میلۀ نوروز

بنام خدا
ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی
چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مکشبویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــدی
باز هوای شاداب به عشرتگاه باغ و لاله زار ها راه میگشاید و گلهای سرخ و زرد و نیلوفری را که در سبزه زار ها می رویند نوازش میدهد و آنگاه پربار چمن را به نظاره می نشیندو همین که در مرغزاران حریر پوش به میزبانی مردان پاکدل دشت می شتابد نالهء نی را می شنود و وظیفه دار این پیام میگردد ، بنابرین در فراجامین روز های سال 1392 هـ ش ، فرا رسیدن نوروز باستانی 1393، یادآور شکوه آریائی و یگانه یادگار جمشید را بر همه همدیاران ، فرهنگیان ،شاعران و مردم پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار کشور عزیزم افغانستان خجسته باد گفته، حضور تان را با خوانش قطعۀ شعر نوروزی ام گرامی میدارم، هر روز تان را نوروز تمنا دارم.
میـلۀ نوروز
ز اطــراف وطـن امـروز، چـه بـوی نـو بـهـارآمد
نــوای بـلبـلِ خـوشـخـوان به گـوشـم بیـشمـار آمـد
همه دشت و دمـن شـاداب با گـل هــای نــوروزی
نشاط و تـازگـی ز هـر طـرف بـر کـوهـسـار آمـد
بیـا سـاقـی مشــامـم بـوی خوش را میکند احساس
زهـرطـرفِ چمـن بنگـر عـطـارِ مشـک بـار آمـد
بخوان مطرب سرودِ خوش که داریم میـلۀ نوروز
بیـــآریـد میــوۀ هـفـت سیـن، بهـارِ خوشگـوار آمد
بیکارید هـر طـرف را تـخـمِ آبـادی و سـرسـبـزی
که بوی یوسف گم کـشـتـه از کــوه و کــنــار آمـد
همه عهـد و وفـــا بـنـدیــد بــرای صلـــح و آذادی
نـفـــاق را دور انـدازیــد کــه صلــح پــایـدار آمـد
دُعــا خـیـر دارد بـر عــمران وطـن ” نــصـرت”
ببـار ای ابـر! نیسـان را کـه لـطـف کـردگـار آمـد
محمدالله نصرت
اشکاشم – بدخشان
25 – حوت – 1392