ده ایده مارکسیستی که قرن ۲۱ را تعریف میکند
سرجیو الیحاندرو گومز/ آمادور نویدی، و چند نکته تئوریک به عنوان یادگاری: سپهر سمیعی
شاید یکی از انقلابی ترین ایده های مارکسیستی این درک بود که «تاریخ تمام جوامعی که تاکنون وجود داشته تاریخ مبارزات طبقاتی است»… سرمایه دار طبق گفته مارکس، نیاز دارد که دستمزد را پائین نگه دارد تا بتواند حداکثر سود را ببرد. این امر تا زمانی میتواند دست یافتنی باشد که کارگر دیگری منتظرست جای کسی را بگیرد که حاضر به پذیرش شرایط نیست. این آنچیزیست که مارکس آنرا «ارتش ذخیره صنعتی» نامیده است…. بزرگترین تأثیر مارکس بر تاریخ، تجزیه و تحلیل عمیق او از تضاد های سرمایه داری نبود، بلکه فراخوان او جهت ساختن نوعی از یک جامعه جدید برمبنای کمونیسم بود. پیام او که پرولتاریا دارای پتانسیل برای آزادی خود از ظلم و نابربریست، برای همیشه قرن بیستم را تغییر داد و الهام بخش انقلابات در روسیه، چین، ویتنام، و کوبا، در میان کشورهای دیگر شد. فراخوان او به اتحاد طبقه کارگر در قرن ۲۱ بطور کامل معتبر باقی میماند.
ده ایده مارکسیستی که قرن ۲۱ را تعریف میکند
نوشته: سرجیو الیحاندرو گومز
برگردان: آمادور نویدی
مهم نیست که ماشین تبلیغاتی سرمایه داری چقدر سخت تلاش کند که تجزیه و تحلیل های مارکس را انکار کند، اما ایده های او برای مدت های طولانی مفید، پابرجا و محبوب باقی مانده و خواهند ماند.
هر باری که آژیر خطر بحران اقتصادی دیگری به صدا در می آید، فروش کتابهای کارل مارکس بهسرعت بالا میرود. افراد معدودی مانند این متفکر آلمانی قرن ۱۹ درک میکنند که سرمایه داری چگونه کار میکند و عواقب آن برای بشریت چیست.
مهم نیست که ماشین تبلیغاتی حاکم چقدر تلاش کرده است که تجزیه و تحلیل های مارکس را رد کند و فرمان مرگ ایده هایی را صادر کند که او زندگی اش را وقف کرده است، اما مارکسیسم در آزمون زمان و اعتبار خود مقاومت کرد – نه فقط به عنوان روشی جهت درک جهان، بلکه به عنوان ابزاری برای تغییر آن، ثابت شده است.
دو قرن پس از تولد مارکس، گرانما انترناسیونال، ده پیشبینی او را که مشخص کننده شیوه قرن ۲۱ است را با شما به اشتراک میگذارد.
۱. انباشت و تمرکز سرمایه
مارکس در شاهکار خود، کاپیتال، بازتولید اقتصادی را در سرمایه داری تعریف کرد و گرایش به انباشت و تمرکز سرمایه را پیشبینی نمود.
درحالیکه در جنبه اول به انباشت ارزش اضافی اشاره میکند – ارزشی که توسط نیروی کار کارگران (کار اضافی)
خلق شده است، و توسط سرمایه دار به عنوان سود ربوده میشود – در دوره دوم شامل افزایش سرمایه در نتیجه ترکیبی از چندین فرد سرمایه دارست، که تقریباً همیشه به علت ورشکستگی یا بحران اقتصادی با یکدیگر ادغام میشوند.
پیامدهای این تجزیه و تحلیل ها برای مدافعان توانایی «دست کوتاه بازار» جهت توزیع ثروت، ویرانگر است.
همانگونه که مارکس پیشبینی کرد، یکی از خصوصیات سرمایه داری در قرن ۲۱ رشد شکاف بین فقیر و غنی است. طبق آخرین گزارش آکسفام، ٪۸۲ از ثروت تولید شده در سراسر جهان در سال ۲۰۱۷ به جیب های ٪۱ از ثروتمندترین جمعیت جهان رفته است، در حالیکه ۷/۳ میلیارد نفر، نیمی از فقیرترین جمعیت جهان، هیچ افزایشی در ثروت خود نداشته اند.
۲. بیثباتی سرمایه داری و بحرانهای ادواری
فیلسوف آلمانی یکی از اولین کسانی بود که پی برد بحران های اقتصادی در سیستم سرمایه داری خطا نبودند، بلکه یکی از ویژگیهای ذاتی آنست.
حتی امروز تلاش میشود که ایده متفاوتی را بفروشند.
با اینحال، از سقوط بازار سهام سال ۱۹۲۹ گرفته، تا بحران سال های ۲۰۰۷-۲۰۰۸، یک اصول روشنی وجود دارد و از الگوهایی پیروی میکند که توسط مارکس تعریف شد. از اینرو، حتی ثروتمندان وال استریت به صفحات کاپیتال برمیگردند که پاسخ هایی بیابند.
۳.مبارزه طبقاتی
همانگونه که ما در مانیفیست کمونیست نوشته شده توسط مارکس و فریدریک انگلس در سال ۱۸۴۸ میخوانیم، شاید یکی از انقلابی ترین ایده های مارکسیستی این درک بود که «تاریخ تمام جوامعی که تاکنون وجود داشته تاریخ مبارزات طبقاتی است».
آن رساله افکار زیادی را به بحران کشاند. برای مارکس، دولت سرمایه داری ابزار دیگری از طبقه هژمونیک است که بر بقیه حکمفرما شود، درحالیکه ارزش های خود و کلاس خود را بازتولید میکند.
یک قرن و نیم بعد، مبارزات اجتماعی در حال جنگ بین ٪۱ غالب و ٪۹۹ دیگرست.
۴.ارتش ذخیره صنعتی
سرمایه دار طبق گفته مارکس، نیاز دارد که دستمزد را پائین نگه دارد تا بتواند حداکثر سود را ببرد. این امر تا زمانی میتواند دست یافتنی باشد که کارگر دیگری منتظرست جای کسی را بگیرد که حاضر به پذیرش شرایط نیست. این آنچیزیست که مارکس آنرا «ارتش ذخیره صنعتی» نامیده است.
اگرچه مبارزات اتحادیه های اجتماعی و کارگری از قرن ۱۹ تا به امروز عناصری از این شرایط را تغییر داده اند، بویژه در کشورهای توسعه یافته، اما تلاش جهت دستمزد کم همچنان در بخش کسب و کار ثابت است.
در طول قرن بیستم، شرکتهای تولیدی بزرگ در اروپا و آمریکا در جستجوی نیروی کار ماهر که بتواند ارزان باشد به آسیا نقل مکان کردند.
اگرچه دولتهای اخیر به از دست دادن کارها طبق این پروسه اشاره میکنند، همانگونه که دولت دونالد ترامپ در آمریکا کرده است، اما واقعیت اینستکه این شرکتها به لطف استثمار نیروی کار ارزان قادر به اداره حفظ نرخ رشد بالای خود شده اند.
با توجه به دستمزد، مطالعات کنونی نشان میدهد که در کشورهای غربی برای تقریباً ۳۰ سال گذشته، قدرت خرید کارگران از این نظر که چه میتوان خرید و نه ارزش صوری آنها، کاهش داشته است.
و شکاف بین مدیران وکارکنان سطح پائین حتی بزرگتر شده است.
طبق مقاله ای در اکونومیست، در حالیکه در دو دهه گذشته مزد کارگران در کشورهایی مانند آمریکا ثابت بوده است، اما حقوق مدیران ارشد به میزان قابل توجهی افزایش یافته است: آنها از میانگین درآمد ۴۰ برابری به ۱۱۰ بار بیشتر به جیب زده اند.
https://www.economist.com/node/8554819)
۵. نقش منفی سرمایه مالی
در حالیکه مارکس مکانیسم های استثمار ذاتی در روند انباشت سرمایه را مشخص میکند، او بویژه منتقد سرمایه مالی است، که نقش مادی مستقیمی در اقتصاد ندارد، اما بصورت «موهوم» ساخته شده، مانند اوراق قرضه یا یک ضمانت نامه.
در روزگار او، کسی نمیتوانست توسعه مدرن این بخش از اقتصاد را تصور کند، اما امروز به لطف استفاده از کامپیوتر است که معاملات مالی با سرعت نور انجام میگیرد.
سفته بازی و جزئیات مکانیسم های مالی پیچیده – مانند باصطلاح «ساب پرایم» که بحران ۲۰۰۷-۲۰۰۸ را براه انداخت – اکنون تأکیدی است استوار از ملاحظات مارکس.
۶. ایجاد نیازمندیهای دروغین
قرن نوزدهم هنوز صدای توسعه تبلیغات تجاری را از رادیو نشنیده و از تلویزیون ندیده بود، که مکانیسم های بسیار کم مدرن جهت تبلیغات پیامهای شخصی اینترنتی بدهد، اما مارکس قبلاً توانایی سیستم سرمایه داری برای تولید اشباع شده و نیازهای دروغین را در میان مردم هشدار داده بود.
او بیش از ۱۵۰ سال پیش پیشبینی کرد که: «گسترش محصولات و نیازها ابداع میشوند و بیش از پیش محاسبه کمک غیرانسانی، مهارت، غیرطبیعی بودن، و اشتها و رغبت خیالی است ».
در دنیای امروز، موبایل فون ظرف تنها چند ماه قدیمی میشود، و تبلیغ کننده مسئولیت دارد که شما را قانع کند تا آخرین مدل را بخرید. در همین حال، لوازم خانگی بگونه ای با انقضاء برنامه ساخته شده اند تا اطمینان حاصل شود که آنها پس از چند سال کار خراب میشوند، و بنابراین، نیاز برای جایگزینی ایجاد کند.
۷- جهانی سازی
مارکس و انگلس در مانیفیست کمونیست نوشتند که: « بورژوازی برای گسترش مداوم بازار برای محصولات خود نیاز دارد به تمام جهان برود. باید در همه جا لانه کند، ساکن شود، و ارتباط برقرار سازد».
تصویر بازارهای جهانی آنها، همراه با تحمیل فرهنگ مشخص شده توسط مصرف، نمیتواند دقیق تر نباشد.
۸. برتری مونوپول ها(انحصارات)
در همان زمان، این روند با ایجاد انحصارات فراملی همراه شده است. در حالیکه تئوری اقتصادی لیبرال کلاسیک تصور میکرد که رقابت کثرت مالکیت را حفظ خواهد کرد، مارکس یک گام به جلوتر رفت و تمایل بازار به ادغام بر مبنای قانون قویترین را تشخیص داد.
رسانه های بزرگ، تلفن، و گروههای تولیدی/ مجتمع نفتی فقط برخی از نمونه های کنونی روندی است که توسط مارکس توصیف شده است.
۹.سرمایه داری روبه مرگ
مانیفست کمونیسم یکی از روشنگرانه ترین بازتاب اندیشه های مارکس و انگلس درباره سرمایه داری است: «هر آنچه که جامد است در هوا بخار میشود» (اشاره ای به بخشی از مانیفست است: هرآنچه که در گذشته بوده و ساخته شده است با سرمایه داری نابود میشود).
مارکس و انگلس خلاقیت و در عین حال خودتخریبی ذات سرمایه داری را درک کردند، که در تعقیب سود بههر قیمتی، اصول غیرانسانی از تولید و مصرف ناپایدار را تحمیل میکند.
دقیقاً این روندی است که اکنون سیاره ما را به لبه پرتگاه برده است.
از نظر علمی تأثیر انسان ها بر افزایش دمای جهانی ثابت شده است، اگرچه برخی از رؤسای جمهور، مانند رئیس جمهور آمریکا، همچنان این را انکار میکنند.
۱۰.پتانسیل انقلابی طبقه کارگر
بزرگترین تأثیر مارکس بر تاریخ، تجزیه و تحلیل عمیق او از تضاد های سرمایه داری نبود، بلکه فراخوان او جهت ساختن نوعی از یک جامعه جدید برمبنای کمونیسم بود.
پیام او که پرولتاریا دارای پتانسیل برای آزادی خود از ظلم و نابربریست، برای همیشه قرن بیستم را تغییر داد و الهام بخش انقلابات در روسیه، چین، ویتنام، و کوبا، در میان کشورهای دیگر شد. فراخوان او به اتحاد طبقه کارگر در قرن ۲۱ بطور کامل معتبر باقی میماند.
برگردانده شده از:
Ten Marxist ideas that define the 21st century
Author: Sergio Alejandro Gómez
may 16, 2018
http://en.granma.cu/cultura/2018-05-16/ten-marxist-ideas-that-define-the-21st-century
***
توضیح مترجم:
پس از پایان ترجمه، مقاله را به دلیل جملات تئوریک از مارکس، برای رفیق گرامی ام سپهر سمیعی – آشنا و متخصص در آثار مارکس فرستادم تا اظهار نظر کند و چنانچه انتقادی لازم بود، کوتاهی نفرماید که خوشبختانه گوشه ای از تحقیقات و دانش مطالعاتی خودش در زمینه مارکس را در اختیارم گذاشت، که آنرا با شما به اشتراک میگذارم.
آمادور نویدی