زن

زن تویی شمع شبستان .وجود
میسزد قربان پایت هست و بود
ای که با تو شب همه صبح امید
ای که با تو میرسد برما نوید
ای که تو شاه بیت شعری در غزل
مهر تو با مهر آدم از ازل
بهر طفلان میکنی شب را سحر
میکشی زحمت به صد خون جگر
طفل خود مردان فردا میکنی
وای که تو اعمار دنیا میکنی
بازوی مردی تو در کار نیکو
نظم یابد زندگی از کار تو
کس ستم دارد به تو از روی کین
لایق نفرین میباشد یقین
ای تو در دنیای مرد بی وفا
میکشی از مرد صد جور وجفا
بشکند دستی که آزارد ترا
خوار و زارش در جهان دارد خدا
باد دایم روز و ماه و سال تو
شاد بادا حال و استقبال تو
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
شنبه 8/3/2014