از علویان تا ابن رشد در فلسفه اسلامی
(بخش پایانی )
نصرت شاد
مورخین غربی ، مذهب علوی را جنبشی فلسفی دینی در اسلام میدانند . یک چهارم مسلمانان ترکیه امروزی پیرو این مذهب هستند که از زمان آتاتورک مورد سرکوب و تحلیل قرار گرفته اند و مجبور شده اند همچون رواقیون یونان ، نیمه مخفی زندگی کنند .تاکنون تعدادی از نوآوران فلسفه اسلامی که فقط فروتنانه و دست به عصا، خواهان اصلاحاتی در اسلام بوده اند بجرم کفر و شک جان خود را در این راه از دست داده اند .
پایه گذار مذهب علوی در قرن 13 میلادی حاجی بکتاش اهل سغد است که اجدادی ترکمن و ترک داشت . در قرن 16 میلادی فردی بنام بلیم سلطان کوشید تا در تفکر علوی نوگرایی را رواج دهد . در قرن 16 شاعر معروف علوی یعنی پیر سلطان عبدال به خلق آثاری ادبی موفق شد . جنبش علوی که در قرن 13 میلادی شروع شده بود در قرن 16 رسمیت یافت . علویان مخالف سیاست و برقراری جمهوری دینی اسلامی هستند . آنها به مسجد خود تکه میگویند . آرامگاه حاجی بکتاش در شرق آنکارا هرسال محل دیدار زوار علوی است .
علویان تنها عبادت را شناخت طبیعت و پیروی از اخلاق انسانی میدانند . در مورد پرواز روح آنان به پدیده تناسخ باور دارند . اسلام شناسان غربی مدعی هستند که مذهب علوی دارای یک سیستم فلسفی است . علویان کائنات را لباس خدا میدانند و نظرشان از جهان مثل نظر هگل است . امروزه اشاره میشود که هفت قرن ادبیات ترکیه زیر تعثیر مستقیم مذهب و فلسفه علوی بوده است .
– هنری کوربین مدعی است که فلسفه مذهب یا فرقه علوی همیشه از جنبش های اجتماعی دفاع کرده است . این فلسفه در ترکیه زیر حاکمیت و خفقان سنی ها همیشه تمایلات لائیک و سوسیالیستی داشته . بخش مهمی از فلسفه علوی را میتوان در اشعار یونس امره شاعر قرن 14 میلادی در ترکیه مشاهده نمود . او نه تنها میان سنی ها بلکه میان چپهای فعال اجتماعی نیز محبوبیت خاصی دارد گرچه یونس امره یک جهانبینی پانته ایستی طبیعت خدایی ایده آلیستی را نمایندگی میکند .
یک شاخه مهم فلسفه اسلامی ایرانی ، فلسفه اشراق است که شامل راسیونالیسم عرفانی و سنت فلسفی ابن سینا است . در این عرفان ایرانی ، راسیونالیسم و عناصر عرفانی الهام با هم ذوب و ترکیب شده اند . استاد مکتب اشراق یک ایرانی بنام سهروردی معروف به شیخ اشراق یعنی استاد نور و روشنی است . شهروردی بعد از اعدام و شهادت ، در فلسفه اسلامی لقب المقتول گرفت . او تنها فیلسوف اسلامی نیست که دچار سرنوشت سقراط و جردانو برونو و عیسی مسیح شد . سلطان صلاح الدین ایوبی که در مقابل مسیحیان ، دمکرات و آزادمنش بود ، در مقابل منتقدین اسلامی خودی بیرحم بود و در سال 1191 میلادی در شهر حلب امر به اعدام سهروردی داد .
سهروردی در سال 1153 میلادی در غرب ایران در روستای سهرورد بدنیا آمد . سیستم فکری او بر اساس سنتز دوئالیسم ایرانی یعنی عرفان و راسیونالیسم افلاتونی ابن سینا بنا شده بود . محمد اقبال متفکر پاکستانی (1937-1871) در کتاب خود ” رشد و تحول متافیزیک در ایران ” مدعی است که خصوصیت بارز شخصیت ایرانی اینست که عشق به خیالپردازی و فرضیه متافیزیک دارد . سهروردی متکی به متافیزیک دین زردشت بود که در قرن ششم پیش از میلاد فلسفه نورانی را تبلیغ کرده بود . طبق نظر هنری کوربین سهروردی خالق ” فنومنولوگی نور عرفانی ” است . در آثار او تغییر نظرات ارسطو به نفع فلسفه افلاتون صورت گرفته . در آنجا از انواع سنت فرشته و ملائک دین زردشت استفاده میشود . فلسفه اشراق و نور سهروردی ترکیبی است از آموزشهای زردشتی ایران باستان ، فلسفه یونان باستان ، و فرهنگ اسلامی عربی .
ابن عربی (1240-1165) یکی از خدادوستان عرب فلسفه اسلامی در اندلس بدنیا آمد و در دمشق درگذشت . او دارای یک سیستم الهیاتی عرفانی و فلسفه اش پانته ایستی ایده آلیستی اگزیستنزیستی است . ابن عربی در خدا و جهان یک وحدت بدون فرق می بیند و تنها رابطه منطقی بین آندو اینست که خذا پیش از جهان وجود داشته . فلسفه ابن عربی افلاتونی است . فلسفه آفرینش جهان او متکی به نظرات فیثاغورث است یعنی عشق خدا به انسان موجب آفرینش جهان شد و عشق خدا به انسان موجب شد که خدا برای او ابتدا جهان را خلق کند چون انسان تنها موجودی است که قادر به شناخت است . این نظر عشق خدا به انسان شباهتی به نظرات اسپینوزا (1677-1632) دارد . بعید نیست که نظرات ابن عربی از طریق ابن میمون (1204-1138) یهودی تبار در سدههای میانه به اسپینوزای یهودی رسیده باشند .
تئوری انسان کامل ابن عربی زیر تعثیر نظرات فیلو و رواقیون یونان است . شاگرد ابن عربی در ایران متفکر صوفی عین القدر همدانی در سال 1132 اعدام شد . ابن عربی که فیلسوف شاعر یا شاعر فیلسوف نیز است ، یک صوفی است ولی صوفیسم او یک فلسفه معمولی نیست بلکه ترکیبی است از عشق و شناخت . تمام شاگردان ابن عربی خواهان فلسفه متافیزیکی خدا بعلاوه جهان و اخلاق عشق بودند . هنری کوربین ؛ مورخ تاریخ فلسفه اسلامی ، شاگردان و هواداران ابن عربی در ایران را محفل مکتب اصفهان مینامید .
ملا صدرای شیرازی، متوفی 1640 میلادی ، شاگرد میرداماد ، رهبر فلسفه زمان صفویان است . او خالق نوعی مکتب اسکولاستیک است که در آن افکار فارابی ، ابن سینا ، سهروردی ، و ابن عربی با هم گره خورده اند . ملا هادی سبزواری (1878-1798) حتی در قرن 19 میلادی این سنت فلسفه ملاصدرا را ادامه داد که تا امروز در ایران معتبر است .
مورخین غربی به غزالی ، متولد 1058 میلادی در تونس ، لقب آسیابان داده اند چون او به خردکردن خیلی از موضوعات و مفاهیم فلسفی پیش از خود پرداخت . این کار او شباهتی با کانت (1804-1724 ) دارد که در سال 1781 با کمک تئوری شناخت و کتاب ” نقد عقل مطلق ” خود متافیزیک در فلسفه غرب را داغان کرد گرچه او خود یک متافیزیک گرا ماند و ایده خدا ، آزادی ، زندگی ابدی ، را در تمام عمر نمایندگی میکرد . بیوگرافی غزالی و کانت شباهتهایی دارند گرچه غزالی متهم شد که راسیونالیسم را در اسلام نابود کرده .
برای اینکه در بغداد خلیفه عرب با کمک وزیرش یعنی نظام الملک به مبارزه با باطنین و اسمائیلیان بپردازد از غزالی دعوت کرد تا در این مورد کمک کند . سرانجام طرفداران حسن صباح که علیه عباسیان مبارزه میکردند ، توانستند نظام الملک را ترور کنند . بعد از آن مغولان بعد از اشغال ایران در سال 1256 میلادی سازمان حسن صباح را منهدم کردند .
غزالی گرچه خود بنیادگرا نیست ولی از فیلسوفان دیگر انتقاد میکند که آیا تفسیر قرآنی آنان به پاسخ موضوعات فلسفی میپردازد . او با طرح بیست تز و سئوال خود مخصوصا از ابوعلی سینا در این زمینه انتقاد میکند . غزالی خود تحت تعثیر مکتب اشعری بود و در کتاب ” کیمیای سعادت ” عرفان را اساس سعادت انسان معرفی میکند . او سالوس و ریا و مرام گرایی را تقوایی فرمالیستی میداند . و گرچه به مبارزه علیه باطنی ها پرداخت ولی بنیادگرا نیست بلکه بطور مدرن خواهان آزادی نامحصور تفکر است . و گرچه غزالی همچون نیچه با پتک خود به درهم کوبیدن فلسفه پیش از خود پرداخت نباید او را مسئول بحران فلسفه اسلامی بعد از او دانست .
ابن رشد ( 1198- 1126 میلادی) ، عرب اندلسی در غرب و شرق از قرن 13 میلادی تا پایان دوره رنسانس مورد توجه بود . او میگفت که دو نوع حقیقت متضاد هم وجود دارد ؛ حقیقت دینی و حقیقت فلسفی . ابن رشد اصرار داشت که ایمان و شناخت با هم تضادی ندارند . به ادعای مورخین غربی فلسفه اسلامی او خواهان برابری صد در صد زن و مرد در اسلام بود . در جهان اسلامی غرب آن زمان آثار او اوج و پایان فلسفه اسلامی بودند . در سال 1492 میلادی کلمبوس آمریکا را کشف کرد و آخرین اعراب و مسلمانان از اندلس و اروپای جنوبی خارج شدند . در اندلس آنزمان غیر از ابن رشد دو فیلسوف مهم اسلامی دیگر به نامهای ابن طفیل و ابن بدجه در جهان اسلام فعال بودند .
++ د ر اینجا در مورد علویان چند سطری بعنوان مقدمه از مقاله پیشین آورده شده .
منبع .
wolfgang günter lerch, denker des propheten.2002, s.94-100 und 130-138