زُل زده در چشم خونبارت

زُل زده در چشم خونبارت
با توام جلاد!
گر چه تو در زور بازو گه سری بر من
از درستی رهم زان رو که آگاهم
زان که دست ملتی هرگاه و هر جا تکیه گاهم
من به پیروزی
در نبرد خود
درهمین سلول بی روزن
با نشان هایی که از دندان تو
بر جسم و جان دارم
اعتماد بی کران دارم
…
جعفر مرزوقی( برزین آذرمهر)