فقط یک دوره جدید، یک برنامه توسعه جدید و افراد تازه نفس حل وظایف روسیه را ممکن می کند
گنادی زیوگانف: برای موفقیت در اوکراین باید هر کاری انجام دهیم
آندری پولونین
مترجم یاسمین نازاروآ
مجله هفته
یکصد روز عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین دلیلی خوبی برای یک جمع بندی از نتایج بدست آمده و موقت است. نکات کلیدی امروز را میتوان به این صورت بررسی کرد. بیش از ۲۰۰ شهرک در این عملیات آزاد شده است. قلمرو تحت کنترل نیروهای روسیه و جمهوری های خلق دونباس از آغاز عملیات ویژه ۴ تا ۵ برابر افزایش یافته است. مناطق مستحکم ارتش اوکراین در دونباس به طور روشمند شکسته می شود، شهر مستحکم ماریوپل آزاد شد.
از سوی دیگر، غرب به فشار بیسابقه خود بر روسیه ادامه میدهد – هفته گذشته اتحادیه اروپا ششمین بسته تحریمها را علیه فدراسیون روسیه تصویب کرد که شامل تحریم نفتی است. به علاوه، پمپاژ اوکراین با سلاح های مدرن ادامه دارد. ایالات متحده به عنوان بخشی از یازدهمین بسته کمک نظامی، سیستم های موشک پرتاب چندگانه هایمارس را به کیف می فرستد که به طور فرضی حتی قادر به هدف قرار دادن قلمرو خاک فدراسیون روسیه هستند.
گنادی زیوگانوف، رئیس کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، به بررسی این اتفاقات میپردازد و استدلال می کند که چگونه در چنین شرایطی عمل کنیم، و چه نتایجی باید گرفت.
گنادی زیوگانوف در تحایلش بر این نکات تاکید میکند: «از آغاز عملیات نظامی-سیاسی در اوکراین ,۱۰۰ روز می گذرد. ما در آنجا مسائل کلیدی را حل می کنیم که سرنوشت جهان و روسیه به آن بستگی دارد. بنابراین، هرگونه توافق با رژیم کیف که خود را به خون مردمش و دروغ آغشته کرده است، غیرطبیعی است.
زلنسکی که نقش یک دلقک سراپا خون آلود را بازی می کند، قادر به انجام هیچ توافقی نیست. او یک دست نشانده آمریکایی است و آنگلوساکسون ها عمدا در تلاش هستند تا این درگیری نظامی را تا حد ممکن طولانی کنند.
مسائل کلیدی که ما در حال حاضر باید آنها را حل کنیم چیست؟
– سوال اول این است که آیا جهان چندقطبی خواهد بود یا آمریکا و ناتو به دیکته کردن شرایط خود ادامه خواهند داد؟ توجه دارم که آمریکایی ها عملاً به چین و حزب کمونیست چین اعلام جنگ کرده اند.
سوال دوم این است که آیا ما بار دیگر اروپا را از دست نازیسم نجات خواهیم داد؟ طاعون قهوه ای امروز به صورت صلیب شکسته از کشورهای بالتیک تا لندن در حال ظهور دوباره است و سیاست افراطی آنها دوباره اجرا میشود.
سوال سوم این است که آیا جهان روسیه که در سال ۱۹۹۱ به آن خیانت شد، قادر است دوباره خود را متمرکز و منسجم کند و در عین حال آیا توسعه خواهد یافت؟ آیا ۲۵ میلیون روس در خارج از مرزهای فدراسیون روسیه باقی خواهند ماند؟. دقت کنید روس ها در همان کشورهای بالتیک، تحت ستم شدید قرار دارند و آنها حق شهروندی خود را از دست دادهاند و در اوکراین صحبت به زبان مادری را برای روس ها ممنوع کردند.
سیر بعدی تاریخ به همبستگی، شجاعت و بسیج ما بستگی دارد. تکرار می کنم، ما باید هر کاری انجام دهیم تا در اوکراین به موفقیت برسیم.
در مجمع در داووس، اختلافی بین «بزرگان واشنگتن» بر سر وضعیت اوکراین به وجود آمد. وزیر امور خارجه سابق، هنری کیسینجر، ۹۹ ساله، پیشنهاد داد که باید ظرف دو ماه با مسکو به توافق برسند. اما جورج سوروس میلیاردر ۹۱ ساله علیه مواضع او صحبت کرد. عقبه این اختلاف چیست؟
– سوروس گوش بر و دلال اصلی این سیاره است و طبق کتاب های درسی و آموزش های نئولیبرالی او بود که باندرا و نئونازی ها در اوکراین دوباره سر بلند کردند و کسی شدند.
کیسینجر در داووس خواستار یک راه حل مسالمت آمیز بر اساس این واقعیت شد که کریمه و دونباس برای همیشه کیف را ترک کردهاند. سوروس در واقع خواستار خفه کردن روسیه به هر قیمتی است، حتی با به راه انداختن یک جنگ بزرگ.
به نظر من این یک بیانیه کاملا تحریک آمیز بود. درست است، کریستالینا جورجیوا، مدیرعامل صندوق بینالمللی پول، با حرف هایش آب سرد روی طرفین دعوا ریخت. او اعتراف کرد که جهان در حال ورود به مرحله جدیدی از یک بحران گسترده است و اکنون همه درگیر مشکلات بزرگی هستند.
از ۱۰۰ روز عملیات ویژه نظامی چه نتایج اساسی می توان گرفت؟
– اولین نتیجه این است که بحران سیستمی جهانی در حال عمیق تر شدن است. در اینجا مناسب است یادآوری کنیم که دو بحران از این دست با جنگ های جهانی به پایان رسید.
ما از اولی با اکتبر بزرگ، مدرنیزاسیون لنینیستی- استالینیستی، و از دومی با پیروزی بزرگ و مقابله و رقابت موشکی هسته ای خود را بیرون کشیده شدیم.
اکنون باید هر کاری انجام دهیم تا خودمان را تقویت کنیم و اجازه ندهیم بحران کنونی در فضاهای باز ما شعله ور شود.
نتیجه دوم این است که شانس تغییر بردار توسعه روسیه به شدت افزایش یافته است. بر همگان آشکار شد که بدون سیاست چپ میانه، بدون چرخش به چپ، بدون احترام به حقوق کارگران، از بحران خارج نخواهیم شد.
بنابراین، برنامه توسعه که توسط جبهه چپ میهنی تهیه شده و توسط مجمع بین المللی اقتصادی دوم اوریول تصویب شده است، هر روز بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار می گیرد.
نتیجه سوم این است که اقتصاد و حوزه اجتماعی باید به شدت بازسازی شود. ما نمی توانیم این را به تعویق بیندازیم، برای ما مسئله بقا است.
نگاه کنید: امروز بوئینگ و ایرباس تلاش می کنند ما را بدون هواپیمایی کشوری رها کنند. اما در شوروی سالی ۱۵۰۰ هواپیما در ۱۵ کارخانه هواپیماسازی تولید می کردیم و آنها حتی یک پروانه ساخت خارجی نداشتند! از اینجا ما باید نتیجه گیری کنیم – ظرفیت های تولید خود را به حداکثر برسانیم، تولید خود را توسعه دهیم.
ما نیازی به اصلاح نقطه ای اقتصاد نداریم، بلکه به اصلاح اساسی آن نیاز داریم! این نیاز به یک برنامه مشخص و برنامه ریزی راهبردی دارد! ما باید در تنظیم بودجه سه ساله جدید که در واقع از قبل شروع شده است، همه اینها را در نظر بگیریم!
نتیجه چهارم این است که یک تغییر مسیر تمدنی از غرب به شرق وجود دارد. پنجره اروپا به یک پنجره خفهکننده کوچک تبدیل شده، اما دروازههای آسیا کاملاً باز است. برای استفاده در این مسیر باید همه چیز از جمله امکانات حزب کمونیست بکار گرفته شود. یادآوری می کنم که ما با حزب کمونیست چین یادداشت همکاری امضا کرده ایم و نزدیک ترین روابط را با حزب کمونیست ویتنام و نیروهای میهن پرست چپ در هند داریم.
نتیجه پنجم این است که نفوذ بخش خصوصی در سراسر جهان کاهش خواهد یافت. در همین حال، ما هنوز بقایایی از دوران یلتسین در قدرت داریم که سیاست خصوصی سازی را ادامه می دهند. آنها به ویژه بر خصوصی سازی شرکت های واحد شهری و شرکت های واحد دولتی اصرار دارند. و شهرهای میلیونی را مملو از بی ثباتی میکند!
نتیجه ششم این است که فرآیندهای یکپارچه سازی اهمیت ویژه ای پیدا می کنند. همراه با بلاروس یک کشور برادر، باید نشان دهیم که چگونه می توان یکپارچگی را عملی کرد. و برای این کار باید از تجربیات بنگاه های خلقی خود استفاده کنیم که نتایج درخشانی از خود نشان می دهند.
نتیجه هفتم این است که اگر دولت از کسب و کارهای کوچک و متوسط حمایت کند، می توانیم از بحران عمیق در داخل کشور جلوگیری کنیم. و البته حمایت از شهروندان نیازمند امروز ضروری است. فقط پرداخت یکباره ۱۰ هزار روبلی مشکلات آنها را حل نمی کند. برای زنده ماندن مردم، باید حداقل ۲۵هزار روبل برای زندگی در اختیارشان قرار بگیرد.
در این زمینه، مشکل آموزش از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بله، ما سیستم بولونیا را کنار می گذاریم، اما این کافی نیست. حزب کمونیست قانون «آموزش و پرورش برای همه» را تهیه کرده است که به حل هر چه بیشتر مشکلات در این زمینه کمک می کند.
آنچه که به ویژه نگران کننده است این است که همه موارد فوق مستلزم تصمیم گیری های سریع و شفاف در پس زمینه این تهدیدات فزاینده است. در همین حال، جریان سیاسی روسیه متحد این ضروریات را احساس نمی کند و همچنان وابسته به نهاد ریاست جمهوری است. آنها برنامه ای عاری از اراده و ابتکار ارائه میکنند.
امروز، در حالی که برای صدمین سالگرد تأسیس اتحاد جماهیر شوروی آماده می شویم، باید به خاطر داشته باشیم: فقط کار هماهنگ و رفیقانه، یک دوره جدید، یک برنامه جدید و پرسنل جدید قادر به حل وظایف روسیه هستند. حزب ما چنین برنامه ای را پیشنهاد می کند و ما هر کاری را انجام خواهیم داد تا آن به طور مسالمت آمیز و شایسته اجرا شود.