عید قربان
با ز عید آمده عید قر بان
عید تبریک به پاکیزه دلان
حرمت عید گذشت ویار یست
صلح و آشتی و ایثار گریست
درس اعیاد نیکو کاری است
شادی و همدلی و یاری است
لیک هر دل نشود شاد از آن
آنکه گیر آمده در جنگ گران
این نشد عید که ریزد همه جا
خون انسان بد ست دد ودام
حاجی آغاشنواین حرف نخست
حج مروکج مروازراه درست
خدمت خلق حج پاکان است
کجروی کار ریا کاران است
بگذ ر از کعبه طواف دل کن
دل ما تم زده را حا صل کن
ریختن خون که قربانی نیست
شهرت وکذب مسلمانی نیست
آ تش تفرقه را خا مش کن
توده را رسته ازین چالش کن
دروطن آتش خون جنگ است
آخراین بستن کشتن ننگ است
تو که ازجنگ زر اندوخته یی
عطش توبهر طواف سنگست
بسته کن دام فریب و تزویر
باز کن پای وطن از زنجیر
بسکه اوضاع وطن خونینست
قتل و کشتا ر بنام دین است
در فلسطین و دمشق و بغداد
خاک ازخون بشررنگین است
حاجی آغا شنواینحرف نخست
حج مروکج مرواز راه درست
بس کن افسا نه عیدی گفتن
در چنین ما تم و شادی کردن
هرزمانیکه شوم رسته زجنگ
عید ما میشود آنگاه پر رنگ
عبدالو کیل کوچی