چپ ها و تقدس زدایی از پیامبران ساختگی
نصرت شاد
کنفسیوس (479 – 551 پیش از میلاد ) ، نه پیامبر بود و نه فیلسوف ، بلکه یک مصلح اجتماعی یا معلم دینی در چین باستان . ادعای تئوریسین های لیبرال غرب مبنی بر خویشاوندی مائوئیسم و اندیشه های کنفسیوس موجب نوشتن این مقاله کوتاه پیرامون زندگی و افکار او شد .
در بعضی از دائرت المعارف های چپ آمده که او نخستین پایه گذار تفکر سیستماتیک فلسفی در چین باستان بود . کنفسیوس گرایی در حین پروسه زوال روابط تولید آسیایی بعنوان جهانبینی اشرافیت خرد کوشید تا با کمک اصول ونرم های اخلاقی موجب اصلاحاتی گردد و ساختار جامعه کهن رو بزوال را بصورت کامل حفظ کند . این هدف حفظ دولت از دو قرن پیش از میلاد تا سال 1912 میلادی، با دولتی نمودن دین کنفسیوسی با موفقیت روبرو شد ، گرچه دارای خصوصیات شدیدا ارتجاعی بود .
کنفسیوس زمانی بدنیا آمد که لائوتسه ؛ فیلسوف دیگر چینی ، 50 ساله بود . او 73 سال عمر نمود . کنفسیوس از خانواده ای برخاست که اشرافی فقیر شده بودند . در زمان حیات به او استاد کونگ میگفتند . آنزمان دولتهای کوچک و شهر- دولت های چین اکثرا با هم در حال جدال و رقابت بودند . کنفسیوس برای جلوگیری از انحلال چین ، خلاف لائوتسه میگفت که نباید منفعل ماند، بلکه باید کاری کرد .
او به نیکوسرشتی انسان باور داشت . انسان ایده آل کنفسیوس ، نجیب زاده و از قشر برگزیدگان بود . او دلیل هرج و مرج سیاسی و اجتماعی در امپراتوری چین را به سبب زوال اخلاقی مردم آندوره میدید . گرچه از او دست نوشته و اثری بجای نمانده ولی هوادارانش میگفتند که هدف شناخت باید درک واقعیت باشد .
کنفسیوس کوشید تا با سفرهای خود به شهر- دولت های مختلف آنزمان چین ، روی حاکمان تعثیر بگذارد و هوادارانی بیابد . نظرات منتسب به او اساس تحول جامعه چین تا میانه قرن بیست بودند . وی قصد داشت تا به اصلاح جامعه و دولت چین بپردازد . برای اینکار او نیاز به یک نوگرایی اخلاقی در جامعه چین داشت .
در نظر او اخلاق یعنی اخلاق فکری و رفتار اخلاقی . ایندو می بایستی مهمترین اساس نظم دولتی شوند . سیستم سنتی قدرت و دولت در آندوره چین ساختاری هرمی و هیرارشی داشت . از جمله صفات و تقوا های انسان ایده آل کنفسیوس ، عقلگرایی ، شهامت ، نیکو اراده گی ، اعتدال ، قانع بودن ، انسان دوستی ، صداقت ، روشن بیانی ، حقیقتگویی ، با شخصیت بودن ، با وفا بودن ، پاک و منزه بودن هستند .
او اطاعت و رعایت اخلاق در مقابل حاکمان و والدین را نیز توصیه میکرد . چون کنفسیوس میگفت که ما از آن دنیا خبری نداریم ، او را پیرو فلسفه لا ادری و یا آگنوستیک گرا بشمار می آورند . به نقل از کارل یاسپرس ، فیلسوف آلمانی ، او تسلط بر خود برای احترام به قانون ، اخلاق و سنت در جامعه را توصیه میکرد .
وی میگفت که ارزشهای خانوادگی باید اساس ارزشهای دولتی و سیاسی قرار گیرند . کنفسیوس 5 سال از عمر خود را صرف آموزش هنر شعر و فلسفه آنزمان نمود و به نشر آثار کلاسیک در چین پرداخت .او میگفت که راه ، هدف است و دانایی موجب یقین و غیرشکاکی میشود .
فلسفه او فلسفه عملی زندگی و حکومت عقلگرایان است . وی بجای الله اکبر مسلمانان امروزی میگفت که آسمان کبیرو عظیم است . در نظر او مرگ و زندگی انسان ، سرنوشت او است یعنی از پیش تعیین شده اند .
محققی بنام فیرلی مینویسد که جهان شناسی چینی تاکید روی این جهان زمینی دارد و نه به زندگی بعد از مرگ میپردازد . هدف از این دین آسیایی هماهنگی فرد با جهان است . کنفسیوس خواهان رعایت احترام اخلاقی رعیت نسبت به ارباب و حاکم ، و پسر نسبت به پدر ، زن نسبت به شوهر ، جوان نسبت به پیر ، و دوست نسبت به دوست ، بود . در هر کدام از این روابط ،دوطرف نسبت به هم نیز دارای وظایفی هستند .
در نظر او تقوا و نیکی،اساس اخلاق است . مهمترین تقوا ، انسانیت است ، سپس با وفایی ، حق خواهی ، دانایی ، توانایی و صداقت . برای کنفسیوس ، خانواده در جامعه نقش مهمی دارد و ساختارش باید مثال نمونه ای برای تشکیل جامعه و نظم دولتی باشد . قدرت مطلقه حاکم و قیصر نیز باید رعایت گردد .
کنفسیوس غیر از اندیشه های اخلاقی و فلسفه سیاسی دولت ، دارای تفکراتی پیرامون فلسفه طبیعی نیز است . در نظر او نه خدا بلکه آسمان دارای بالاترین اصل است که حوادث جهان و اخلاق جامعه را هدایت میکند . او چون پیرامون ادیان موضعی ندارد ، پیامبر بشمارش نمی آورند . وی ولی اهمیت خاصی به قربانی نمودن حیوانات میداد .
امروزه اشاره میشود که هیچکس چون او زندگی فکری و عملی جامعه چین را تغییر نداد . بیش از 2200 سال کنفسیوس گرایی در چین دکترین دولتی بود . او میگفت که نه تنها زندگان بلکه مردگان نیز اعضای خانواده بشمار می آیند و باید مورد احترام قرار گیرند .
کنفسیوس گرایی را میتوان بخشی از فلسفه کلاسیک چین در جامعه طبقاتی آن بشمار آورد . امروزه پیروان کنفسیوس در چین را حدود 1،3 میلیارد نفر تخمین میزنند و در کشورهای دیگری مانند کره ، ویتنام ، تایوان ، و لائوس ، تعداد آنان به حدود 175 میلیون میرسد .
Konfuzius 551- 479