کــارمل بود یک جوهرِناب!

امین الله مفکر امینی      2024-09-10! بیاد جوانی ام صفـــــحه برداشتم از زنده…

چند شعر کوتاه از رها فلاحی

زیر باران قدم می‌زنم، درختان در گوشی می‌گویند:      -- هوا…

جنگ های بیهوده ایکه زیر نام دین چندین نسل را…

نویسنده : مهرالدین مشید جنگ هاییکه رزم آوران رهایی بخش را…

نشست فارمت مسکو؛ از دید ابزاری طالبان تا نگاه خوش…

عبدالناصر نورزاد   روز جمعه، فارمت مسکو با اشتراک ده کشور  آغاز…

انسانیت را فرض دانیم !

امین الله مفکر امینی       2024-01-10 بـدنیــــــــایی مجــاز نبینــــــی جزدرد وغم وافسـرده گـــی که…

هفتم اکتوبر روز تجاوز عریان آمریکا و ناتو

که ملت افغان را ۲۰ سال بخاک و خون نشاند نباید…

ابونصر محمد بن محمد فارابی کی بود؟

انجنیر حبیب فتاح ابونصر محمد بن محمد فارابی، مشهور به «فارابی»…

بکر علی

زنده‌یاد "بکر علی" (به کُردی: به‌کر عه‌لی) شاعر کُرد شهید،…

افزایش خطر تروریسم از افغانستان و رویکرد های رقابت محور…

نویسنده : مهرالدین مشید نجات افغانستان در گرو فرصت ها و…

دلگیر

دلم آنقدر.    از   دنيا   گرفتهتو گويي كس گلويم را…

وفاق ملی و همگرایی ملی

افغانستان برامده از جنگ های ۴۳ ساله اعم از تجاوز…

ابوالقاسم لاهوتی

ابوالقاسم لاهوتی

دلگیر

دلم آنقدر.    از   دنيا   گرفتهتو گويي كس گلويم را…

از مبارزه طبقاتی به مبارزه طبقات

ترجمه. رحیم کاکایی یوری آنتونوف اجازه دهید در واژگان بالا یکی را…

یک تصویر و هزاران هزار  سخن

نویسنده: مهرالدین مشید روزی خواستم، چیزی بنویسم و موضوع را انتخاب…

د ادب او فرهنګ له مخکښ، تاند او هڅاند استازي…

مرکوال: انجنير عبدالقادر مسعود د پوهې، فرهنګ، شعر او پښتو ادب…

اختلال فکری و روحی در عرفان

دکتر بیژن باران قشر روشنفکر ایران زیر سنت چند هزار…

                 ریشۀ معضلات جاری افغانستان 

 میرعنایت الله سادات              …

افکار سازی عمومی در ماهیت حقوق رسانه ها برای افغانستان

چکیده اختلال و اختلاف سازی سازماندهی شده٬ در مبانی پدیده های…

چتر بزرگ ملی افغانستان، چراغ راه امید مردم افغانستان

نور محمد غفوری متن مکمل بیانیهٔ اینجانب نور محمد غفوری در…

«
»

خیام با محبوبیت جهانی

دکتر بیژن باران

خیام  یکی از مشاهیر علمی – ادبی جهان از سده 11م است. او با جهانببنی مادی، روش علمی، تخیل نجومی، شخصیت متعهد نمونه یک شهروند جهانی برای تمام فصول تاریخ است. خلاقیت، وجدان، آینده نگری، پشتکار، خوش بینی، مطالعات، خردگرایی، اخلاق عناصر تشکیل دهنده ی 83 سال زندگی خلاق او بودند. زندگی پربار، علوم جبر و نجوم، فلسفه مثبت گرای خیام بررسی شدند. 

برای خواننده محلی او بفارسی نوشت؛ برای خواننده جهانی آنروز او بزبان عربی رایج در خاور میانه نوشت. آثار او در موزه ها، کتابخانه ها، مجموعه های خصوصی برای فارسی/ دری زبانان پراکنده اند. ترجمه های نیمه نصفه کاره به السنه غربی در اینترنت برای دوستداران قرار دارند. باید آثارش با ترجمه به زبانهای گوناگون در یک سرور اینترنت برای جهان گذاشته شوند.

او فلسفه را بزبان شعری برای عامه مردم در آورد. اندیشه حظ زیبایی و زندگی او چه در فرزانگان ایرانی چه در عامه مردم در طول 1000 سال نفوذ کرد. یکی از حفره های ماه بنام خیام ثبت شد. در آثار غربی و فیلمهای هولیوود هم تاثیر خیام دیده شود. شرابی در فرانسه بنام خیام است. در ریاضیات مثلث خیام-پاسکال مشهور است. 

رباعیات به انگلیسی محبوبیت شکسپیر و انجیل دارد. در رباعیات، رگه های فلسفه اصالت وجود بروشنی دیده شوند. از روی رباعیات، هدایت مسایل فلسفی خیام را در 7 مقوله تلخیص کرد: راز آفرینش، درد زندگی، تقدیر از پیش نوشته، گردش دوران، ذرات گردنده/ تناسخ، دم را دریاب، هرچه هست اینجاست. خیام یک گام فراتر رفته؛ هستن را در روال شدن داند. 

ابو العلا معری، 973-1057م، شاعر سوری از آبله در کودکی نابینا شد. خیام تناسخ از آبستره/ مجرد شاعر سوری را به تابلوهای کنکرت دل انگیز تبدیل کرد. خیام از تاریخ نگاری اساطیری فردوسی آموخت که تغییر و تناسخ در پیدایش و مرگ شاهان و پهلوانان بطور کنکرت تجلی یابند. دید خیام جهانشمول بوده؛ چرخه ابر- باران- خورشید، نه از پشت پنجره قطره باران بر گل را تصویر کند. 

از خیام کتاب فلسفی بجا نمانده است. زیرا متحجران فلسفه را مذمت کردند. ولی او داهیانه افکار فلسفه مادی، این جهانی، خوش باشی را در شعر فارسی مانا کرد:

دشمن به غلط گفت که من فلسفیم./ ایزد داند که آنچه او گفت نیم.

لیکن چو در این غم آشیان آمده ام/ آخر کم از اینک، بدانم که کیم.

مردم جهان شناخته را زندگی کنند. زبدگان در پی کنجکاوی، ورزش، ثروت، قدرت اند. خیام کنجکاو جهان ناشناخته را بررسی کرد.پاسخ زعمای الهیات، علم، فلسفه او را قانع نکرد.خود به بررسی ناشناخته ها پرداخت. در رباعیات این تلاش به یافتن پاسخ تبلور یابد. کنجکاوی خیام را به ریشه یابی وضع روز، بررسی گذشته، راستی آزمایی افسانه های متافیزیک، درک سامانه تغییر، پیش بینی آینده کشاند: با اهل خرد باش که اصل تن تو /گردي و نسيمی و غباري و دمی است. 

اندیشه خیام میان توده ها، یا اکسیر جاودانگی نامش در جهان، رباعیات او است. نسخ کم، پراکندگی اقامت، شعر محفلی- احتمال نابودی آثار فلسفی او؛ مانند رازی در 100 سال پیش است. رباعیات او از محافل پراکنده در شهرها را نخبگان پیشرو و دوستداران گردآوری کردند.

خیام خردگرا چون فردوسی، انسان گرا چون رودکی، اندیشمند چون رازی، جهان گرا چون بیرونی، تجریدگر چون نصیر توسی بود. او تخیلی قوی، دانش علمی عمیق، وجدانی هوشیار، هوشی ارثی داشت. با مطالعات ژرف خود به تناقضات مابین نظریات مطرح شده در آثار گذشته چون افلاطون، ارسطو، ابن سینا و تناقضات مابین ذهنیات گذشتگان با مشاهدات خود پی برد. لذا تا پایان عمر، شک گرایی به همه نظرات سنتی، و حتی نظرات خودش، او را مانند همتایان جهانیش در عصر نو مطرح کند. 

خیام 1048-1131 در نیشابور خراسان 83 سال زندگی کرد. او در اقامتهای چندین ساله به اصفهان، سمرقند، مرو، بلخ با اندیشمندان معاصرش همکاری داشت. از سده 12 م، یکی از چهرههای علمی جهانی از نوع رازی 865-925، کاشف الکل و جوهر گوگرد، تشخیص آبله از سرخک، آزمونگر دارو روی جانوران باشد. ‌این دو از برجسته ‌ترین پیشروان جهانی تلفیق خرد و تجربه‌ در علوم اند. 

خیام اندیشمند بیمانند ایرانی تا 25 سالگی، آثاری در جبر، موسیقی نظری، ریاضیات آفرید. خوارزمی 780- 850 م، پدر جبر و الگریتم، ماهانی 884م هندسه تحلیلی را پایه گذاشتند. آنها هندسه ی یونانی را به معادلات جبر تبدیل کردند. در سده 18م دکارت این معادلات را دنبال کرد؛ محور مختصات را برای ترسیم معادلات عرضه کرد. خیام رویدادها و تاریخ را در سیر سرمدی دید- با زمان و مکان و شخصیت، بقول حافظ نه در “دامگه حادثه.” طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق/ که در این دامگه حادثه چون افتادم. 

نزاعهای فرقه ای، مجادلات، بحث ها، جنجال های عرفانی فراوان بودند: سنی، شیعه، اشعری، اسماعیلیه، معتذلی، باطنیان، بودایی، مانوی، مسیحی، لاادریون، اصحاب تناسخ. آنها در بحث‌های عمومی، خصوصی، شفاهی، کتبی تمام مسایل فلسفی روز را باز کردند. اوضاع سیاسی با جنبش اسماعیلیه عجین است. در این سده، گستره علوم شامل آثار یونانی، هندی، مصری، ایرانی، چینی، بابلی/ ایلامی بود. در جغرافیای شطرنجی فلات ایران با امیران ثروتمند مستقل باز تولید شد.

چرا پس از صفویه تا سده 20م نخبگان و مشاهیر علمی و ادبی در ایران پیدا نشدند. فقر، مرض، نبود زیرساختهای دانشگاه، کارخانجات، طبقه متوسط قوی – دلایل عمده بودند. در سده 20م نخبگان ایران در غرب مقامهای دانشگاهی و پژوهشی بدست آوردند. نمونه: پرفسور جوان در لیزر، زاده در منطق فازی، میرزاخانی در ریاضیات.

در جهان 1000 فرهنگ، 100 فرهنگ مهم، 22 تمدن بوده؛ ایران یکی از تمدنها ست- دکتر هلاکویی گفت. در ایران از سده 12 تا سده 20 متافیزیک بر فیزیک پیشی گرفت. این سلطه به خرافات و شکست از استعمار در برابر رشد سرمایه داری غرب منتهی شد. تا جاییکه در عصر مدرن الهیات جای فلسفه را گرفت. 

هسته تخیل و خلاقیت کاربرد فکرهای کتره ای با دیگر شبکه های مغز اند. منطق، زبان، حافظه، اراده، نیت، انگیزه در تخیل و خلاقیت انتگره شده؛ بسوی چارهجویی، حل مسئله، راهیابی گرایش  کنند. در روند غور، فرد به پاسخ پیچیده  رسد. انسان طبیعت را با ادراک، حسیات، مشاهده  یابد. دانشمند رویداد را علت یابی کند. نیوتن افتادن سیب را از درخت دید؛ نیروی گرانش را با زبان ریاضی تبیین کرد. کوکله گذر مار دم به دهن را خواب دید؛ فرمول فررار حلقوی شیمی آلی را یافت. آینشتاین ناظر، حرکت 2قطار، رفتن مسافر در کوپه را در نسبیت سرعتها و محور مختصات تبیین کرد.

شاعر رویداد را توصیف کند. در شعر عاطفه، قیاس، تشبیه، نماد کلامی اند. خیام مشاهدات خود را در شعر بمثابه گام نخست در علم نگاشت. او علیت نور در تاریکی و گردش ماه با چرخه هلال، نیمه، کامل بدور زمین تصویر کرد: مهتاب بنور دامن شب بشکافت. 

او اشکال هندسی و اعداد را در شعر آورد: در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست. هوشیاری متضاد مستی است. خیام اعداد را مد نظر دارد: ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی. تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی؟ در این سطور باید دالهای 4، 7، 5 بمثابه نماد یا مدلول عناصر اربعه باشند. 

در سطری دیگر عناصر اربعه را نام برد: آزاد زخاک و باد و از آتش و آب. این 4 نام با طبایع گرم، سرد، تر، خشگ یا اخلاط خون، بلغم، صفرا، سودا در طب عوام ربط دارند. مدلول 7طبقه آسمان خارج از جو زمین، فلک یا سیاره/ ستاره اند: قمر، عطارد، زهره، شمس، بهرام، مشتری و زحل. امشاسپندان 7گانه زرتشتی هم شاید مد نظر باشند.

5 حس باصره، ذائقه، لامسه، شامه، سامعه؛ 6 جهت راست، چپ، بالا، پایین، جلو و عقب اند. عطار رباعی خود را با متافیزیک آفرینش 6 روزه ، 4 عنصر، 7 طبقه آسمان آمیزد: برآورید ز دودی کبود در شش روز/ بکرد چار گهر هفت قبة گردان. ولی خیام مادی  نگرد: با اهل خرد باش که اصل تن تو/ گردی و نسیمی و غباری و دمی است. یعنی گرد و غبار مادی در حرکت نسیم در دم/ لحظه است.

رباعیات مانند دیگر آثار ادبی ماندگار هیچ غرض و تعصبی به ضد دیگران از نظر ملیتی، جنسی، دینی، فرهنگی، سیاسی ندارد. انسان در این گونه ادبیات آزاد، خردگرا، صلحجو، شکیبا ست. او دارای تمام فضایل انسان جهانی برای تمام فصول تاریخ است. خیام “فضل و آداب” جاری را در پاسخ به مسایل مبرم فلسفه نادرست دید. لذا دانش و اخلاق زعما را “افسانه” موهوم خواند:

آنانکه محيط فضل و آداب شدند/ در جمع کمال شمع اصحاب شدند.

ره زين شب تاريک نبردند برون /گفتند فسانه‌اي و در خواب شدند.

در فارسی اثر خیام بر مردم در تشریک مساعی آنها در اعیاد ملی، جشنهای سرور، تمتع از طبیعت دیده شود. در تقویم جلالی خیام سال واقعی و محاسباتی بهم بسیار نزدیک اند. در این تقویم شمسی نام ماه های یزدگردی مانند مهر، آبان، بهمن بکار رفتند. نوشتن نوروزنامه گرایش خیام را به سنن ایرانی نشان دهد. شاید عرق ملی در برابر تازی و ترک، تقویم شمسی و نوروزنامه را نوشت. مشی خیام بدور از مراکز قدرت، ثروت، منزلت باشد- برعکس فرصت طلبان بادمجان دور قاپچین چون منوچهری دامغانی، عنصری، عُسجُدی، فرخی که استعداد خود را به سکه های زر در مدح زورمندان تبدیل کردند. شاید با این کار به شاعران درجه 2 و 3 نزول کردند.

در سده های 10-12م نیشابور، ری، بغداد مانند لندن، پاریس، نیویورک در سده های 19 – 20م مراکز تجاری، علمی، اقتصادی، فرهنگی بودند. قدرت نمایی آل بویه در بغداد، خلافت را به مقام تشریفاتی کاهش داد. رویدادهای سیاسی این سده شامل بود بر: فروپاشی سلسله آل‌بویه ۹۳۲–۱۰۵۵ م، سلطه سلجوقیان سده 10 و 11م، جنگهای صلیبی در فلسطین سده 11تا 13م، قیام باطینان و الموتیان 1090-1273م. در اقتصاد، تجارت، امنیت طبقه متوسط به فرهنگ و علم رغبت کند. 

خیام حتی فرهنگ را هم در چرخه حیاتش بیند. مثلا نام بهرام گور و کی خسرو با ذرات خاک آنها متناظرا وجود داشته- اولی در تاریخ/ اذهان انسان؛ دومی در خاک و تاک. خیام روح را تابع جان دانسته؛ مرگ جسم را پایان روح خواند. در مقابل، غزالی ایده آلیست سده 11م، به دهریون ایراد گرفت که منکر صانع اند. 

چون رباعیات او مانند اشعه ای از مرکز محفل به پیرامون پخش شد؛ در سفرهای طویلش شماری از این رباعیات در شهرهای دیگر بجا  ماندند. این رباعیها توسط حضار، ناسخان، کاتبان شهرهای هرات، بلخ، بخارا، سمرقند، نیشاپور، ری، اصفهان به سفارش خواستاران و بازرگانان بازتولید شدند. احتمالا او 60 سال آخر زندگی خود را با نوشتن سالی 10 رباعی گذراند. 

این رباعیات/ چارینه در محافل فرهیختگان خوانده  شد. با پس و پیشی برخی واژه ها یا مخلوط شدن چند رباعی در یک رباعی، از حافظه حاضران میهمانی در خلوت خانه ی آنها، رباعیات کتابت شد. از اینرو نسخه خطی با 251 رباعی تنها بخشی از رباعیات بوده که در یکی از این شهرها کتابت یافته؛ شامل رباعیات دیگر خیام در شهرهای دیگر نشود.

زیرا نسخه خطی اگر در نیشابور، اصفهان، یا بلخ کتابت یافته باشد؛ بیشک از بقیه رباعیات در شهرهای دیگر که در طول 60 سال زندگی علمی اوست خالی ماند. معاصران خیام مانند عروضی صاحب 4مقاله، وفات سده 12م و بیهقی صاحب 5 جلد تاریخ، سده 11م از رباعیات او ننوشته اند. هدایت نوشت: ترانه های خیام در زمان حیاتش بین دوستانش گشته؛ پس از مرگش جمع آوری شده اند.  

هدایت و شاملو در کتاب ترانه ها، روایتی از 125 رباعی خیام دهند؛ این اندکی تعداد شاید بدلیلی نسخ و کتابت پخشی از رباعیات در یک شهر مثلا اصفهان باشد که شامل رباعیات مانده در دیگر شهرها نباشد. دیگر اینکه نسخه های متاخر تعداد رباعی شان بیشتر از قبلی هاست. این افزایش یا حاصل ادغام چند نسخه از شهرهای مختلف یا تداخل با رباعیات دیگران است.

خیام بطور غیر رسمی بین 100 تا 1000 رباعی نوشته؛ اکثر آنها ازبین رفته اند؛ یا با آثار دیگران قاطی شده اند. نسخه خطی رباعیات او با 251 رباعی، 68 سال پس از مرگش بجا ماند. نخستین چاپ آن در 1893م در تهران به تصحیح ایرج میرزا 453 رباعی دارد. خیام رباعیات خود را در محافل خودی خواند. لذا در عهد خودش و حتی 6 دهه بعد از مرگش در یادداشت دوستداران، ملع عام یا دربار شاعر نبود.

رباعیات مانند شهر فرنگ، زنجیره تصاویر زیبای دور و بر انسان است. این تصاویر در متن تاریخی- فلسفی با صدای انسانی خیام قرار گیرند. خواننده هم از رنگ آمیزی طبیعت در رباعیات حظ برد؛ هم از بستر علمی فلسفی آنها به پرسندگی و پاسخ یابی برسد. او از هر محیطی مصالح شعری را گزیند: میهمانی، کارگاه، بازار، باغ، ارگ، برج، قلعه، کاخهای بلند، باران، ابر، آسمان، سیارات، ستارگان، خورشید، ماه، افلاک.

در رباعیات دیدگاه راوی کل، حساسیت به طبیعت، نظرات فلسفی مادی، شک در اصول علوم و ادیان، دید علمی شاعرانه، تصاویر، تشابهات بصری، حسی خلاقانه ای باهم تلفیق شده اند. این اشعار از دید 2 چشم تیز در سری پرند که به نظاره محیط باکنجکاوی فطری، تخیل کیهانی و تیزی هوش مشغول بود. او رویدادها، مفاهیم، اشیا را در چرخه ی حیات و تاریخ با بیانی عالی ترسیم کرد. او زندگی را باشادی و عدالت در این جهان برای همه خواست. مهر او به انسان، محیط، زیبایی، زندگی در رباعیاتش از شخصیتی ملایم، با مناعت، مددکار، مداراگر حکایت کند.

شخصیت شاعر را در خصایل فردی و اجتماعی او در بقا و آفرینش در مقابل قدرت ررنباید دریافت. شخصیت ترکیب خصایل چون پشتکار و صفات فردی چون استادی متمایز از هویت/ کاراکتر او ست. هویت جنسیت، فرزند، مهارت، ملیت است. شخصیت حاوی خصایل زیر است: صداقت، وجدان، سازگاری، عصبیت، کنجکاوی، همکاری، انعطاف، هوش اجتماعی، تعهد، پشتکار، وقت شناسی، وفا، اعتماد، سپاس، برونگرایی. 

برای خیام تصویر سازی از تن نیاز به ذکر اعضای بدن دارد. عینیت دادن به تجریداتی مانند عشق، زیبایی، لذت، عدالت، جوانی در خود نیاز به نامبردن اشیا و اجزای محسوس دارد. تصویرسازی imagism در شعر برای القای مفاهیم مجرد مانند عشق از تخیل، تخصص، هوش، چارهجویی شاعر آید.


بیان نظرات شاعر در جوانی و پیری، برای خود و مخاطب، رسمی و خصوصی گاهی در تخالف اند. نیز خود خیام در 60 سال زندگی علمی و شاعری در فازهای فکری اعتقاد، شک، دهری، الحاد قرار داشت. باید توجه داشت که او چون هر موجود زنده ای از مراحل تکامل برخوردار بود. این مراحل حیات با چرخه ذهنی او متناظر اند. زیرا او، چون هر کس دیگر، در اعتقادات خانوادگی و محلی متولد شد. با تحصیلات علمی، نجومی، تجارب مطالعاتی، آزمایشی، مشاهدات اجتماعی، جدل با دیگران، ارزیابی رفتار قدرتمندان- به دوره شک در نظرات محیط حول و حوشش رسید. 

سیر تدریجی تکامل فلسفه خیام از اعتقاد به شک و سپس به الحاد در رباعیات رصد شوند. در ابتدای شاعری یا مستقیم یا به کنایه صانع یا سایه او دیده شود. در پیری خیام، او کاملا تنهاست؛ این تنهایی را با می و معشوق پر کند. صادق هدایت که خود از افسردگی شدید رنج برد، این اضطراب ژنتیک مغزی را در اکثر آثار خود بازتولید کرد. حتی فراتر رفته، این افسردگی حاد را در فلسفه خود و دیگران ترسیم project کرد. او در کتاب ترانه های خیام، جنبه های پوچی و بدبینی در خیام دیده؛ در فلسفه ای تاریکبینی خود آن را عرضه کرد. شاید خیام و حافظ از افسردگی، شیدایی، سودازدگی رنج بردند. علاج را در میگساری یافتند.

دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست.
معلوم نشد که در طربخانه خاک/ نقاش ازل بهر چه آراست مرا.
دارنده چو ترکيب طبايع آراست.
می نوش ندانی ز کجا آمده‌اي. /خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت.
چون نيست حقيقت و يقين اندر دست./ نتوان به امید شک همه عمر نشست.
خيام! که گفت دوزخي خواهد بود؟/ که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت؟
با اهل خرد باش که اصل تن تو/ گردي و نسيمی و غباري و دمی است.

در 1859 فیتز جرالد انگلیسی حدود 600 رباعی خیام را ترجمه کرد. این ترجمه در غرب غوغا بپا کرد. فیتز جرالد 1809-1883 در بازسازی مضامین رباعیات در شعر انگلیسی خیام مهم است. پس از آن رباعیات به فرانسه، آلمانی، روسی، هندی، ایتالیایی، اسپانیایی، عربی، ترکی، کردی، هندی، چینی، ژاپنی مکرر ترجمه شد. بویژه با مینیاتورهای رنگین و دلپذیر رباعیات بصورت هدیه رایج شد. در زبان انگلیسی از اروپا تا آسیا و آمریکا، رباعیات خیام محبوب ترین کتاب شعر از نظر تعداد ورژنهای چاپی است. در مطالعات دانشگاهی، محبوبیت رباعیات با کلیات شکسپیر و انجیل عصر جدید مقایسه شود. 

اکثر رباعیات انگلیسی در مصرع ایامبیک پنتامتر یعنی 5 رکنی و قافیه 4 مصرع aaba اند. یعنی بیت اول، دوم، چهارم گاهی هر 4تا هم قافیه اند. رکن iam یک هجای تاکیدی و یک هجای بی تاکید دارد. وزن پنتامتر در هر مصرع 5 رکن دارد. لذا وزن مصرع خمسه “ایام” است. الگوی تاکید در شعر انگلیسی 6 گونه است: دو هجایی: بی تاکید+تاکید، تاکید+ بی تاکید، تاکید+ تاکید، بی تاکید+بی تاکید. 3 هجایی: بی تاکید+ بی تاکید+تاکید، تاکید+ بی تاکید+بی تاکید. وزن شمارش از 1 تا 8 رکن در بیت است. 


رباعیات فارسی خیام با قافیه aaba و وزن “لا حول و لا قوه الا بالله” به ارکان بحر عروضی “مفعول، مفاعلن، مفاعلین” یا با زحافات/ اختلافات جزئی است. تلفظ حروف الفبا صامت مانند “د” یا مصوت مانند “اُ” است. شعر عروضی از ترکیب هجاهای کوتاه و بلند ساخته شود. تلفظ مصوتها بلند مانند آ یا کوتاه مانند اَ است. هجای بلند از صامت + مصوت بلند است. مانند با، می، سو. یا صامت + مصوت کوتاه + صامت مانند بر: ب،ــَـ ، ر؛ دل: د، ــِـ ، ل. هجای کوتاه = صامت + مصوت کوتاه مانند که. مکث، تاکید، لحن در عروض نبوده؛ ولی در دکلمه شعر لحاظ شوند. رک شعر خوانی شاملو.

بحور با تکرار یک رکن یا چند رکن با قافیه ابیات نامهای گوناگون دارند. نمونه بحور: هَزَج، رجز، رَمَل مانند مثنوی مولوی، متقارب مانند شاهنامه. وزن عروضی بلندی و کوتاهی هجا و وزن انگلیسی تاکید/ بی تاکید هجا است. در هر دو شعر سپید بیوزن مانند شاملو و الیوت هم فراوانند. مصرع، بیت، خط مترادف اند.

جامعه نیاز به تقویم/ گاهشمار برای زمانبندی کشت، مالیات، مراسم ملی دارد. خورشید ستاره مرکزی منظومه شمسی، زمین سیاره بدور خورشید با قمر/ مانگ بدور زمین با گردش سالانه و ماهانه پیش بینی پذیر است. مانگ برای قمر زمین و قمرهای سیارات دیگر و ماه برای نام 12 ماه سال بکار رود. دو نوع تقویم قمری عبریها، عربها، چینیها و شمسی ایرانیان و غربیان دارند. تقویم شمسی ایران با روز اول بهار آغاز شده؛ 12 ماه دارد. 

تقویم مدار زمین به دور خورشید را با محاسبات دقیق یافته؛ تا هر 5 سال یکی کبیسه پیش بینی شود. چون مدارات زمین و ماه متغیرند؛ طول سال بر حسب روز، ساعت، دقیقه، ثانیه متغیر است. آغاز سال مختلف شمسی و قمری و تعداد روزهای سال تفاوت داشته؛ سال شمسی بلندتر از قمری است. لذا در تبدیل 2 تقویم بر حسب ماههای سال باید دقت شود. زیج/ جدول مشاهدات خورشید، ماه، محاسبات طول روز- تفاوت را نشان دهد.

خیام مدیر رصدخانه اصفهان برای ۱۸ سال بود. او با دیگران تقویم جلالی را بنا بر سال خورشیدی با 12 ماه تهیه کرد. محاسبه ی 365.24219858156 روز بسیار به طول سال امروزی نزدیک است- با دانستن اینکه طول سال تغییر کند. او حرکت سیارات را در مدارات بیضوی، شهابها را در پرتابی شلجمی، ستارگان را ثابت، زمین زیرپایش را در حرکت توصیف  کرد. برای او مدار اجرام آسماني مانند ستارگان دنباله دار لزوما بيضوي نيست بلكه هذلولي يا شلجمي نيز باشد. مخروطات صرفا ترسیمات و تقاطع سطوح شلجمي يا سهمي نبوده بلکه الگوی ترسیمی اجرام سماوی باشد. 

در رصد سیارات، مدار گريزی را از مركزيتي در حركت غير دايروي دیده؛ سرعت نايكنواخت آن اجرام را با قوانين حركت پرتابي مخالف دانسته؛ با فلسفه مدرسي مخالفت کرده؛ پی بوجود مفهوم شاعرانه گرانش عمومي برد. 

گویا در حضور غزالی، خیام نشان داد که کیهان universe بدور زمین نچرخد- برخلاف نظرات رایج آن عصر. خیام فانوسی با نور در سفال مشبک بنا بر نقشه ستارگان بر یک پایه گردان وسط اتاقی تاریک قرار داد. او نشان داد: زمین بدور محورش در یک شبانه روز گردد. در نتیجه کواکب و کهکشان های گوناگون شب و روز روی زمین دیده شوند. نیز گفت ستارگان در فضا ثابتند؛ اگر بگردند بخاطر حجم عظیم شان سوزند:

اين چرخ فلک که ما در او حيرانيم/ فانوس خيال از او مثالي دانيم.

خورشيد چراغداران و عالم فانوس/ ما چون صوريم کاندر او حيرانيم.

هندسه، علم محاط بر خط، نقطه، سطح، حجم است. خیام معادلات درجه 3 را از طریق هندسه ترسیمی و رقومی حل کرد. رساله فی البراهین علی مسایل الجبر و المقابله- حدود 1090م در باره معادلات درجه3م به عربی نوشت؛ به خواجه نظام‌ الملک توسی تقدیم کرد. «رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس» در باره خطوط موازی را دکتر تقی ارانی 1282-1318 نشر کرد. با اثبات اصل پنجم اقلیدس درباره‌ی قضیه‌ی خطوط موازی نوشت: از يك نقطه خارج از يك خط، يك خط و تنها يك خط موازي با خط مفروض مي‌توان رسم کرد. نصیر توسی بررسی خطوط موازی را در بی نهایت ادامه داد. 

او نشان داد معادله‌ی درجه‌ی سوم ممکن است دارای بیش از یک پاسخ باشد. در حل معادله مکعب مشهورش x**3+200x  20x**2+2000=، او هم از تقاطع هذلولي Hyperbola با یک دایره، هم بطور تقریبی از میان یابی، درج، الحاق interpolation جدول مثلثاتی، یک ریشه مثبت این معادله را یافت. 

در اینجا، خیام تا کشف ریشه های صفر، منفی و موهومی فقط یک قدم فاصله داشت. حتی پیش بینی کرد که این ریشه های ثانوی را اخلاف او خواهند یافت. بهر تقدیر خیام بدرستی پیش بینی کرد که معادلات مکعبی بیشاز یک ریشه دارند. او نوشت حل این معادله درجه سوم نیاز به کاربرد مخروطات دارد؛ که بدون خط کش و پرگار حل نشود. این نتیجه گیری 750 سال بعد در اروپا ثابت شد. معادله خطی درجه 1، منحنی درجه 2 است.

خیام در کتابی برای ریشه یابیn م دوجمله ای binomial ها و چندجمله ای polynomial ها راهی یافت. این کتاب از بین رفته است؛ اشاراتی باین کشف در دیگر آثار او آمده. او در بسط غیر-هندسی در قضیه خطوط موازی و ضریب کسور کمک شایانی کرد.  خیام بخشی از زندگی خود را نیز در آموزش نسل بعدی دانشجویان گذاشت. یکی از شاگردانش در باره خیام نوشت: “او از ودیعه تیزهوشی و قوای دماغی عالی برخوردار است.” نصیر توسی و حافظ از پیروان ریاضی و فلسفه خیام اند.  

از خیام 4 کتاب در ریاضیات، یکی در جبر، یکی در هندسه، 3 تا در فیزیک شامل «میزان الحکمت»، 2 تا در متافیزیک، زیج ملک‌شاهی/ جلالی، طبیعیات، ‌الوجود، «لوازم الامکنت» در هواشناسی. پنج اثر در فلسفه نیز دارد: «فی الکون و التکلیف»، «فی الوجود، الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی»، «الجواب عن ثلاث مسائل؛ ضروره التضاد فی العالم و الجبر و البقا». رساله علم کلیات به فارسی است. رساله موسیقی «القول علی اجناس الذی بالاربعه» به او منسوب است.

منابع. ‏2021‏/09‏/12
تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، تا اواسط قرن 5 هجری، ذ. صفا، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۶. 

جورج سارتون، تاریخ علم، ترجمه احمد آرام، تهران، ۱۳۳۶. 

تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام، تهران، 1336