ایران، تخریب ضروری کتاب ژئوپلیتیسین فرانسوی ژان میشل ورنوشه پیش از این در بلاگفا در دوران پیشا تشدید تهاجم امپریالیستی غرب با تبانی ارشاد سرمایه داری اسلامی و طبیعتاً در تبانی ضمنی با اپوزیسیون های پنتاگونی ایران در خارج از کشور به عنوان برجسته ترین بخش از بورژوازی وابسته و معامله گر…بر اساس ضرورت های زمانه و ضرورت های سیال و ثابت سرمایه… به رسانه های فارسی زبان و حذف گاهنامۀ هنر و مبارزه به عنوان یک نشریۀ مستقل در بلاگفا، کتاب « ایران، تخریب ضروری» طی بخش های مختلف منتشر شده بود، با این وجود دوستان ما نیز در انترنت و سایت هایشان آن را قابل دسترسی ساخته بودند. البته برخی سایت های تبلیغاتی نیز آن را برای اهداف تجاری به گروگان گرفته اند (با الهام از جهان تبلیغات تجاری لیبرال – اولترا لیبرال آنگلوساکسون در اروپا و آمریکا که به یک جریان تروریستی تمام عیار در عرصۀ فرهنگی و هنری تبدیل شده بطوری که عملاً در ممنوعیت از لذت هنری همپای سه دین یهودی مسیحی و مسلمان مظهر بهیمیت تاریخ بشریت همپا شده است. به عنوان مثال، در یوتوب حتی برخی قطعات موسیقی با تبلیغات تجاری قطع شده اند و در نتیجه می بینیم که لیبرالیسم، سرمایه داری جهانی و نظام حاکم بر جامعۀ طبقاتی در سطح جهانی جریان ضد هنری و ضد لذت هنری را به اوج رسانده اند)… بگذریم. این کتاب را در اینجا با تصحیحات بسیار مختصر در سطح حذف یک «و» و تنوین گذاری برای دو سه کلمه و تغییرات مختصری در پی نوشت های لاتین و درج آنها در داخل متن، برای یادآوری و تحلیلی که امروز شاید هنوز بتواند به عنوان ابزاری برای درک وسیعتر رویدادها — توافق وین — و برای آنهائی که این کتاب را هنوز نخوانده اند ارسال می دارم. البته برای ارسال مجدد این کتاب یک دلیل دیگر نیز داشتم، که کمی شخصی بنظر می رسد، بی آنکه بدانم تا چه اندازه می تواند به عنوان مسئله ای عمومی مورد توجه قرار گیرد…دو روز پیش در واکنشی کاملاً حسی در رابطه با گزارش سایت ایلنا در مورد تآتر شهر و سفارش تجهیزاتی مانند صندلی و غیره …آن هم در معامله با کشور فرانسه یعنی کشور میزبان من که در عین حال تنها فرصت زندگی ام را برای تحصیل — اتفاقاٌ در دانشکدۀ تآتر — به نفع حقوق بشر پنتاگونی و تروریست هائی که در خدمت پنتاگون هستند ( یعنی مجاهدین خلق ضد ایرانی) و اپوزیسیون های پنتاگون وطنی که نام ابتذال را در فرهنگ واژگان متحول ساخته اند …با توطئه چینی و با اعمال خشونت فیزیکی و روانی و تحقیر تخریب کرد. و این معاملۀ میان فرهنگی با فرانسه در عین حال یعنی معامله با همان کشوری که برای مزدوران مسلح در سوریه برای تخریب سوریه و کشتار مردم سوریه و آواره کردن میلیون ها نفر از جمعیت این کشور به بهانۀ مبارزه علیه «بشار دیکتاتور» مستشار و مأمور اطلاعاتی و داوطلب تروریست از شهرها و حومه های شهرهای اروپا و تفنگ فاماس و خیلی چیزی های دیگر فرستاد و در سال 2012 رئیس جمهور این کشور یک آدمکش را با 150 سر بریده در پرونده اش به عنوان انقلابی و آزادی خواه دموکراسی طلب در کنار خودش طی گردهمآئی «دوستان سوریه» به صحنه آورد … و حالا به همکاری مدیر جدید تآتر شهر و وزارت ارشاد اسلامی و ولایت فقیه بفکر نشیمنگاه تماشاچیان ایرانی افتاده اند … در نتیجه یک پیغام سزاگویانه نوشتم و از طریق پست الکترونیک همیشگی برای خوانندگان گاهنامه ام فرستادم. از این کار پشیمان نیستم و گر چه فعلاً در وضعیت خوبی برای نوشتن نیستم ولی در آیندۀ نزدیک حتماً مطلبی در این رابطه تهیه خواهم کرد ولی این سزا گوئی من (و نه ناسزا گوئی) به شکل ما بعدی یک قطعه از همین کتاب ژان میشل ورنوشه را برای من تداعی کرد، که به عبارت زیر است : «بنابراین، «نظم نوین بین المللی» که ایران برای پیوستن به آن به شکل مصرانه ای دعوت شده است، قواعد بازی آن کاملاً از پیش توسط ایالات متحده تعریف شده و هدایت می شود. قواعد همواره جهت گیری یکسانی دارد، و عبارت است از متوقف ساختن دفاع، از جمله دفاع طبیعی و فرهنگی ملت ها برای هضم آنها در دیگ بزرگ جهانی گرا، و چنین امری پس از «عصبانی کردن آنها» به مفهومی که در تکیه کلام قدیمی فرانسوی شنیده می شود، یعنی پس از بی حس کردن و از زندگی تهی ساختن آنها، و باز هم یعنی پس از خنثی سازی آنها از دیدگاه جسمی و روحی و روانی.»(ص 14) به عنوان مثال، در سطح پاریس، سگ های نگهبان وطنی که در خدمت امپریالیست ها از جمله در سایت رنگین کمان قلم رنجه می فرمایند، هرگز نمی گویند و نمی پرسند تکلیف و نتیجۀ و سرنوشت تهدید و جنگ روانی علیه یک ملت به وسعت حدود 80 میلیون ایرانی طی بیش از 10 سال چه می شود؟ ظی بیش از ده سال ایران را به بمباران اتمی تهدید کردند. نتایج [روان تنی] چنین وضعیتی برای تک تک ایرانیان به کجا انجامیده …می انجامد و خواهد انجامید. مضافاً بر این که هیاهوهای «توافق وین» هنوز به این گونه تهدیدات خاتمه نداده است و از سوی دیگر دستکاه دین اسلام و جمهوری اسلامی در ایران و طبقۀ بورژوازی کمپرادور برای نجات نظام خود، استراتژی دفاعی ایران را نیز معامله کرده اند. این رنگین کمان نویس های صلح طلب و ضد اتمی که کسب دانش و تکنولوژی آن را برای ایران بی مورد تلقی می کنند از خودشان نمی پرسند که آیا مردم لیبی، سوریه، عراق و افغانستان…مردم مکزیک و آمریکای جنوبی به گروگان باند های امپریالیستی مواد مخدر در آمده اند و نه کمتر از مردم سوریه قربانی می دهند…بی آن که سراغ رویدادهای آفریقا و چپاول منابع آنها توسط کشورهای امپریالیستی غرب برویم…آیا این مردم جنگ طلب بوده اند؟ و آیا صلح طلبی — تازه وقتی که صلح طلبان با بمباران مردم موافق نبودند و تازه وقتی که واکنشکی نشان دادند — (بمباران مردم افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و بمباران اتمی یمن (با بمب نوترونی که تی یری میسان آن را بمب امپریالیستی در بهترین شکل آن می نامد زیرا آدمها را می کشد و زیر بناها را دست نخورده حفظ می کند) توسط اسرائیل در جایگاه فرماندۀ ستاد فرماندهی نیروی متحد عرب) … آیا صلح طلبی این صلح طلبان حرفه ای مانع این همه جنایت و کشتار آدمها و ویرانی در جهان شد. البته در افغانستان به مشکل عجیبی برخورد کرده بودند : چیزی برای بمباران و تخریب پیدا نمی کردند. ولی انحراف رنگین کمان نویس ها و رسانه های آتلانتیست در سر تا سر جهان دست کم مبلغ یک دروغ رسانه ای دیگر نیز هستند، اینان همچنان به شکلی تلقی می کنند که گوئی مسئله واقعاً مسئلۀ هسته ای ایران و برنامۀ نظامی هسته ای ایران که در واقع وجود خارجی نداشته موجب نگرانی «جامعۀ جهانی» بوده و ایران با برنامۀ هسته ای اش صلح جهانی را بخطر انداخته است. حمید محوی| پاریس|5 اوت 2015 Share on FacebookTweetFollow us
