جدایی
هنگامه ی که گل بر سر تیشه میزند
فریاد صد جداییی صد ریشه میزند
با چشم انتظار به درگاه اعتبار
برقی کنار این جغل شیشه میزند
فکر رهایی ، موسم قامت کشی بپای
نفرین بر خزان و بر این بیشه میزند
میلاد یک شگفتن بر باد رفته را
برگونه های فصل جفا پیشه میزند
فریاد میکشد گل آزاده در بهار
بلبل،چو طعنه برسر اندیشه میزند
امین آریبل