الهي عيد ما را عيد گردان
نصيب شام ما خورشيد گردان
ببينيم يا نبينيم عيد ديگر
تو اين نوميدي را اميد گردان
،،،،،،،،،،،،،،
بيا عيدست بگرديم خانه خانه
ببينيم يار خود با اين بهانه
غم دنيا هميشه، عيد سه روز
خوشي زود بگذره غصه بمانه
،،،،،،،،،،
سرور و عيد ميهن شادمانيست
سرود زنده گي و زنده گانيست
به غربت السلام و عيد مبارك
موبايل و تيلفون و گوشه كانيست
،،،،،،،،،،،،،
خودم اينجا دلم در دوري دورست
خدايا اين چي عيد و كي سرورست
مسافر در ديار سرد غربت
به ميهن شادي و باران نورست
،،،،،،،،،،،،،،،
پل باغ عمومي جنب و جوشست
به كوچه مندوي جوش و خروشست
براي نوبت كلچه فروشان
تمام شهر نو چشم است و گوشست
،،،،،،،،،،،،،
الهي غصه بر كن از دل ما
نما روشن سرا و منزل ما
فرو ريزان غم و غمخانه ها را
عمارت كن محبت از گل ما
،،،،،،،،،،،،
غروب غور عيدي رنگ و خونست
هواي حجله ي گنگ جنونست
به پكتيكا و تخار شور و غوغا
همان حرف جنون و خون و نونست
،،،،،،،،،،،
هواي عيد و رسم كوچه گي ها
چه زيبا ديده و هم ديده گي ها
من اينجا در خمار و فكر فردا
به هم پيچيده در پيچيده گي ها
،،،،،،،،،،
سايه ام به درازاي شب،
خموشي ام تا سطر سبز سال،
بيصبرانه در انتظار عيد تبسمت
قافيه ي نا پيداي غزل اند،
اي زنده گي
،،،،،،،،،،،،،،،
هواي غور و غزه شعله زار ست
درخت و خانه ها لوح مزارست
الهي عيد آزادي عطا كن
اسارت ، غصه بالاي هزارست
،،،
گلوي عيد آواز تو دارد
شريني پنجه ي ساز تو دارد
ندارد آبشاران تازه گي ها
هواي گيسوي باز تو دارد
امين آريبل
هالند
جولاي ٢٠١٤ ترسايي