نفاق افگنی قصدی دولتی
نوشته ی : اسماعیل فروغی
درست معلوم نیست چرا داکترمحمداشرف غنی در چنین روزهای حساس وشرایطی که افغانستان به بحران های جدی سیاسی- امنیتی مواجه بوده وهمبسته بودن مردم نیاز حیاتیست ، دست به اقداماتی می زند که سبب افتراق بیشترمردم وعمیق ترشدن بحران ها در کشورمی گردد؟
تقسیم و تجزیه کردن اقوام بزرگ به دهها قوم کوچک توسط احصاییه ی مرکزی ، دشمن خواندن مخالفان جمهوریت چهارنفره توسط شخص رییس جمهوری ، لشکرکشی بیهوده ، ناکام و ویران کننده به بهسود وتقرریک هموطن پشتون ناآشنابافاریابِ بحیث والی فاریاب ؛ همه و همه ثمری جزآتش زدن بیشتربه خرمن تنش های قومی نداشته ، کشوررا مطابق میل پاکستان بسوی بحران های عمیق ترسوق می دهد.
ازین میان به مسأله ی فاریاب توجه نماییم :
معلوم نیست چرا آقای رییس جمهورغنی دوپا را دریک موزه کرده لجوجانه میخواهد باتقررآقای لغمانیِ که تاهنوزنه تنها به فاریاب بلکه به ولایات همجوارآن هم سفرنکرده است، آگاهانه زمینه ی تنش های گونه گون زبانی ، قومی ـ محلی و حتا زمینه ی سقوط فاریاب را مساعد می سازد ؟ درشرایط ووضعیتی که خطرسقوط فاریاب و هجوم سیل آسای طالبان برفاریاب وجود دارد ؛ در روزهایی که حتا نظام جمهوری را خطر فروپاشی تهدید می نماید ؛ چه ضرورت است که یک هموطن پشتون را که هرگزبا فاریاب ومناطق شمال کشور آشنایی ندارد ، بجای یک ازبیک یا ترک تبارشایسته ی فاریابی می گمارید ؟ چرا ؟ بازهرگاه هدف تقرر و تبدل ماموران است ( که این یک امرمعمول است ) ، آیا شایسته و درست نیست که یک هموطن اوزبیک یا ترکمن را که با فاریاب و منطقه آشنایی و شناخت داشته باشد مقررنمایید ؟
اینگونه اقدامات ناشیانه وغرض آلود ، آخرین روزهای تلخ رژیم جمهوری داکتر نجیب الله را به یاد ما می آورد که چگونه پس ازتقررآقای جمعه اَسِک وبرخی دیگردر زون شمال، بی اتفاقی ها و پراگنده گی های قومی ویرانگردرنظام جمهوری دموکراتیک پدیدآمد و زمینه های سقوط حاکمیت وقت وهجوم چپاولگران به شهرها فراهم گردید.
اگر جمهوری چهارنفره ی افغانستان ، در پروژه ی شیطانی حفظ بی ثباتی و جنگ درافغانستان با امریکا ، انگلیس و پاکستان همدست نیست ، واگر جمهوری چهارنفره دساتیرمخفی لوی درستیزان پاکستان و انگلیس را بمنظوردامن زدن نفاق درکشور ، عملی نمی نماید ، باید به اینگونه تحرکات نفاق افگنانه هرچه زودتر پایان بدهد.
جمهوریت این نیست که بخاطر تمایلات سلیقه ای ، قومی ، گروپی و شخصی ، آتش نفاق را شعله ورتر کرده ، مخالفان ات را در درون نظام یکسره دشمن بپنداری .
جمهوریت این نیست که ازیکسو اجماع ملی و شورای عالی دولت را شعار بدهی و از سوی دیگرهمانند امرا وسلاطین دیکتاتورفقط به نظریات ، تمایلات و خواست های خود و گروپ چهارنفره ی خود اهمیت بدهی وبه دیگران هیچ بها وارزشی قایل نشوی .
جمهوریت تنها داکتراشرف غنی نیست .
جمهوریت پاگذاشتن روی خواستهای شخصی ، گروهی وقومیست . نه گفتن به هرنوع گفتار ورفتارعقده مندانه ، انحصارطالبانه وغرض آلود است و باور به همدگرپذیری و تحمل مخالفان .