فن آوری موشکی روسیه نیروی دریائی آمریکا به ارزش یک تریلیون دلار را از دور خارج کرد
دیمیتری اورلوف
Dmitry Orlov
Russia insider 22 avril 2018
مرکز پژوهش های جهانی سازی، 23 آوریل 2018
زمانه عوض شده و آمریکا دیگر نمی تواند قدرت نظامی اش را مانند دوران جنگ عراق به هر کجائی که مایل است گسیل کند. این دوران به سر آمده است.
در کوران 500 سال گذشته کشورهای اروپائی، پرتغال، هلند، اسپانیا، بریتانیای کبیر، فرانسه و به مدت کوتاه تری آلمان، توانستند با استفاده از نیروی دریائی شان در فرادریاها بخش بزرگی از سیارۀ زمین را غارت کنند. به این علت که بخش بزرگی از جمعیت جهان در طول سواحل زندگی می کنند و از راه دریا با یکدیگر مبادلۀ بازرگانی دارند، کشتی های جنگی می توانستند به غافلگیرانه سر راهشان سبز شوند و با تسلط بر راه های آبی مردم بومی را به زانو در آورند.
ناوگان جنگی می توانست دست به غارت بزند، مالیات تعیین کند، نافرمایان را تنبیه کند. کشورهای اروپائی از اموال غارت شده و مالیاتها برای ساخت کشتی های بیشتر و جدید تر استفاده می کردند و به این ترتیب امپراتوری دریائی خود را گسترش می دادند. با این شگرد بود که کشورهای کوچکی که منابع طبیعی ناچیزی داشتند ولی غنی از بیماریهای مسری بودند در کوران نیم هزاره بر جهان مسلط شوند.
وارث نهائی طرح نیروی دریائی امپراتوری در دوران کنونی ایالات متحدۀ آمریکاست که به نیروی هوائی، ناوگان کشتی های هواپیمابر غول پیکر نیز مجهز شده و افزون بر این باید از شبکۀ وسیع پایگاه های نظامی اش در سر تا سر سیارۀ زمین یاد کنیم که علت وجودی آن تحمیل «صلح آمریکائی» Pax Americana (صلح پایدار آمریکائی از سال 1945) به کل جهان است. این «صلح آمریکائی» بیشتر در بازۀ زمانی مختصری برجسته تر از همیشه تبلور یافت که از فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی شروع می شود و تا پیدایش روسیه و چین در جایگاه قدرتهای نوین جهان و ایجاد فن آوریهای نوین ضد ناو و ضد هوائی ادامه می یابد. ولی [من پیشبینی می کنم که] امروز این طرح امپراتوری به پایان رسیده است.
پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی نظامیان آمریکائی شهامت نمی کردندکشورهائی را که زیر پوشش حمایت شوروی هستند تهدید کنند. با وجود این، با کار بست نیروی دریائی برای تسلط بر راه های دریائی که حمل و نقل نفت خام در آن جاری بود و با پافشاری روی استفاده از دلار آمریکائی برای معاملات نفتی، در نتیجه با ابزار اوراق قرضۀ داخلی به دلار و با مجبور کردن همۀ کشورهای جهان در سرمایه گذاری در این ابزار کار بانکی، ایالات متحدۀ آمریکا توانست به فراسوی توان مالی اش دست یابد. آمریکائی ها هر آنچه را که می خواستند می توانستند با استفاده از پول قرضی وارد کنند، بر این پایه هم زمان دو اتفاق روی می دهد : صدور تورم و خالی کردن حساب پس انداز مردم در سر تا سر جهان. در جریان این فرآیند، ایالات متحدۀ آمریکا فراتر آنچه در گذشته به شکل نسبی وجود داشت و دیده شده بود، میزان قرض ملی به شکل فوق العاده ای افزایش یافت. در نتیجه باید دانست که سرانجام وقتی این قرض داخلی مثل بمب منفجر شود ترکش های آن به فراتر از مرزهای آمریکا اصابت خواهد کرد. این بمب وقتی منفجر خواهد شد که تلمبه های ثروت نفتی که اعتبار آن به برتری نیروی دریائی و هوائی آمریکا بستگی دارد از کار بایستد.
فن آوری نوین در زمینۀ سامانه های موشکی با هزینۀ کمتر خیلی به سادگی امپراتوری دریائی را با شکست روبرو کرده است. در گذشته، برای نبرد دریائی باید دارای کشتی های جنگی سریعتر با توپخانۀ نیرومند تر از دشمن در اختیار می داشتند. به همین علت نیروی دریائی بریتانیا به تخریب ناوگان دریائی اسپانیا نائل آمد. در دوران نزدیکتر به دوران ما، چنین امری به این معنا بود که فقط کشورهائی که دارای صنایع مشابه ایالات متحدۀ آمریکا هستند می توانند بفکر رویاروئی نظامی با آمریکا بیافتند. ولی وضعیت تحول یافته است : موشکهای نوین روسی می توانند از فاصلۀ هزاران کیلومتری پرتاب شوند و یکی از این موشکها برای غرق کردن یک ناوشکن و پرتاب دو موشک برای ارسال یک ناو هواپیمابر به اعماق دریا کافی خواهد بود. در حال حاضر غرق کردن ناوگان آمریکا بی آنکه طرف مقابل معادل آن را در اختیار داشته باشد ممکن شده است. حجم اقتصاد آمریکا و روسیه و بودجۀ دفاعی هر یک، دیگر از این پس شاخص تعیین کننده ای نیست : روسها خیلی سریعتر از آمریکائی ها برای تولید ناو هواپیمابر جدید می توانند موشکهای مافوق صوت خودشان را تولید کنند.
گسترش توان پدافند هوائی روسی به همین نسبت حائز اهمیت است : سامانه های S-300 و S-400 توانائی بستن فضای هوائی هر کشوری که این سامانه ها در آنجا مستقر شده مانند سوریه را دارد، به همین علت نیروهای آمریکائی مجبورند خارج از تیر رس آنها باقی بمانند. با تبخیر سریع برتری نیروی دریائی و هوائی، آنچه برای ایالات متحدۀ آمریکا باقی می ماند گسیل حجیم نیرو می باشد، یعنی گزینشی که از دیدگاه سیاسی نامطلوب بوده و ناکارآمدی اش را نیز در عراق و افغانستان نشان داده است.
افزون بر این، گزینش هسته ای نیز وجود دارد، و گرچه انبار مهمات هسته ای در آیندۀ نزدیک خنثی نخواهد شد، ولی جنگ افزار هسته ای صرفاً نقش بازدارندگی دارد. ارزش ویژۀ جنگ افزار هسته ای جلوگیری از تشدید جنگ فراتر از نقطۀ خاصی ست، و این نقطه فراسوی حذف برتری دریائی و هوائی در سطح جهانی واقع شده. ولی جنگ افزار هسته ای برای افزایش رفتار تهاجمی علیه دشمنی که به جنگ افزار هسته ای مجهز می باشد از بی فایده نیز بی فایده تر است و به شکل اجتناب ناپذیری به خودکشی شباهت خواهد داشت.
آنچه ایالات متحدۀ آمریکا باید با آن رویاروئی کند مشکل مالی مربوط به قروض بازپرداخت ناپذیر و پمپ ثروت ناکارآمد است، این واقعیت به شکل انکار ناپذیری به روشنی نشان می دهد که انفجارهای هسته ای در سراسر جهان مشکل اصلی و ورشکستگی امپراتوری را حل نخواهد کرد.
رویدادهائی که حاکی از تحولات گستردۀ زمانه در جهانند غالباً وقتی به شکل جزئی در نظر گرفته می شوند کم اهمیت بنظر می رسند. عبور ژول سزار از رودخانۀ روبیکن خیلی به سادگی فقط عبور از یک رودخانه بود، ملاقات و اعلام دوستی میان یگانهای شوروی و آمریکائی در الب به عنوان رویدادی کم اهمیت تلقی شد که خیلی دور از محاصرۀ لنینگراد، نبرد استالینگراد یا سقوط دیوار برلن به وقوع پیوسته بود. ولی با وجود این نشان از تحولی تکتونیک در چشم انداز تاریخ بر خود داشت. و ما شاید با نبرد نازل و محدودی که در غوطۀ شرقی به وقوع پیوست شاهد رویداد مشابهی بودیم، جائی که ایالات متحدۀ آمریکا با تدارک نمایش دروغین کاربست جنگ افزار شیمیائی بهانۀ تازه ای برای حمله به سوریه یافت. باند رهبران سیاست خارجی آمریکا می خواستند نشان دهند که مثل همیشه مهم هستند و نقش مهمی به عهده دارند، ولی آنچه واقعاً به وقوع پیوست، این است که نیروی دریائی و هوائی آمریکا تقریباً کاملاً از مرحله پرت افتاده بود.
مطمئناً، همۀ این رویدادهای اخیر برای مؤسسات نظامی و سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا، و به همین گونه برای اعضای کنگرۀ آمریکا در مناطقی که پیمان کاران نظامی عمل می کنند یا مناطقی که پایگاه های نظامی را در خود جای داده بسیار ناگوار است.
روشن است که این رویدادها برای کارفرمایان در زمینۀ صنایع دفاعی، کارمندان پایگاه های نظامی و برای بسیاری دیگر ناگوار است. به همین گونه در عرصۀ اقتصادی نیز خبر بسیار بدی ست زیرا برای دولت آمریکا از دیدگاه سیاسی هزینۀ دفاع کمابیش یگانه ابزار رشد اقتصادی ست، به سخن دیگر این سیاست یگانه ابزاری ست که دولت آمریکا قادر به کاربست آن می باشد. «پست های آماده برای اشتغال» در دوران اوباما، اگر به یاد داشته باشید، موجب پیشگیری سقوط فوق العادۀ میزان شرکت در بازار کار نشد، در واقع یک شوخی بود تا میزان بیکاری واقعی را بر عکس نشان دهند.
البته طرح بسیار عالی دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از سرازیر کردن پول زیاد در شرکت هوا فضای الون موسک SpaceX d’Elon Musk (در حالی که به خرید موتورهای موشک فضا پیمای روسی که برایشان ضرورت حیاتی دارد ادامه می دهند، با این حساب که روسیه در پاسخ به تحریم آمریکائی فروش این موتورها را به مثابه عمل تلافی جویانه متوقف کرده است). کوتاه سخن، با حذف محرک اقتصاد مربوط به صنعت دفاعی، اقتصاد آمریکا به تدریج دچار فروپاشی خواهد شد.
بی فایده است اگر بگوئیم اشخاصی که در این فرآیند شرکت دارند همۀ تلاش خودشان را به کار خواهند بست که تا جائی که ممکن است خنثی شدن سیاست خارجی و باند رهبران دفاع آمریکا را انکار کنند و یا پنهان نگهدارند. پیشبینی من این است که امپراتوری دریائی و هوائی به این علت غرق نخواهد شد که دچار شکست نظامی شده، و یا به این علت که وقتی خبر پایان عمرش به شکل گسترده منتشر شد بی درنگ منحل شود، بلکه بجای اینها به دلیل کمبود بودجه مجبور خواهد شد عملیات نظامی اش را کاهش دهد. شاید هنوز تا ترک قطعی میدان جای چند حرکت پر سر و صدا باقی مانده باشد، ولی بیشتر صدای آه و نالۀ شکوه آمیز آنها را به گوش خواهیم شنید. این وضعیتی بود که برای اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی به وقوع پیوست، و همین وضعیت برای ایالات متحدۀ آمریکا نیز به وقوع خواهد پیوست.
Dmitry Orlov
Version originale : Russia insider
Traduction et source pour la version française : Avic – Réseau International
La source originale de cet article est Russia insider
Copyright © Dmitry Orlov, Russia insider, 2018
لینک متن اصلی :
ترجمۀ حمید محوی
پاریس/3 مه 2018