«اسرائیل امپریالیستی» آرام نمیگیرد

والری بورت (Valery BURT) – روزنامهنگار، مورخ، نویسنده
ا. م. شیری: این مقاله هم خدمت آن سادهدلان، که هنوز «منتظر آمدن آش نذری از مسجد» هستند؛ برقراری «صلح» در لنبان و باریکۀ غزه را جدی تلقی میکنند؛ تبدیل سوریه به لبنان و لیبی، به افغانستان و عراق را بیاهمیت میشمارند؛ از همپاشی هلال شیعی و جبهۀ مقاومت را نمیبینند تا برای مهار اسرائیل به اقدامات عملی در سطح بینالمللی دست بزنند…
*-*-*
تلآویو برای دیکته کردن شرایط خود به همۀ همسایگانش تلاش میکند
نوار غزه به آتشفشانی شباهت دارد که تا حدودی از جوش و خروش تهدیدآمیزش کاسته شده است. اما تقریباً هر روز ابرهای شعلهور از آن فوران میکند و زمین از آتش موشکها و توپخانههای رد و بدل شده بین اسرائیلیها و شبهنظامیان حماس میلرزد. این صلحی است که اخیراً در اینجا برقرار شده است، که تفاوت چندانی با جنگ ندارد.
تلآویو از این وضعیت خرسند است. بسیاری در جهان، از جمله سیاستمداران، سادهلوحانه معتقدند که صلح به غزۀ رنجدیده بازگشته و توجه به آن کاهش یافته است. تظاهرات در دفاع از فلسطینیان تقریباً متوقف شده و اعتراضات علیه سیاستهای اسرائیل فروکش کرده است. با این حال، مردم به دلیل «جنگ خاموش» بین اسرائیل و شبهنظامیان، هر روز در اینجا جان خود را از دست میدهند.
روزنامۀ گاردین انگلیس به همراه این موضوع، مسائل زیاد دیگری را مورد توجه قرار داده است: «توهم خطرناک مبنی بر اینکه زندگی در غزه به حالت عادی بازمیگردد»، توصیفی است که آگنس کالامارد، دبیرکل سازمان عفو بینالملل، از دورۀ پس از آتشبس ارائه داد. به گفتۀ او، مقامات اسرائیلی تعداد حملات را کاهش داده و اجازه ورود برخی کمکها به نوار غزه را دادهاند. اما «جهان نباید فریب بخورد. اسرائیل هنوز به نسلکشی در غزه ادامه میدهد».
این نشریه مشکلات سرسامآور فلسطینیها را فهرست کرده است. مردم فاقد غذا و آب هستند، زیرا مقامات اسرائیلی اغلب از ورود کمکهای بشردوستانه به نوار غزه جلوگیری میکنند. و وقتی غذا میرسد، به دلیل نبود برق، نمیتوانند آن را گرم کنند.
هزاران نفر، از جمله بسیاری از زنان، کودکان و سالمندان، عملاً در فضای باز به سر میبرند. تنها سرپناه آنها چادرهای فرسوده هستند که زیر باران و سرما و بادهای شدید قرار دارند. بسیاری از آنها فاقد رختخواب، پتو یا لباس گرم هستند. در نتیجه، بیماریهای مختلفی در غزه شیوع پیدا میکند. زمستان نزدیک است و هیچ کس نمیداند چه کسی تا بهار زنده خواهد ماند. کسانی که سعی میکنند در ویرانههای ساختمانها پناه بگیرند، خطر مرگ در زیر آوار را به جان میخرند.
در غزه حتی یک بیمارستان فعالیت خود را از سر نگرفته است و بسیاری از آنها ویران شدهاند، عموماً بدون دارو یا تجهیزات پزشکی و عملاً بدون پرسنل هستند. تنها میتوان با وحشت تصور کرد که فلسطینیها چگونه بدون وجود فاضلاب با نیازهای اولیه خود دست و پنجه نرم میکنند. حتی بدون مشاوره تخصصی! واضح است که نوار غزه تحت تهدید مداوم بیماریهای همهگیر قرار گرفته است.
…پس از آتشبس در غزه، اسرائیل نیروهای خود را در ۵۳ درصد از این منطقۀ محصور مستقر کرده است. این امر به آن اجازه میدهد تا برخی از نیروها را به سایر نقاط بحرانی منتقل کند و به مشکلات آنها در آنجا، به ویژه در کرانۀ باختری، رسیدگی کند.
حملات شهرکنشینان مسلح یهودی به روستاهای فلسطینی در حد قابل توجهی افزایش یافته است. آنها خانهها و خودروها را به آتش میکشند و روستائیان را کتک میزنند. البته، این اوباشگری نیست، بلکه توسعهطلبی است. تلاشی است برای مجبور کردن فلسطینیها به ترک این مناطق و اسکان خودشان در سرزمین آنها.
اخیراً، در پاسخ به موج به رسمیت شناختن فلسطین از سوی بسیاری از کشورها، اسرائیل تلاش کرد بخشی از کرانۀ باختری را ضمیمه خود کند و کنست در حمایت از این تصمیم قطعنامه صادر کرد. با این حال، این امر باعث برانگیختن خشم گستردهای شد. علاوه بر این، اگر این تصرف صورت میگرفت، به دلیل نقض قوانین بینالمللی، از سوی سازمان ملل غیرقانونی شناخته میشد [گویا اسرائیل برای تصمیمات سازمان ملل متحد تره هم خرد میکند!]
تلآویو وانمود کرد که از برنامههای خود دست کشیده است. در واقع، اسرائیلیها فقط تاکتیکهای خود را تغییر دادهاند و به «الحاق خزنده» متوسل میشوند و برای گسترش بیم و هراس در سراسر کرانۀ باختری سعی میکنند.
کشاورزان فلسطینی هنگام برداشت محصول، در حالت اضطراب دائم به سر میبرند و مدام به اطراف نگاه میکنند. هر لحظه ممکن است چهرههای ترسناکی بر بالا سر آنها ظاهر شوند که ظاهر ترسناک آنها نشانۀ مشکل است. روستائیان نمیتوانند روی حفاظت ارتش و پلیس حساب کنند. آنها معمولاً پس از سرقت توسط شهرکنشینان اسرائیلی از راه میرسند.
مقامات دولت یهود با افزایش تعداد صدور مجوزها برای شهرکنشینان جهت حمل سلاح، تلویحاً «الحاق خزنده» را تشویق میکنند. اکنون بیش از ۲۳۰ هزار نفر از ۸۰۰ هزار نفر ساکنان کرانۀ باختری، از چنین حقی برخوردارند. یک ارتش بالفعل تشکیل شده که آماده است «حفظ نظم» در منطقه را بر عهده بگیرد.
اسرائیل با گستاخی همیشگی خود در سوریه عمل میکند. پس از تغییر قدرت در سوریه و قدرت گرفتن تشکیلات تروریستی هیئت تحریر الشام در آن کشور، ارتش اسرائیل نیروهای خود را به بهانۀ حفاظت از شهروندان و جوامع دوست خود در ارتفاعات جولان مستقر کرد. رشتۀ کوه هرمون را به زیر کنترل درآورد و نیروهای اسرائیلی از آنجا مناطقی را که خطرناک میدانند، گلولهباران میکنند.
ایالات متحده قصد داشت سوریه را به توافقنامههای ابراهیم وارد کند و دمشق مشتاق بود تا این نقطۀ بحرانی را از میان بردارد. برای رسیدن به این هدف، تلآویو نیاز داشت نیروهای خود را از سرزمینهای اشغالی خارج کند.
با این حال، اسرائیل آشکارا اعلام میکند که قصد مصالحه ندارد. این امر برجستگی خود را به ویژه در بازدید گستاخانۀ بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، از مناطق جنوبی جمهوری عربی سوریه که تحت کنترل ارتش اسرائیل است، نشان داد. این اتفاق تنها چند روز پس از آن رخ داد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، از احمد الشرع، «رهبر» سوریه، استقبال کرد و چشمانداز کاهش تنشها روشن شد.
اما این یک توهم بود. اسرائیل اخیراً با انجام یک عملیات مرگبار در جنوب سوریه، این موضوع را تأئید کرد. این امر واکنش عصبی کاخ سفید را برانگیخت. به گزارش تایمز اسرائیل، ترامپ نه تنها متحد سرکش خود را سرزنش نکرد، بلکه خواستار آن شد که «اسرائیل گفتگوی پایدار و صادقانه با سوریه برقرار کند و هیچ چیز مانع تبدیل شدن آن به یک کشور شکوفا نشود».
رئیس جمهور آمریکا برای گفتگوی مفصلتر با نتانیاهو، او را به واشنگتن دعوت کرده است. با این حال، این رفتار ترامپ به معلم سختگیری میماند که دانشآموز تنبلی را پای تخته سیاه احضار میکند.
اسرائیل همچنین نگران قدرت گرفتن حزبالله در لبنان است، که در نبردها با ارتش اسرائیل آسیب جدی دیده است. حملاتی به مواضع آن انجام میدهد، اما گزارشهای نظامی دائماً از تلفات غیرنظامیان خبر میدهند.
ارتش لبنان نیز برای خلع سلاح گروه شورشی شیعه تلاش میکند، اما با مقاومت روبرو میشود. رهبران حزبالله اقدامات خود را با اشاره به نگرانیشان برای لبنان توجیه میکنند. آنها ادعا میکنند که بدون حزبالله، جنوب کشور آسیبپذیر خواهد بود. زیرا، ساختارهای دولتی قادر به محافظت از آن در برابر اقدامات اسرائیل نیستند.
اما نکته این نیست. نکتۀ مهم این است که یک حزبالله غیرمسلح، نفوذ خود را در لبنان از دست میدهد و برای ایران که آن را تأمین مالی میکند، بیفایده میشود. اما اسرائیل فقط میتواند چنین چیزی را تصور کند.
وضعیت لبنان شباهت بسیار زیادی با غزه دارد. در غزه حماس سعی میکند به هر طریقی آبروی خود را حفظ کند. و در این باره، بحث اصلی آنها همچنان نیروهای مسلح رادیکالها هستند.
رهبری لبنان برای یافتن راه خروج از این وضعیت، به شدت تلاش میکند. نواف سلام، نخست وزیر این کشور، اظهار داشت که لبنان برای همکاری با اسرائیل آماده است و برای پیشبرد مذاکرات از آمریکا کمک خواهد گرفت.
اما در حالیکه تلآویو هنوز هیچ تمایلی به مصالحه نشان نمیدهد و از تخلیۀ چندین تپه در امتداد مرز جنوبی لبنان خودداری میکند، چگونه میتوان از گفتگو صحبت کرد؟ به گفتۀ سلام، آن تپهها هیچ ارزش استراتژیک ندارند و به عنوان «ابزاری برای فشار بر لبنانیها» عمل میکنند. با این حال، اسرائیل خلاف این را اصرار دارد. از اینجا، ارتش اسرائیل حرکات جنگجویان حزبالله را زیر نظر دارد [بهتر است جناب نواف حرفی از تپهها نزند و برای عضویت در دولت نتانیاهو تلاش کند].
همانطور که نیویورک تایمز در مقالهای با عنوان «اسرائیل امپریالیستی در خاورمیانه جدید» مینویسد، «وضعیت لبنان نمونۀ قانعکننده از چگونگی تغییر خاورمیانه است، زیرا، نفوذ اسرائیل عملاً در همه جا گسترش یافته است». با این حال، این امر تأثیر مخربی بر این منطقه دارد، که از قبل هم مشکلساز بود.
١۵ آذر- قوس ١۴٠۴













