دسته ی شکسته

ما تا شب شکسته شدن پیش رفته ایم
تا انتظار خسته شدن پیش رفته ایم
ما سالها به کنار نشسته گان
خوشنام با نشسته شدن پیش رفته ایم
دروازه های سیمی و پر خار بسته را
بوسیده و به بسته شدن پیش رفته ایم
تابیده ایم به تن ریسمان جاه
تا کاخ نا گسسته شدن پیش رفته ایم
از دل کشیده ایم محبت نفس زنان
بر دور و گرد و هسته شدن پیش رفته ایم
القصه شاخ بی بر و تک تک خمیده ایم
تا دور های دسته شدن پیش رفته ایم
امین آریبل