اين دل براي بيكسي اش تنگ ميشود
شايد به رقص بسمل خود چنگ ميشود
گاهي شراب ،گاهي خروشنده رودبار
گاهي خيال و خواب گهي سنگ ميشود
ميجويد او تبار دل دردمند خويش
يابد اگر كرشمه ي آهنگ ميشود
خاري اگر خلد به سر انگشت اعتبار
ميلغزد از حيا و شكر لنگ ميشود
شوري اگر رسدبه بلور نيايش اش
راه دراز دوريي فرسنگ ميشود
هردم زخويش رفته و ميگويد اين دلم
شايد دلم براي دلي تنگ ميشود
امين آريبل
فبروري ٢٠١٥
هالند