گروکشی غرب از روسیه در اوکراین
اینکه تنش و ناآرامی در اوکراین هر روز شعلهور میشود و فروکش نمیکند به خاطر مداخله کشورهای غربی است که در تلاشند از این آب گلآلود منافع خود را تامین کنند و همزمان سیاستهای منطقهای و بینالمللی روسیه را به چالش بکشند.
وضعیت سیاسی اوکراین وخیمتر شده و به این زودیها امیدی هم به بهبود این وضعیت نیست چراکه ریشه و محرک این ناآرامیها در خارج از مرزهای این کشور است. اعتراضات اوکراین که از 21 نوامبر 2013 شروع شد، به خاطر تصمیم دولت برای تعلیق گفتوگوها با اتحادیه اروپا بر سر امضا توافق تجارت آزاد با اروپا بود. داستان این توافقنامه نیز به سال 2009 باز میگردد یعنی زمانی که اتحادیه اروپا برنامهای موسوم به «مشارکت شرقی» را به 6 کشور عضو پیشین اتحاد جماهیر شوروی پیشنهاد داد. هدف از این برنامه یکپارچه سازی قوانین و مواضع اقتصادی و سیاسی اعلام شد.
ناراحتی اروپا از عقیم ماندن طرح «مشارکت شرقی»
بعد از آن نمایندگان اتحادیه اروپا و کشورهای ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، بلاروس، مولداوی و اوکراین در می 2009 در پراگ گردهم آمدند و بیانیه مشترکی را در این زمینه به امضاء رساندند. اهمیت استراتژیک این مسئله برای اتحادیه اروپا به حدی بود که این نهاد اروپایی طی سه سال اخیر بیش از دو میلیارد و 500 میلیون یورو در این زمینه سرمایهگذاری کرد. اما طی سالهای بعد، روابط سیاسی-اقتصادی بین اتحادیه اروپا و بلاروس به حداقل کاهش یافت و بلاروس نیز مانند ارمنستان ترجیح داد برای حفظ روابط بهتر با روسیه به اتحاد گمرکی مورد نظر مسکو بپیوندد.
اوکراین نیز در همین راستا، در تصمیمی ناگهانی عضویت در برنامه «مشارکت شرقی» را به حالت تعلیق درآورد. بعد از آن بود که گفته شد، دولت «ویکتور یانوکوویچ»، رئیس جمهور اوکراین تحت فشار روسیه و در آخرین لحظه تصمیم گرفت معاهده تجاری با اتحادیه اروپا را به امضا نرساند.
دخالت خارجی؛ عامل طولانی شدن درگیریها در اوکراین
همین مسئله موجب اعتراض بخشی از مردم به مخالفت دولت با قوانین تجارت آزاد جهانی و عضویت در اتحادیه اروپا شد. اما آنچه به این ناآرامیها دامن زد، مداخله غرب و جانبداری روسیه از اوکراین بود. اتحادیه اروپا به همراه آمریکا از زمان آغاز درگیریها به حمایت از مخالفان دولت پرداخت و در مقابل روسیه نیز با حمایت از دولت، بازگشت آرامش و نظم به این کشور را خواستار شد.
با توجه به نزدیکی دولت کنونی اوکراین به مسکو، بدون شک غرب از چند دستگی در جامعه اوکراین منافعی دارد از این روست که به تحریک ساکنان مناطق غربی این کشور که متمایل به اروپا هستند، میپردازد تا خواستههایی را مطرح کنند که این کشور را به دامن اردوگاه غرب بیاندازد.
این موضوع به اندازهای برای غربیها اهمیت دارد که به راههای غیرقانونی و غیر متعارف رو آوردهاند. به عنوان مثال، کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تظاهرات مخالفان حضور یافته و در آنجا سخنرانی کرده است که این اتفاق بسیار عجیب و به دور از اصول دیپلماسی است. این کار غیر متعارف صرفا به کاترین اشتون محدود نبود و وزیر خارجه آلمان و رئیس پارلمان لیتوانی نیز در تظاهرات مخالفان اوکراین شرکت کردند.
از سوی دیگر، جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که کشورش از «مبارزه اوکراینیها برای دموکراسی» حمایت میکند! تهدید کانادا به اعمال تحریم روادید علیه برخی از مقامات دولت اوکراین از دیگر اقدامات کشورهای غربی برای تحت فشار قرار دادن دولت اوکراین به شمار میآید.
همین موضوع موجب شد سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه این سئوال را مطرح کند چرا اتحادیه اروپا از تظاهرات خشونتبار و حمله به ماموران پلیس حمایت میکند. هر چند خود روسها نیز وعده اعطای وام 15 میلیارد دلاری را به اوکراین دادند آنهم در قبال خلع سلاح مخالفان. علاوه بر این روسیه کاهش قیمت گاز صادراتی به اوکراین از 460 دلار به ازای هر یک هزار مترمکعب به حدود 260 دلار را داد.
مناقشات تاریخی مسکو و غرب؛ عامل تنش در اوکراین
برخی دامنزدن غرب به تنشهای اوکراین را نوعی گروکشی غربیها از مسکو قلمداد میکنند. به باور آنها، تهدیدها و تحرکهای غرب در اصل ریشه در مناقشات تاریخی مسکو و غرب دارد و آمریکا و متحدانش با تلاش برای تضعیف دولت اوکراین به دنبال انتقام گرفتن از کرملین هستند.
تحلیلگران مسائل سیاسی با اشاره به تغییر قواعد بازی میان روسیه و غرب بعد از سر کار آمدن مجدد پوتین در انتخابات ریاست جمهوری مارس 2012 و از سر گرفته شدن نظریه مقابله با توسعه طلبی غربیها در سیاستگذاری خارجی کرملین، از ایستادگی مسکو بر مواضع اصولی خود در قبال تحولات جاری سوریه و عصبانیت آمریکا و متحدان غربیاش از این وضعیت به عنوان یکی از دلایل تلاش برای برافروختن هر چه بیشتر ناآرامیهای اوکراین از سوی غرب یاد میکنند.
از این منظر اردوگاه غرب به سرکردگی آمریکا که در سال گذشته میلادی در معادلات خود با روسیه شاهد شکستهای چندی مانند ناتوانی در مداخله نظامی در امور داخلی سوریه و بینتیجه ماندن سیاست «شراکت شرقی» اتحادیه اروپا برای جذب اوکراین و دیگر جمهوریهای شوروی سابق منطقه قفقاز در این ساختار بود، اکنون میکوشد با حمایت از معترضان افراطی غربگرا در ناآرامیهای اوکراین ورق بازی را به نفع خود برگرداند.
غربیها به روال شناخته شده خود در مسئله اوکراین نیز برای پیشبرد سیاست «فشار و چانه زنی توام» میکوشند، در حالی که در ظاهر امر، هر دو طرف بحران سیاسی در این کشور اروپای شرقی را به گفتوگو و نشستن پشت میز مذاکره دعوت میکنند، در عمل با تحت فشار گذاشتن دولت اوکراین از طریق هشدارهای تحریمی، مخالفان دولت را در موضع برتر قرار دهند. ادامه این شرایط در دو هفته اخیر موجب شد ناآرامیهای اوکراین از کییف پایتخت این کشور به دیگر شهرها و مناطق گسترش یابد و مخالفان معترض در اقدامی کم سابقه ساختمان سه وزارتخانه و سه مقر استانداری را به تصرف خود درآورند. همچنین فشار سیاسی غرب به دولت اوکراین باعث شد که نیکلای آزاروف، نخست وزیر اوکراین در نهایت چارهای جز استعفا از مقام خود نداشته باشد.
رهبران مخالفان دولت اوکراین که در آغاز ناآرامیهای این کشور در اواخر نوامبر سال گذشته میلادی تنها به خودداری کییف از امضای موافقتنامه عضویت وابسته با اتحادیه اروپا اعتراض داشتند، به سیاق انقلابهای رنگی و به پشت گرمی غربیها اکنون پا را فراتر گذاشته و خواستار برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی هستند.
میتوان نمود عینی مداخله غرب در اوکراین به عنوان مصداق رقابت مسکو و محور واشنگتن- بروکسل در این کشور اروپای شرقی را در اظهارات اخیر جو بایدن، معاون رئیس جمهوری آمریکا جستوجو کرد که در اظهاراتی خارج از عرف حاکم بر مناسبات بینالمللی، از ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهوری اوکراینیها، خواهان تشکیل دولت طرفدار اروپا شد.
در نهایت میتوان گفت، غرب با مداخله آشکار در امور داخلی اوکراین و تلاش برای بهرهبرداری سیاسی از یک نارضایتی اجتماعی در راستای تحقق سیاست توسعه به شرق خود موسوم به «شراکت شرقی»، ضمن نزدیکتر شدن به مرزهای روسیه، میخواهد از مسکو به دلیل مقابله با سیاستهای مداخله جویانه و زیاده خواهانه در معادلات بینالمللی و منطقهای به ویژه سوریه گروکشی کند.