارشال وزیر خارجه وقت آمریکا، این طرح را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی آن تحکیم بخشید.
پاکستان با عضویت در پیمانهای سیوتو و سنتو در خط مقدم دفاع از غرب در برابر شرق ظاهر شد.
دوشنبه بیست و چهارم مرداد 1401 – پانزدهم آگوست 2022
(بخش دهم)
سفر خروشچف و بولگانین به افغانستان در ۱۹۵۵ نقطه عطفی در روابط دو کشور محسوب میشد. در پی این سفر حجم وسیعی از کمکهای شوروی و متحدان آن به افغانستان سرازیر گردید.
روند سوسیالیزه شدن ادبیات و فرهنگ، ارتش، اقتصاد و سیاست در کابل و دیگر مراکز شهری افغانستان سرعت و شتاب یافت به طوری که حدود ده سال پس از سفر خروشچف در ۱۹۶۵ حزب دموکراتیک خلق توسط گرایشات چپ اعلام موجودیت کرد.
اما حزب دموکراتیک خلق افغانستان به دلیل اختلافات زبانی، قومی و تاکتیکی در ۱۹۶۷ به دو شاخه «خلق» و «پرچم» منشعب گردید، اما در مقایسه با جریانهای دیگر چپ مانند شعله جاوید و ستم ملی که گرایش مائوئیستی داشتند، پر نفوذ شد. کودتای داوود خان علیه پسر عمویش ظاهرشاه در جولای ۱۹۷۳ اساسا با حمایت بخش نظامی شاخه پرچم که جوانان تحصیل یافته در شوروی بودند، به پیروزی رسید.
اشاره داوود خان به چپها به عنوان «رفقا» در نطق پس از پیروزیاش، باعث شد که مطبوعات غرب این کودتا را طرفدار شوروی قلمداد کنند.
با وجود این که روابط شرق و غرب از ۱۹۵۳ با روی کار آمدن خروشچف و آیزنهاور وارد مرحله تنشزدایی شده بود، اما دو قدرت حوزه نفوذ همدیگر را تا حد زیادی رعایت میکردند و جابهجایی مهرهها چندان سهل نبود.
در چنین روندی داوود خان نیز از ۱۹۷۵ پس از بیست سال دوستی با شوروی عزم چرخش در سیاست خارجی و برقراری روابط دوستانه با متحدین آمریکا در منطقه را کرده بود. اما دیگر دیر شده بود و خلق و پرچم پس از ده سال جدایی در ۱۹۷۷ تحت فشار شوروی و احزاب به اصطلاح کمونیستی منطقه مجددا متحد گردیده و طرح کودتای هفت ثور سال ۱۹۷۸ را طراحی کردند.
حکومت جدید خود را «سوسیالیستی» میدانست و زمینه حضور بیش از پیش مستشاران شوروی در افغانستان را فراهم کرده بود. هرچند اختلافات خلق و پرچم دوباره آغاز شد و منجر به تصفیه پرچمیها گردید. اما نفوذ شوروی در افغانستان افزایش یافت.
در ۳ دی ۱۳۵۸-۲۴ دسامبر ۱۹۷۹، به فرمان لئونید برژنف رهبر وقت شوروی، سپاه چهلم این کشور وارد افغانستان شد. در نهایت در دوران میخائیل گورباچف آخرین رهبر این کشور، عقبنشینی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۷-۱۵ می ۱۹۸۸، آغاز و آخرین گروه در ۲۶ بهمن ۱۳۶۷-۱۵ فوریه ۱۹۸۹، از افغانستان خارج شدند. این جنگ بیش از یک میلیون کشته و نزدیک به پنج میلیون مهاجر و آواره بر جای گذاشت. گروههای مجاهدین که علیه دولت افغانستان و اشغال کشور فعالیت داشتند، مورد پشتیبانیهای مالی و نظامی از منابع مختلف از جمله آمریکا، عربستان سعودی، بریتانیا، پاکستان، ایران، مصر، اندونزی، کانادا، جمهوری خلق چین و دیگر کشورها قرار داشتند. در مقابل دولت افغانستان مورد پشتیبانی هند نیز قرار گرفته بود. جنگ افغانستان نقطه عطف مهمی در دوران جنگ سرد محسوب میگردد و همچنین سهم بزرگی بر پایان جنگ سرد داشت.
در اثر روند طولانی جنگ، جنگ افغانستان به «جنگ ویتنام شوروی» تشبیه شده و از دیگر نامهای مشهور آن «تله خرس» بود. نیروهای شوروی از افغانستان خارج شد اما میراث مخرب جنگ این کشور ادامه بیثباتی و ناامنی در عرصه جنگ داخلی بود.
درهر صورت در فضای جدید آمریکا و متحدین منطقهایاش از مجاهدین افغان حمایت میکردند و به همین دلیل حضور شوروی در افغانستان را به چالش کشیدند. نهایتا با خروج شوروی از افغانستان در ۱۹۸۹ و سقوط دولت مورد حمایتش در ۱۹۹۲ آمریکا انتقام شکست در ویتنام را از شوروی در زمین افغانستان گرفت.
طالبان یک حزب و یک سازمان نیست بلکه یک جنبش قوی و منسجم ارتجاعی است که در جنگ و گریز تبحر و تجربه کافی دارند و جنگگویان حرفهای هستند.
طالبان در سال ۱۹۹۶ کابل را تصرف کرد و حکومت «امارت اسلامی افغانستان» را اعلام کرد. تنها سه کشور پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان حکومت طالبان را به رسمیت شناخته بودند.
در حدود سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ میلادی و در جریان جنگهای داخلی افغانستان، زمزمه تشکیل گروهی متشکل از طلبههای دینی در مدارس تحت حمایت عربستان در پاکستان شنیده شد. این گروه نام تحریک اسلامی طلبا (جنبش اسلامی طالبان) بر خود گذاشت و با شعار «اجرای شریعت اسلامی» و مقابله با آنچه شر و فساد در افغانستان میخواند از مرز جنوبی به افغانستان رخنه کرد و به سرعت شهرها و ولایتهای مختلف را به تصرف خود درآورد.
در میانه آن دهه، یعنی در سال ۱۹۹۵، طالبان به بزرگترین پیروزی خود تا آن زمان دست یافت و موفق شد ولایت استراتژیک هرات در مرز ایران و ترکمنستان را تسخیر کند.
یک سال بعد در ۱۹۹۶، آنها موفق شدند پایتخت، کابل، را تسخیر کنند. برهان الدین ربانی، رییس وقت دولت مجاهدین، با سقوط کابل، مقر دولتش را به مزارشریف منتقل کرد که آنجا هم اندکی بعد سقوط کرد.
یکی از اولین کارهایی که طالبان در پایتخت انجام دادند، کشتن محمد نجیبالله، آخرین رییس جمهور تحت حمایت شوروی بود که به دفتر سازمان ملل متحد پناهنده شده بود.
تا سال ۱۹۹۸، طالبان تقریبا بر ۹۰ درصد خاک افغانستان تسلط یافته بود و نیروهای ائتلاف ضد طالبان، موسوم به ائتلاف شمال، به فرماندهی احمدشاه مسعود همچنان به مقاومت در پنجشیر و شمال شرق کشور ادامه میدادند.
طالبان در مناطق تحت کنترل خود، قوانین سختگیرانهای از شریعت اسلامی را پیاده کرد. زنها اجازه کار و آموزش یا بیرون رفتن از خانه بدون همراهی یک عضو مرد خانواده نداشتند. مردان باید لباس محلی میپوشیدند و ریش انبوه میگذاشتند و موهایشان را کوتاه میکردند. تلویزیون، سینما، تئاتر، موسیقی و عکاسی ممنوع بود. تقویم افغانستان از هجری خورشیدی به هجری قمری تغییر کرده بود، و مجازاتهای خشنی مانند قطع دست و سنگسار انجام میشد.
طالبان به عنوان یک گروه تحت حمایت پاکستان شناخته میشود. بعد از مرگ ملا محمد عمر، رهبر موسس این گروه، ملا اختر محمد منصور رهبر این گروه تعیین شد که در سال ۲۰۱۶ در خاک پاکستان در یک حمله هواپیمای بیسرنشین آمریکایی کشته شد. بعد از او ملا هیبتالله این گروه را رهبری میکند.
طالبان به بهانه زدودن «شر و فساد» از جامعه در دولت «برهانالدین ربانی و احمدشاه مسعود» کابل را تصرف کرد. از همان روزهای نخست ظهور و حاکمیت طالبان روشن شد که آنها آمیزهای از افرایزگی مذهبی، قبیلهگرایی، نژادپرستی و افزار دست سرویس اطلاعاتی پاکستان هستند.
طالبان متشکل از نیروهای مختلف ارتجاعی اسلامی، تروریست، جنگطلب، بیگانه با هرگونه آزادی و برابری و عدالت اجتماعی است که با حمایت پاکستان، اعراب و دیگر سازمانهای اطلاعاتی منطقه و جهان بر افغانستان سلطه یافتند و سیاهترین و فاجعهبارترین روزها را برای مردم تحت افعانستان به بار آوردند.
دولت طالبان با زنستیزی، آزادی ستیزی، تفکر قبیلهای، مدنیتگریزی، ضدیت با حقوق انسان و عدالت اجتماعی به همراه بوده است.
طالبان، بر این عقیده است که زنان دشمن عفت عمومی جامعه هستند. طالبان میپندارند که مجموع بلاهای اجتماعی زایده طرز راهرفتن، آرایش، دستان لخت، صدای زنان و… است. در اندیشه ارتجاعی طالبان، گناه به آتش کشیدن یک روستا، انفجار یک مکان عمومی، کشتن معلم، دانشآموز، خبرنگار و… ناچیزتر از گشت و گذار آزادانه زنان در اجتماع است. برای همین، آنها اولی را برای جلوگیری از وقوع دومی انجام میدهند. زن از نظر طالبان منشا گناه و علت سستی ایمان جوامع اسلامی است.
به اعتراف محمداشرف غنی، طالبان فقط در دولت او ۴۵ هزار سرباز افغانستان را کشتهاند. با در نظر گرفتن این آمار، تمام سالهای هزاره سوم که طالبان در حال کشتار و خونریزی بودهاند، محاسبه کنید تا عمق فاجعه و دستاورد طالبان برای مردم افغانستان چقدر دردناک و بزرگ بوده است.
با این وجود دولت رییسجمهوری محمداشرف غنی به قومگرایی متهم است. هم دولت محمداشرف غنی و هم دولت رییسجمهوری پیشین حامد کرزی، طالبان را « برادر» خواندهاند. سیاست مبهم در برابر طالبان، حالت دفاعی در برابر آنها، نبود سیاست امنیتی مشخص علیه طالبان از ویژگیهای دولتهای کرزی و غنی است.
اکنون هم آمریکا و هم دولت کابل بر سر آزادیهای محدود مردم افغانستان، با طالبان وارد مذاکره و چانهزنی شدند و اکنون به نظر میرسد آنها قصد دارند افغانستان را دوباره دودستی تقدیم طالبان کنند.
آرامش و امنیت و صلح در افغانستان، یکی از آرزوهای نسل ج به ویژه زنان وان این کشور است. به همین دلیل نسل جدید، امتیازدهی به طالبان و تسلیمشدن به طالبان را شرمآور، اندوهبار و خیانت به بشریت و ارزشهای انسانی و اجتماعی میدانند.
آنچه برای این نسل مهم است، حفظ ارزشهای انسانی همچون امنیت، دموکراسی، آزادی بیان، آزادیهای فردی و جمعی و حقوق زنان است. تلاش نسل جدید رسیدن به افغانستان دموکراتیک و تحقق آزادی و عدالت اجتماعی است. در عین حال نسل جدید هراس دارد که طالبان دوباره ستم مذهبی و ملی راه بیندازند و فضای عمومی را برای آنان تنگتر و سیاهتر کنند.
در هر شرایطی مردم افغانستان کارنامه خونین و ضد انسانی طالبان را هیچگاه فراموش نخواهند کرد.
گروه طالبان به محض اینکه جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا، اوایل ماه مه ۲۰۲۱ اعلام کرد که تمام نیروهای آمریکایی را تا ۱۱ سپتامبر سال جاری از افغانستان خارج خواهد کرد، حملات شدید خود را در سراسر کشور و به ویژه در شمال آغاز کرده است.
در سال ۱۹۹۸ و در پی بمبگذاری شبکه القاعده در دو سفارت آمریکا در شرق آفریقا، بیل کلینتون رییس جمهور وقت آمریکا دستور داد کمپهای آموزشی القاعده در ولایت خوست افغانستان هدف حمله هوایی قرار گیرد؛ حملهای که آسیبی به اسامه بنلادن و دیگر رهبران القاعده نرساند.
در سال ۲۰۰۰، فشارهای آمریکا به طالبان برای تحویل دادن رهبران القاعده شدت یافت و سازمان ملل متحده این گروه را تحریم کرد.
در اوایل سال ۲۰۰۱، طالبان دو پیکره تاریخی بودا در بامیان را منفجر کرد.
در سپتامبر ۲۰۰۱، دو عضو گروه القاعده، متحد طالبان، احمدشاه مسعود، فرمانده ارشد ائتلاف شمال را در ولایت تخار ترور کردند؛ واقعه که به شدت باعث کاهش روحیه نیروهای مخالف طالبان شد.
در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، ورق به زیان طالبان برگشت. القاعده که طالبان به رهبرانش پناه داده بود و حاضر به تحویل دادن آنها نبود، با هواپیماهای مسافربری ربوده شده، به اهدافی در نیویورک و واشنگتن حمله کرد و هزاران نفر را کشت.
یک ماه طول نکشید که آمریکا در راس ائتلافی از کشورهای متحدش، به طالبان حمله کرد و تا هفته اول دسامبر ۲۰۰۱، این گروه از قدرت ساقط شد.
با وجود عملیات گسترده جستوجو، آمریکا و متحدانش موفق به دستگیری رهبران عمده گروه طالبان، از جمله ملا محمدعمر نشدند و آنها بر اساس گزارشها به کویته پاکستان گریختند و از آنجا به هدایت گروه طالبان ادامه دادند.
در سالهای اولیه پس از سقوط طالبان، آرامش نسبی به افغانستان بازگشت، کودکان دختر و پسر به مدرسه برگشتند، زنان اجازه کار یافتند، رسانههای آزاد روزبهروز بیشتر شدند و همزمان تشکیل و تقویت نهادهای حکومتی و دموکراتیک هم در جریان بود؛ از جمله تصویب قانون اساسی، تشکیل ارتش، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی و انجام روند خلع سلاح گروه های غیرمسئول در کنار تشکیل و تقویت ارتش و پلیس ملی.
اما در عین حال هم سیاستهای اشغالگری آمریکا و نیروهای ناتو و دولت دستنشانده این آنها، تیره و پرابهام و آلوده به فساد بود. در نتیجه این مسایل بازگشت مجدد طالبان به افغانستان را فراهم کرد.
در طول سالهای بعد، و بیشتر بعد از ۲۰۰۶، حملات و بمبگذاریهای طالبان بیشتر و پیچیدهتر شد و کمتر جایی در افغانستان از گزند این حملات در امان ماند، حتی اگر ریاست جمهوری، وزارتخانهها و مقر نیروهای ناتو در افغانستان هم هدف حمله طالبان قرار گرفت.
کار به جایی رسید که آمریکا که میگفت با هدف حذف طالبان و حمایت و تقویت دموکراسی به افغانستان آمده، پذیرفت با این گروه سر میز مذاکره بنشیند و سرانجام در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰، توافق صلح طالبان و آمریکا بر مبنای خروج نیروهای خارجی از افغانستان و رفتن به طرف مذاکرات بین الافغانی امضاء شد.
قرار بود گروه طالبان و دولت افغانستان تا پیش از خروج کامل نیروهای آمریکایی، مذاکرات صلح را ادامه دهند و سر نقشه راه سیاسی آینده کشور به توافق برسند. اما پس از ماهها اما و اگرها و چانهزنیها، هیچ پیشرفتی در میز مذاکره صورت نگرفت و دو طرف روی گزینه نظامی متمرکز شدهاند.
پیشروی طالبان، بیم شدیدی را میان مدیران امنیتی نهادهای دفاعی افغانستان نیز پدید آورده است. کاهش و قطع حمایت هوایی ناتو که نقش ضربتی در پس زدن حملات طالبان را ایفا میکرد نیز بر روحیه سربازان تاثیر بدی گذاشته است.
هفته گذشته گروه طالبان حملات شدیدی را در ولایتهای تخار، قندوز و بدخشان که با تاجیکستان مرز مشترک دارند، آغاز کرد. در بسیاری از این شهرستانها هیچ جنگی نشد و مقامهای محلی از شهرستانها خارج شدند. فرار مقامهای محلی از جمله فرمانداران و فرماندهان پلیس روحیه سربازان را نیز در هم شکست و سربازان هم عقبنشینی کردند. در برخی مناطق فرمان عقبنشینی تاکتیکی داده شد تا از «تلفات غیرنظامی» جلوگیری شود.
در بحبوحه حمله طالبان سربازان افغان در گمرک شیرخان بندر در مرز تاجیکستان پی بردند که فرماندهان آنها پاسگاههای امنیتی را رها کرده و فرار کردهاند. آنها درگیر جنگ با طالبان بودند و تعدادی از همرزمانشان مجروح شده بودند.
اغلب کادرها و رهبران طالبان را دستپروده «آی،اس،آی» پاکستان است. همه آنها شستوشوی مغزی داده شدهاند.
پس از اعلام خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان و نزدیک شدن روزهای پایانی این روند، جنگ طالبان با نیروهای امنیتی و دفاعی افغان در شماری زیادی از استانهای این کشور شدت گرفته است و در دو ماه گذشته طالبان توانستهاند شماری زیادی از مناطق این کشور را نیز از کنترل نیروهای امنیتی و دفاعی افغان خارج کنند و به تصرف خود درآورند.
نگرانیها در مورد بدتر شدن وضعیت افغانستان و احیای دوباره گروه طالب – داعش در این کشور در حالی افزایش یافته است که شماری از کشورهای جهان به ویژه همسایههای افغانستان میزبان نمانیده طالبان شدهاند. در عین حال طالبان اصلیترین طرف جنگ افغانستان هست.
گروه طالبان مدعی است که بیش از ۸۵ درصد خاک کشور را تحت کنترل گرفته است، اما دولت افغانستان آن را تبلیغات توخالی میداند و ادعا دارد تنها ۸۰ شهرستان از میان ۴۰۰ شهرستان سقوط کرده است که اهمیت استراتژیک ندارد.
حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان، هفته گذشته در نشست خبری در کابل اعلام کرد: «جنگ است و فشار وجود دارد. گاهی اوضاع به نفع است و گاهی هم به نفع ما نیست.»
تاکنون مقامات افغان و آمریکایی بارها جمهوری اسلامی ایران، مخصوصا سپاه پاسداران را به حمایت مالی و تسلیحاتی از طالبان متهم کردهاند.
همکاری امنیتی جمهوری اسلامی ایران و طالبان در عین حال از دشمنی مشترک آنها با نیروهای آمریکا و غرب نیز نشات میگیرد که در افغاستان حضور دارند.
از سال ۲۰۱۵، جمهوری اسلامی ایران همکاری پنهانی خود با طالبان را افزایش داد. چرا که بخشهای از نواحی مرزی دو کشور در اختیار این گروه است. این همکاری پنهانی در عین حال به گسترش روابط دیپلماتیک نیز منجر شد.
حد و حدود روابط طالبان با ایران هنگامی مشخص شد که ملا اختر منصور، رهبر این گروه، هنگامی که در ماه مه ۲۰۱۶ از ایران به پاکستان بازمیگشت، در حمله پهپادی آمریکایی کشته شد.
ایران نخستین بار در اواخر ۲۰۱۸ اذعان کرد که میزبان فرستادگان طالبان بوده است. به ادعای مقامات جمهوری اسلامی، دولت افغانستان در جریان این دیدارها بوده است و هدف مذاکرات را «حل و فصل مشکلات امنیتی در افغانستان» اعلام کرد.
شایان ذکر است که عصر روز هفدهم مرداد ۱۳۷۷ شهر مزار شریف به کنترل کامل طلبان درآمد. در پی سقوط شهر مزار شریف توسط طالبان، مقر کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در این شهر هدف حمله قرار گرفت و دیپلماتهای این کشور ناپدید شدند. بعدا گزارش شد که این دیپلماتها کشته شدهاند. جمهوری اسلامی ایران گروه طالبان را مسئول کشتار این دیپلماتها اعلام کرد ولی این گروه در آن زمان مدعی شد که این کشتار توسط «نیروهای خودسر» انجام شده است.
براساس گزارشها دو تن از کارمندان کنسولگری در آن زمان به گروگان گرفته شده بودند که بعدا آزاد شدند. منابع ایرانی گفتهاند «محمد حسین جعفریان و امیر فرشاد ابراهیمی از جمله کارمندان رایزنیخانه فرهنگ ایران در مزار شریف بودند که در لحظه حمله به مقر کنسولگری در بیرون از ساختمان کنسولگری بودند و پس از حمله، مخفیانه به ایران بازگشتند.»
قبل از این واقعه، جمهوری اسلامی ایران از نیروهای «جبهه متحد» معروف به ائتلاف شمال به رهبری برهانالدین ربانی و به فرماندهی احمدشاه مسعود حمایت سیاسی و نظامی میکرد و مزار شریف تبدیل به مرکز نیروهای ائتلاف شمال شده بود.
کشته شدن این دیپلماتها خشم جمهوری اسلامی ایران را برانگیخت و این کشور هفتاد هزار نیرو را برای انجام آزمایشات نظامی به مناطق مرزی با افغانستان فرستاد و تهدید کرد که «از طالبان انتقام خواهد گرفت.»
در پی توافق سال ۲۰۲۰ میان طالبان و آمریکا برای خروج نیروهای این کشور از افغانستان، ایران از واشنگتن به خاطر بها ندادن به مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان انتقاد کرد. اما محمد جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در سخنانی عمومی اعلام کرد که «طالبان قطعا بخشی از آینده افغانستان است، ولی نه همه آن.»
طالبان نیز لحن آشتیجویانهای در قبال بخش بزرگتری از رسانههای ایران اتخاذ کردهاند. مجاهد در مصاحبه اخیر خود با خبرگزاری ایلنا گفت جنگ داخلی و نداشتن تجربه باعث شد که این گروه نتواند در دوره حکومت خود بر افغانستان روابط خوبی با ایران ایجاد کند. به گفته او طالبان دارد «رفتار خود را عوض میکند» و حالا فرق زیادی با حضیض روابط ایران و طالبان در سال ۲۰۰۰ دارد.
طالبان گذرگاه «اسلام قلعه» در مرز ایران و افغانستان را تصرف کردند. روز جمعه ٩ ژوئیه-۱٨ تیر، گروه طالبان اعلام که کنترل گذرگاه «اسلام قلعه» را در دست گرفته است. این گذرگاه در مرز ولایت هرات افغانستان با ایران قرار دارد.. همزمان، فعالیتهای بازرگانی میان ایران و افغانستان موقتا متوقف شده است.
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی گروه طالبان در توییتی نوشت که جنگجویان این گروه گذرگاه «اسلام قلعه» ولایت هرات را تصرف کردهاند.
شماری از منابع خبری به نقل از برخی مقامهای افغانستان گزارش دادند که گذرگاه «اسلام قلعه» در کنترل گروه طالبان قرار دارد و شماری از نیروهای امنیتی و گمرکی به خاک ایران پناه برده اند.
براساس گزارش خبرگزاری «ایسنا»، روحالله لطیفی، سخنگوی گمرک ایران گفت: «از عصر پنجشنبه ۱۷ تیر و متاثر از تحولات صورت گرفته در کشور افغانستان، در اسلام قلعه ولایت هرات، در نزدیکی مرز مقابل دوغارون خراسان رضوی و همچنین گذرگاه ابونصر فراهی در ولایت فراه افغانستان در مقابل مرز ماهیرود در خراسان جنوبی، روند تجارت کشور با افغانستان متوقف شد.»
او از بازرگانان خواسته است که «تا اطلاع ثانوی از ارسال محمولههای تجاری به مرزهای «دوغارون» و «ماهیرود» خودداری کنند.»
گذرگاه «اسلام قلعه» یکی از گذرگاههای مهم تجارتی و ترانزیتی افغانستان است که میان ولایت هرات افغانستان و استان خراسان رضوی ایران قرار دارد. این گذرگاه ۱۲٠ کیلومتر از شهر هرات فاصله دارد.
هند بازی بزرگی را در روند تحولات افغانستان در پیش گرفته و همواره اعلام کرده است که به حضور در این روند تمایل دارد.
این کشور در در نوامبر ۲۰۱۸ در نشست مسکو که نمایندگی از طالبان حضور داشتند نیز دو نماینده غیر رسمی اعزام کرد. همچنین در سپتامبر ۲۰۲۰ «جی شنکر» وزیر امور خارجه هند در نشست آغاز گفتوگوهای صلح دولت افغانستان و طالبان در دوحه حضور یافت.
بر اساس گزارش فارین پالیسی، راهبرد قوی هند استفاده از قدرت نرم در افغانستان است که توانسته است به نزدیکی هند و واشنگتن نیز کمک کند.
پیش از این نیز «شیرمحمد عباس استانکزی» رییس تیم مذاکرهکننده طالبان گفته بود که اگر دولت هند میخواهد پس از پایان اشغال افغانستان در صلح و بازسازی این کشور گامهای مثبتی بردارد طالبان از آن استقبال خواهد کرد.
به هر حال هند از نفوذ پاکستان در نظام آینده افغانستان نگران است و باوجود فشارهای واشنگتن به اسلامآباد اما معتقد است که نقشه راه کنونی صلح افغانستان راه به جایی نمیبرد.
هند به دنبال منافع گسترده در افغانستان است و به همین دلیل سهم خود را در مذاکرات صلح دولت کابل و طالبان بازی خواهد کرد.
چهارشنبه نهم شهریور 1401 – سی و یکم آگوست 2022
ادامه دارد.