تصویر خیال
رسول پویان
صـورتکـدۀ عـشـقـم و تصـویـر خیالم
طاووس چـمـن گـم شـده در پَرپَر بالم
آن آهـوی زیبا که بـود رشک غزالان
نقشی بدل افکنده ز جوش خط و خالم
در برگ خـزانـم بنگر جـوش بهـاران
در دامـن گلـریـز چـمـن عطر شـمالم
در بـزم جنون عـلم و خـرد راه ندارد
فـارغ ز غـم مـدرسـۀ پـر قـیل و قالم
ازخون دلم آب خورد برگ وبرعشق
پر ریشه درختی شـده این تازه نهالم
در بحـر مجـازی نبود جـایگۀ عـشق
تا غـرق بـه ابحار یـقین گشـته کمالم
فهم سـخن عشـق نگنجـد بـه دل غیر
بیهـوده مکـن سـیر بـه دنیای محـالم
خامُش نشـود تـا به ابـد آتـش شـوقـم
خورشید طرب نوردل جنبش و حالم
ازبسکه دل ازمهرو وفایی شده لبریز
تـا روز قـیـامـت نـرســد شــام زوالم
ازبرکت عشق وطرب وجذبه ومستی
شـور غـزل و بیتـم و مـشـتاق جمالم
در اوج تکامل که رسـد مرتبۀ عشق
در شـام جـنون منتظـر صبح وصالم
چنگی زده ام بر غـزل حافظ شیراز
در ســازگـۀ ســرّ ازل قـرعــۀ فـالـم
با این همه مستی وطرب در برمیهن
آزرده دل از دغـدغـۀ قـتـل و قـتـالم
6/6/2014