پیچیدگی اوضاع بستگی به پیچیدگی سیاستها دارد
افغانستان کشور مستقل نیست ، اهل اقتدار نیز مستقل نمیباشند ، وابستگی افغانستان به غرب در راس امریکا در ابعاد نظامی ، مالی ، اقتصادی وسیاسی برای هر افغان صاحب تفکر اظهر من الشمس است ، روی این ملحوظ پیچیده ساختن اوضاع یا ساده سازی حوادث ( چون عقب نشینی تاکتیکی که حالا در بیشتر از هشتاد ولسوالی عملی میگردد و به سادگی تجهیزات نظامی بدست طالبان می افتد و جوانان عزیز کشور به شهادت میرسند ) نمیتواند دور از سایه شوم همین سیاستها باشد .
یک منطق ساده ؛ بیست سال عمر اخیر افغانستان زیر شعارهای نا پخته ودر نهاد غیر عملی امریکایی به مثابه کباب نیم سوز در کوره جنگ ودموکراسی ! ودر اتشدان بنیاد گرایی ونو گرایی گاهی میسوزد وباری بر اتش ان اب میزنند . امریکاییها با دست باز وتوانایی خاص توازن میان سوختن و نا پخته ماندن را اداره میکنند و نمیگذارند یکی بر دیگری فایق اید در غیر ان اتش جنگ خاموش میشود.
پس از بیست سال بار دیگر سرنوشت مردم بلا کشیده این سرزمین را میان دولت و جناحهای جنگی بیست سال قبل تقسیم کردن معانی خاص جنگی ، استراتژیک و سیاسی را دربر دارد .
از لحاظ جنگی اگر کسی نمیدانست باید بداند ، اگر کسی باور نداشت حالا باید یقین نماید که این خطه افتاده در جنوب امو و غرب اباسین را نمیگذارند ارام وبری از جنگ و خون افغانها باشد ، هردو جانب زیر حمایت ها ومشورتهای نظامی ، سیاسی ودپلماتیک امریکا در حالت توازن جنگی نگهداشته شده اند و حالا زیر نام های مختلف ، مسلح سازی ها وجنگانیدنها را وارد صحنه کهنه گذشته ساخته تا میتوانند این هردو را باهم می جنگانند .
از لحاظ استراتژیک ؛ بادر نظر داشت تحلیلها ، ارزیابی ها و نظریه پردازی ها ی مراجع سیاست ساز و استراتژی پرداز امریکا این خطه بدست اورده بعد از هفتاد سال جنگ سرد را به هیچ حالت از دست نمیدهند واین کدام اصل پوشیده نیست . از سیاست های بایدن دربرابر چین ، روسیه وایران بوی و طعم خون وادمکشی میان افغانی را میتوان استشمام کرد .
ازدید سیاسی بیش از قرین بیک قرن وحتی دورتر ازان عقبگرایی ، سیه اندیشی و مدرنیزه ستیزی که اله دست تحقق استراتژی های انست از دست بدهد ، برای کشوری مانند افغانستان این برنده ترین سلاح در دو برهه تاریخی بوده است ، سقوط دولت امانی وجنگ بنام جهاد نمونه ومثال هردو است .
جای هییهات وتاسف تاریخی است که رشته های عقیدتی مردمان مسلمان این سر زمین را استعماریون از طریق رهبر نما های مذهبی وسیاسی عقبگرای خریده شده خودش بدست دارد و هر طوریکه بخواهد انرا شکل میدهد .
پس جنگ وعوامل ان ، ابزار ووسایل ان ، باور ها و اعتقادات ان نه در دست دولت و نه در اختیار ملت است بلکه ساده واسان با پشتوانه قوی پاکستان همه عوامل وابزار ومعتقدات را باهم عجین کرده به کشت وخون افغان با افغان ادامه میدهند در حالیکه بینی عسکر خود شان خون نمیشود .
ایا امریکا با تمام قدرت و عظمت جنگی و اقتصادی به پایان این رشته تاریخی رسیده است که دست از حمایت و بکار برد این همه وسایل و ابزار و تفکرات ریخته شده مناسب قالبهای استراتژیک ، سیاسی و جنگی ان کشور بردارد ؟ واگر بردارد روی کدام ملحوظ و اگر ادامه دهد روی کدام منظور ؟
نه ملحوظات ونه منظورهای دور نمایی از نظر مراجع سیاست ساز واستراتژی پرداز امریکادور نشده است ، من هنوز به ترک کامل نظامی افغانستان باور ندارم شاید این باور در جریان دو ماه اینده غلط ثابت شود یا وضع درستی انرا تائید نماید .
افسوس که هر چه گفته میشود تا افغانها همدست وبسیج شوند جایی را نمی گیرد ، هرچه دم از بسیج میزنند ازهمان ابزار کهنه دور نمیشوند ، هر چند اجماع میگویند از چهره های تاریخ گذشته فراتر نمیروند ، هر چند نو میگویند از کهنه ها وکهنه گرایان نجات نمی یابند و هر چند وطن میگویند از منافع شخصی و تنظیمی ، پول ودارایی های خانوادگی فراتر نمیروند .
خدا این ملت را هدایت کند که نمیکند ، خدا این ملت را از چنگال های خونین جنگ اوران و جنگجویان نجات دهد که نمیدهد . پس راه چه دشوار است و پیچیدگی ها چقدر فراوان .