حاوی سرنخ هایی از پاسخ متزلزل نخست وزیر ترکیه به فعالیت های روسیه در کریمه هستند

سکوت ترکیه در قبال بحران کریمه از نگاه موسسه واشنگتن
اندیشکده آمریکایی موسسه واشنگتن نوشت: مسائلی مانند وابستگی ترکیه به گاز روسیه ، هراس های دیرینه از ارتش روسیه و سیاست دریانوردی در دریای سیاه ، همگی
در همین حال ، وابستگی ترکیه به روسیه برای حدود نیمی از واردات گاز طبیعی و هراس تاریخی ترکیه از روس ها ، موجب ملایم شدن واکنش ترکیه به گرفتن کریمه از سوی روسیه می شود.
به عنوان مثال ، در صورت اقدام ناتو در دریای سیاه ، ترکیه بین وابستگی به ناتو و تعهدات قراردادی خود توازنی ایجاد خواهد کرد؛ تعهداتی که ریشه در ˈکنوانسیون مونتروˈ 1936 دارند که دسترسی کشورهای غیرساحلی به دریای سیاه از طریق تنگه های ترکیه از قبیل تنگه بسفر را محدود می کند.
ترکیه ممکن است که در مناقشه کریمه موضعی شبیه موضعش هنگام حمله روسیه به گرجستان در سال 2008 اتخاذ کند که به یک بازی ایجاد توازن بین ناتو روسیه پرداخت. ترکیه در هیچ حالتی قرارداد مزبور را که برای حس قدرتمند بودن ترکیه ضروری است ، نادیده نخواهد گرفت.
جغرافیای خاص کریمه به این منطقه اجازه داده تا در بخش زیادی از تاریخ خود ، هویتی مجزا از سرزمین اصلی اوراسیا در شمال ، حفظ کند.
در ادامه این مطلب با ذکر سابقه ای از تاریخ کریمه آمده است: در سال 1954 ، نیکیتا خروشچف جانشین استالین ، کریمه را از شوروی به عنوان هدیه به جمهوری سوسیالیستی اوکراین منتقل کرد.
حتی در آن زمان هم به دلیل اهمیت راهبردی کریمه از نگاه مسکو ، به تاتارها اجازه داده نشد به سرزمینی خود بازگردند هرچند سایر ملیت های تبعید شده توسط استالین در نهایت به سرزمین خود بازگشتند.
در نشانه دیگری از اهمیت راهبردی کریمه برای مسکو ، روسیه حضور نظامی خود را در کریمه حفظ کرد و در سال 2010 روسیه و اوکراین پیمانی امضا کردند که طبق آن بندر سواستوپول کریمه برای استفاده نیروی دریایی روسیه تا سال 2042 به مسکو اجاره داده شد.
از زمان فروپاشی کمونیسم ، بسیاری از تاتارها به کریمه بازگشته اند. بر اساس تازه ترین آمارها در سال 2001 ، تاتارها بیش از 11 درصد از جمعیت کریمه را تشکیل می دهند. بر اساس همین آمار ، روس تبارها و اوکراینی تبارها به ترتیب 59 و 24 درصد جمعیت کریمه را تشکیل می دهند. تاتارها به شدت با بازگشت حکومت روسیه به کریمه مخالف هستند.
این در حالی است که چند میلیون تاتارهای تبعیدی در استان های مختلف ترکیه و بخش هایی از مرکز ترکیه زندگی می کنند.
بدون شک ، کشته شدن تاتارها در کریمه موجب خشم تاتارهای ترکیه می شود و فشار را بر دولت آنکارا برای مخالفت با کنترل روسیه بر کریمه افزایش می دهد.
در همین حال ، در حالی که بسیاری از تاتارهای ترکیه در سیاست دیدگاههای سکولار دارند و از حزب مخالف ترکیه حمایت می کنند، مساله اوکراین می تواند موجب پیچیدگی کار حزب حاکم عدالت و توسعه شود و این در حالی است که کشور برای انتخابات 30 مارس آماده می شود.
در ادامه این مقاله با اشاره به مساله واردات انرژی ترکیه از روسیه آمده است: علاوه بر مساله انرژی ، آنکارا به یک تردید عمیق تاریخی در رویارویی با روس ها دچار است. بین سال 1568 زمان اولین برخورد عثمانی با روس ها و پایان امپراطوری روسیه در سال 1917 ، ترک ها و روس ها دستکم در 17 جنگ درگیر شدند که روسیه در همه آنها پیروز بود.
ترس از روسیه موجب شد که ترکیه در زمان جنگ سرد به یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا تبدیل شود. همین ترس موجب می شود که اکنون ترکیه از رویارویی با مسکو در کریمه مردد باشد.
سومین عاملی که موجب تضعیف سیاست ترکیه علیه مسکو در کریمه می شود ، دیدگاه ایستای درباره دریانوردی در دریای سیاه است که در کنوانسیون 1936 مونترو مندرج است. همانطور که گفته شد ، این معاهده حقوق دریانوردی و کشتیرانی را برای کشورهای غیرساحلی در دریای سیاه محدود می کند.
بر خلاف معاهده های پس از جنگ جهانی اول که کنترل ترکیه را بر تنگه های ترکیه محدود می کرد ، معاهده 1936 به نفع ترکیه بود و به این کشور اجازه نظامی سازی تنگه ها و مدیریت ترافیک این تنگه ها را داد.
اگر آمریکا و ناتو بخواهند در دریای سیاه بطور فعال به گشتزنی به منظور ایجاد بازدارندگی در برابر سیاست های روسیه بپردازند ، اجرای نیرومند پیمان مونترو توسط ترکیه ، بر انعطاف عملیاتی آنها تاثیر خواهد داشت.
در پایان این مقاله آمده است: اگر پوتین بخواهد بر کل اوکراین تسلط یابد ، ترکیه در شرایط دشواری قرار می گیرد. اوکراین از سال 1991 تا کنون به عنوان حائلی بین روسیه و ترکیه عمل کرده است. اگر اوکراین نتواند استقلال کامل خود را حفظ کند ، ترکیه در سمت شمال با روسیه ای رو به رو می شود که بیش از گذشته به تزارها شباهت دارد که سابقه ای از تجاوزات موفق از دریای سیاه را داشته است. این در حالی است که موقعیت ترکیه در جنوب هم به شدت بی ثبات است. به طور طبیعی ، این شرایط به معنای رایزنی ها و اتکای بیشتر ترکیه به آمریکا است. اما با وجود اردوغان شرایط عادی و طبیعی نیست.
بطور خلاصه ، هر چند آمریکا باید رایزنی نزدیکی با ترکیه به عنوان یک متحد و ˈکریدورˈ اعمال قدرت در دریای سیاه داشته باشد ، اما واشنگتن باید از این مساله آگاه باشد که اردوغان تا چه حد بطور عجیب و غیرعادی ممکن است بنا به دلایل ایدئولوژیک ، تاریخی ، راهبردی و انرژی ، به روسیه توجه داشته باشد.
* سانر کاگاپتای مدیر بخش مطالعات ترکیه در موسسه واشنگتن ؛ و جیمز اف جفری عضو میهمان این موسسه و سفیر سابق آمریکا در ترکیه است.
اندیشکده آمریکایی نگران قرارداد فروش سلاح روسیه به مصر است
اندیشکده آمریکایی موسسه واشنگتن نوشت : خرید احتمالی سامانه های پیشرفته تسلیحاتی روسی توسط مصر می تواند به یک عامل محرک و مزاحم دیگر در روابط آمریکا – مصر تبدیل شود.
پس از کودتای برکناری مرسی ، آمریکا انتقال برخی از سامانه های تسلیحاتی را به مصر به تعلیق در آورد که این امر السیسی را واداشت تا کمک مسکو را در متنوع سازی منابع خرید نظامی مصر بطلبد.
بر اساس گزارش ها ، وی در سفر روزهای 12 و 13 فوریه به روسیه قراردادهایی برای خرید تسلیحاتی به ارزش 2 میلیارد دلار از روسیه امضا کرده است. این سلاح ها در آینده می تواند برتری نظامی کیفی اسرائیل را از بین ببرد و به یک عامل تحریک آمیز دیگر در روابط آمریکا و مصر تبدیل شود.
نه واشنگتن و نه اسرائیل احتمالا با انتقال بالگردهای روسی به مصر مخالفتی نخواهند کرد زیرا اجماعی وجود دارد که عملیات ضدتروریستی مصر در صحرای سینا ممکن است از چنین خریدهایی سود ببرد.
اما سایر اقلام نظامی در فهرست خرید مصر از روسیه بحث بر انگیزتر است. به عنوان مثال ، بنا به گزارش ها قاهره درصدد خرید سامانه های دفاع هوایی از مسکو و احتمالا شامل موشک های پیشرفته اس-300 و جت های جنگی ˈمیگˈ و سلاح های ضد تانک ˈکورنتˈ است.
واشنگتن و اسرائیل به مدت سالها با موفقیت به روسیه فشار وارد کرده اند تا موشک های اس-300 را به ایران منتقل نکند با این هراس که توانایی پیشرفته این موشک ها ممکن است مانع حمله پیشگیرانه به تاسیسات تسلیحات هسته ای ایران شود. و در جنگ 2006 لبنان ، حزب الله از سلاح های کورنت سوریه با تاثیرگذاری بالا علیه اسرائیل استفاده کرد. آشکارا ، مصر تهدیدی مشابه ایران و حزب الله نیست اما با این حال انتقال چنین سلاح هایی به مصر منجر به کاهش برتری کیفی نظامی اسرائیل می شود.
یک نگرانی دیگر ، تمایل فزاینده عربستان سعودی برای استفاده از گشاده دستی خود به منظور ابراز نارضایتی از واشنگتن است. عربستان در کنار امارات عربی متحده ، خریدهای نظامی مصر از روسیه را تامین مالی می کند. عربستان در ماه دسامبر نیز اعلام کرد که 3 میلیارد دلار در اختیار ارتش لبنان برای خرید سلاح های فرانسوی قرار می دهد. این تصمیم های عربستان نشانه ای آشکار از نارضایتی ریاض از سیاست واشنگتن درباره مسائل حساس منطقه ای و بخصوص ایران ، سوریه و مصر است. تداوم اختلاف آمریکا – عربستان ، ممکن است قاهره را قادر به تامین سلاح های بی سابقه ، بسیار پیشرفته و مناقشه برانگیز به رغم مخالفت های آمریکا و اسرائیل کند.
این در حالی است که برخی از تحلیلگران مصری ، گرایش هر چند تدریجی به سمت روسیه را در جهت منافع راهبردی مصر می دانند. مقامات نظامی مصر نیز گفته اند که عدم تعیین پیش شرط از سوی روسیه برای فروش سلاح ، این کشور را به شریک قابل اعتمادتری نسبت به آمریکا تبدیل می کند.
اگر مصر واقعا قصد دستیابی به سلاح های مهم مانند اس-300 و کورنت را داشته باشد ، واشنگتن باید به مصر درباره خطراتی که چنین خریدهایی متوجه کمک های امنیتی آمریکا و روابط گسترده تر دوجانبه می کند ، هشدار دهد.
همکاری راهبردی و سطح اعتماد بین اسرائیل و مصر بخصوص درباره سینا خوب است اما تغییر وضعیت کنونی می تواند اعتماد را خدشه دار کند و شاید حتی معاهده صلح کمپ دیوید را هم مخدوش سازد.
هر چند موضع دولت اوباما در انتقاد از سیاست های سرکوبگرانه قاهره درست است اما ادامه توقف کمک نظامی به مصر منجر به تولید دموکراسی در مصر نمی شود و ممکن است برای برخی از منافع راهبردی واشنگتن نیز هزینه های کوتاه مدتی داشته باشد.
* دیوید شنکر مدیر برنامه سیاست عربی در موسسه واشنگتن و اریک ترگیر نیز عضو این موسسه است.